تادانه

رکسانا نیستم اگر ...
مجموعه داستان
ناهید طباطبایی

نشر چشمه
88 صفحه
چاپ اول زمستان 1388
2000 نسخه
2000 تومان

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«آه استانبول» رضا فرخفال
عکس از صفحه شخصی رضا فرخفال در فیس بوک

الان «رضا فرخفال» را در فیس بوک دیدم و با دیدنش دستم رفت به قفسه کتاب «نسل سومی ها»ی کتابخانه ام. کتاب فرخفال را برداشتم: آه، استانبول.

عادت دارم صفحه اول کتاب امضا کنم و تاریخ بزنم: اردیبهشت 1376. بعد پایین صفحه جمله ای از بیژن بیجاری را نوشته ام که درباره فرخفال همان روز خرید کتابش گفت.

بیژن بیجاری: این آدم (فرخفال) قوی ترین قلم را در میان همنسلان من (نسل سوم) دارد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پرسه زیر درختان تاغ
(رمان)
علی چنگیزی

نشر ثالث
چاپ اول 1388
221 صفحه
1650 نسخه
4500 تومان

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
دو کتاب تازه «فرشته مولوی»
دو پرده‌ي فصل
رمان
فرشته مولوي

نشر افراز
152 صفحه
چاپ اول ۱۳۸۸book, qoqnoos
۳۵۰۰ تومان
1100 نسخه

سگ ها و آدم ها
مجموعه داستان
فرشته مولوی

نشر ققنوس
120 صفحه
چاپ اول 1388
1100 نسخه
2100 تومان

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
کشش ها
دیدیه ون کولارت
ترجمه حسین سلیمانی نژاد

نشر چشمه
198 صفحه
چاپ اول زمستان 1388
1500 نسخه
3800 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ژاله کُش
ادویج دانتیکا
ترجمه شیوا مقانلو

نشر چشمه
230 صفحه
چاپ اول زمستان 1388
1500 نسخه
4500 نسخه

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«باغ اناري» منتشر شد
مجموعه‌ي داستان «باغ اناري» نوشته‌ي محمد شريفي به وسیله نشر «آموت» منتشر شد.

به گزارش بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين مجموعه با 10 داستان: وضعيت، باغ اناري، پاسگاه، شور زندگي، کودکان ابري، زن سورچي، عاشقانه، حيوونکي بارون، کوکبه، حياط خلوت و آخرين شعر همراه است.

بيش‌تر داستان‌هاي کوتاه‌ محمد شريفي به زبان‌هاي مختلف ترجمه شده‌اند.

محمود دولت‌آبادي درباره‌ي داستان «وضعيت»، از داستان‌هاي اين کتاب، مي‌گويد: «داستان وضعيت يکي از دل‌نشين‌ترين داستان‌هاي کوتاه و يکي از عميق‌ترين داستان‌هاي رئاليستي ا‌ست که مي‌شناسم» (کتاب آينه‌ها - جلد دوم) از محمد شريفي پيش‌تر، دو مجموعه‌ي شعر «سقوط پر در باران» و «مگر سکوت خداوند» منتشر شده است.

كتاب «باغ اناري» 120 صفحه است و با شمارگان 2000 نسخه و قيمت 3000 تومان از سوي نشر «آموت» منتشر شده است.

از اين نويسنده همچنين در آينده‌اي نزديک، دو رمان «سرجوخه آمين» و «باغ خُرفه» توسط نشر آموت منتشر مي‌شود.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«دیدا» منتشر شد
كتاب «ديدا» (رمان زندگي طاهر ‌ذواليمينين) نوشته‌ي ابراهيم ميرقاسمي به وسیله نشر «آموت» منتشر شد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «ديدا» رماني تاريخي است درباره‌ي ماجراي دلدادگي طاهر ‌ذواليمينين - سردار معروف تاريخ ايران - به زني با نام «ديدا».

ابراهيم ميرقاسمي در رمان تاريخي «ديدا» كه بر اساس زندگي طاهر ذواليمينين، است، به ماجرايي واقعي و عاطفي در زندگي اين سردار ايراني نظر داشته و آن را در بستر وقايع و رويدادهاي تاريخي خلق كرده است.

موضوع اصلي داستان اين كتاب، عشق است و اين‌كه اين عشق بر چنين شخصيتي با آن همه دل‌مشغولي چقدر تأثير‌گذار بوده و چه ردپايي در زندگي او بر جاي گذاشته است.

توجه خاص به قصه و تعليق به همراه زباني پاکيزه از ويژگي‌هاي رمان «ديدا» عنوان شده است.

ادامه خبر ... اینجا

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ماهی که توت فرنگی ها سرخ می شوند
مجموعه داستان
بهاءالدین مرشدی

نشر چشمه
69 صفحه
چاپ اول 1388
1500 نسخه
1800 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
درباره نمایشگاه بیست و سوم
يوسف عليخاني خواستار اين شد كه جلسه‌هاي سراي اهل قلم در نمايشگاه كتاب و اهداي بن كتاب به اهل قلم گزينشي نباشد.

اين داستان‌نويس در گفت‌وگو با خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به جلسات نقد‌ و بررسي كه سراي اهل ‌قلم در نمايشگاه كتاب برگزار مي‌كند، آن‌ را مثبت ارزيابي كرد و در عين حال گفت: به نظر مي‌رسد كه در سال‌هاي اخير، اين جلسات گزينشي شده است. اين درست نيست؛ بايد نگاه‌مان را باز كنيم و جلسات را خودي و غيرخودي نكنيم؛ چرا كه هر نويسنده‌اي كه دست به قلم برده و «كلمه» را به ‌كار مي‌برد، قابل احترام است. كسي كه در خدمت كلمه است، در خدمت خداست.

ادامه گفتگو ... اینجا
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ایستگاه باغ سرهنگ
(مجموعه داستان)
علی‌الله سلیمی

نشر افراز
72 صفحه
1100 نسخه
2000 تومان
چاپ اول 1388

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
namad

به نقل از اینجا

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گیلان ما

فصلنامه، سال نهم، شماره 3 و 4 (پیاپی 35 و 36)
صاحب امتیاز و مدیرمسوول: دکتر محمدعلی فائق
مدیر اجرایی: دکتر غلامحسن مهدی زاده
پاییز و زمستان 1388
قیمت 2000 تومان

با آثاری از: عبدالرحمان عمادی، دکتر منوچهر ستوده، ایرج افشار، پرفسور سیدحسن امین، افشین پرتو، دکتر محمد طالقانی و ...

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
آرمانشهر ميلک
حورا نژادصداقت: داستان از آرمانشهري آغاز مي‌شود که ابتدا ذهن با فارسي گويي‌اش کلنجار مي‌رود تا خود را از زبان کتاب‌هاي فرهيختگان و مردم عامه دور کند. تصويرهاي پياپي، ايراني بودن، به ياد آوردن بوي کهنگي قديمي‌ها و همه و همه زبان را هم با انديشه‌هاي پيشيني مان مانوس مي‌کند. همان پارسي گويي است که به جاي مترسک مي‌گويد «هراسانه» و به جاي تخم مرغ مي‌گويد: «مرغانه». عادي نبودن زبان، زماني بيشتر مي‌شود که علاوه بر لغات جديد نظم معمولي ساخت جملات را نيز تغيير ميدهد و آن را با ارائه‌هاي ادبي فراوان پيچيده تر مي‌کند و بدون توصيف‌هاي طولاني تنها با چند صفت مناسب تمام بار معنايي و تمام جزئيات را بيان مي‌کند. مثلا براي توصيف دست‌هاي زحمت کشيده مرد روستايي مي‌گويد: «دست سختش را فشار دادم.»
يوسف عليخاني در کتاب عروس بيد از دغدغه‌هاي شهرنشيني روستاانديش نوشته است. براي آرمانشهري که ميلک نام دارد و در حوالي قلعه الموت. ميلک جايي نيست که راوي به تنهايي از آرزوها و ترس‌ها و شادي هايش بنويسد. ميلک گويي آدم‌هايي را با خود به همراه آورده است که از ايراني مي‌گويند. ايراني‌هايي که ساده زندگي مي‌کنند و اگر بخواهند پيچيده. در ابتداي مجموعه راوي پناه بر خدا مي‌گويد تا برود و جايي جز ميلک را تجربه کند و از قضا اسير مي‌شود. اسير ِ روستايي به نام اسير که ظالم کوه و سياه کوه خيالي او را در مهي غليظ گم کرده اند. و او در اين سکوت تاريک با پري مواجه مي‌شود. گويي قصد دارد گمشده‌اي از خودش را ميان اسيري‌ها پيدا کند. گمشده‌اي که گمان مي‌کرد ميلک نمي‌تواند به او بدهد.
اما پري هنگام به دنيا آوردن فرزندي از مرد عصيان کرده از دنيا مي‌رود. و پري ديگري ميل ازدواج با او را دارد که او نيز از دنيا مي‌رود و شايد ماندن ميان اسيري راهي بوده است تا مرد بينديشد و پيش رود و در قصه آخر زن تنهايي که گمشده اوست به ميلک باز گردد. جايي که ديگر کسي نيست جز امامزاده‌اي پابرجا بر بلندي و زني تنها كه فرزندش را در پناه درختي که تکيه گاه او مي‌شود؛ تولدي دوباره مي‌بخشد.
اگرچه سه گانه يوسف عليخاني تمام شده است اما تولد در ميلکي ساکت و آرام نشان مي‌دهد که اين آرمانشهر زنده خواهد ماند. موضوع بسياري از داستان‌هاي او برگرفته از سنت‌هاي کهن ايراني است. سنت‌هايي که غبار بزرگ شدن‌هاي گاهي بيهوده آن را به فراموشي سپرده اند. ولي ما هم از تولد نوزادي در ميلک مي‌توانيم اميد داشته باشيم که رسوم و زبان ايراني ناميرا خواهد ماند.
عليخاني در اين سه گانه براي خود وطني ساخته است که لحن و زبانش را وام گرفته از زبان ديلمي مي‌داند و در کل نسبت به دو مجموعه پيشنش بسيار روان تر و ساده تر مي‌نويسد. وطن ساختن او و نسبت دادن تمام شخصيت هايش به انسان‌هايي که براي يک روستا هستند، موجب نمي‌شود تا از مجموعه داستان او به ادبيات اقليمي برسيم. زيرا او به نحوه زندگي و انديشه‌هاي يک منطقه خاص خود را محدود نکرده و بيش از آن که همه چيز بخواهد واقعي باشد، نمادين است و بايد در جست وجوي معاني عميق آن‌ها باشيم.
اما گويي نويسنده از فضاي شلوغ شهر تنها قصد داشته است که آرمانشهري خيالي براي خود بسازد و تمام دوست داشتني هايش را که چه شخصي‌اند و چه براي زنده نگهداشتن هويتي ملي در ذهن او خلق مي‌شود، در آن جا بپرورد. او از مقدساتي مي‌نويسد که ذهن بسياري از مردم را به خود درگير مي‌کند و حتي پايه‌هاي زندگي شان را بر آن بنا مي‌کنند. عناصر ديني چه آشکار و چه ضمني به شدت در داستان‌هاي او حضور دارد.
و اين با ايراني بودن ما کاملا سازگار است. تغيير مداوم زاويه ديد و نوآوري در موضوعات بيان شده اثر او را از بسياري داستان‌هاي تکراري امروز کاملا متمايز مي‌کند.

منتشر شده در روزنامه «تهران امروز» چهارشنبه اول اردیبهشت 1389 صفحه 12
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
برو ولگردی کن
مجموعه داستان
مهدی ربی

نشر چشمه
111 صفحه
چاپ اول زمستان 1388
1750 نسخه
2500 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
داریوش کبیر
جیمی پولوس
ترجمه کامیار جولایی

انتشارات جویا
136 صفحه
چاپ اول 1389
500 نسخه
3500 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
دو کتاب
سه شبنه ی قرقی
(مجموعه داستان)
فرزام شیرزادی

نشر افق
چاپ اول 1388
112 صفحه
2000 نسخه
2000 تومان


چه کردند ناموران
20 روایت طنزآمیز
کاوه میرعباسی

نشر افق
176 صفحه
چاپ اول 1388
2000 نسخه
3500 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نگين الموت | مجموعه عکس


مجموعه عكس‌هاي محمد علي حضرتي‌ شاعر، پژهشگر و عكاس قزويني در قالب كتابي با عنوان «نگين الموت» منتشر شد.
به گزارش فارس، مجموعه 272 عكس محمدعلي حضرتي، شاعر، پژوهشگر و عكاس قزويني، درباره چشم‌اندازهاي درياچه اوان در قالب كتابي نفيس به نام «نگين الموت» منتشر شد. اين كتاب كه در 164 صفحه در قطع رحلي بزرگ و روي كاغذ گلاسه 200 گرمي چاپ شده، چهار فصل زيباي درياچه اوان را با نگاهي شاعرانه به تصوير كشيده و با زيرنويس‌هايي از شاعراني همچون اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، قيصر امين‌پور، شفيعي كدكني، ابتهاج، سلمان هراتي، بيژن نجدي، شاملو و واعظ قزويني آراسته است.
عكس‌هايي از حيات وحش و زندگي گياهي و جانوري حوضه آبريز اوان، محصولات كشاورزي، خانه و معمار، صنايع دستي، كار و سرگرمي، آداب و رسوم به همراه پرتره‌هايي از گروه‌هاي مختلف سني زنان و مردان آن سامان، تصاوير ديگر كتاب را تشكيل مي‌دهند. نگين الموت با دو مقدمه يك معرفي علمي و يك نوشتة حسي و شاعرانه در هفت فصل و به زبان‌هاي فارسي و انگليسي منتشر شده و در كتابفروشي‌ها و لابراتوارهاي معتبر عكس استان قزوين در دسترس علاقمندان است.
چاپ سوم برگزيده شعرهاي حضرتي نيز با عنوان «با چشم‌هاي باز خواب مي‌بينم» در نمايشگاه كتاب قزوين عرضه شده و توانست نخستين مجموعه شعر يك شاعر قزويني باشد كه در كمتر از يك سال به سومين چاپ مي‌رسد.
نگين الموت نيز نخستين كتاب مستقل عكس‌هاي جاذبه‌هاي گردشگري استان است كه توسط يك عكاس قزويني تهيه و منتشر شده است.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ارواح مرطوب جنگلی|محسن حکیم‌معانی
ارواح مرطوب جنگلی

ارواح مرطوب جنگلی

منتشر شده در «کتاب هفته» شماره 227 - شنبه 28 فروردین 1389 صفحات 11 و 19

...
باران، خطِ فاصله، باران ... هزار کتاب
احضار «ارواح مرطوب جنگلي!» ... کتابلاگ
گفتگوی فرشته نوبخت با حکیم معانی ... شرق
گفتگوی با محسن حکیم معانی ... شبستان
نقد ارواح مرطوب جنگلی ... کانون ادبیات ایران
داستان‌هاي لحظه‌هاي متفاوت ... پروانه توکلی
ارواح مرطوب جنگلی ... فریبا منتظرظهور
نقد ارواح مرطوب جنگلی ... روزنامه بهار
ارواح مرطوب جنگلی ... جوان امروز
ارواح مرطوب جنگلی

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
شناخت نامۀ ایتالو کالوینو | علی دهباشی
به دنبال انتشار کتابهای : « شناخت نامۀ ویرجینیا وولف» و « شناخت نامۀ رابیندرانات تاگور» از سوی علی دهباشی، کتاب «شناخت نامۀ ایتالو کالوینو» به بازار کتاب عرضه می شود.
ایتالو کالوینو نویسنده ای است تأمل برانگیز و چند وجهی. نمی توان با او آشنا شد و به این آشنایی عمق نبخشید. همچنین نمی توان تنها به یک اثر از او اکتفا کرد.
شناخت نامۀ ایتالو کالوینو یکی از یادگارهای شب های بخارا است. در ترجمۀ مقالات شناخت نامۀ ایتالو کالوینو مترجمانی همچون : رضا سید حسینی، مهدی سحابی، حورا یاوری، ترانه یلدا، بهمن محصص، خجسته کیهان ، آنتونیا شرکاء ، افشین معاصر، امیر مهدی حقیقت، گلبرگ برزین، نیلوفر ذکاوت ، ع.روح بخشان و ... شرکت کردند.
« شناخت نامۀ ایتالو کالوینو» شامل مباحثی در طی مقالات متعدد در شناخت آثار کالوینو ، ترجمه پنج گفتگو با کالوینو و نمونه هایی از آثار داستانی و مقالات کالوینو است. همچنین آلبوم عکسی از دوران های گوناگون زندگی کالوینو در این کتاب آمده است.
و کوتاه آنکه « شناخت نامۀ ایتالو کالوینو» شامل بیست مقاله دربارۀ کالوینو و آثارش، ده اثر از نوشته های او و پنج گفتگو ، کتابشناسی، زندگی نامه و عکس هایی از این نویسندۀ منحصر به فرد است.
« شناخت نامۀ ایتالو کالوینو» در 342 صفحه از سوی انتشارت کتاب خورشید هفته آینده به بازار کتاب عرضه می شود.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
دو کتاب از ویرجینیا وولف
اُرلاندو
ویرجیینا وولف
ترجمه فرزانه قوجلو

نشر قطره
310 صفحه
چاپ دوم 1388
1100 نسخه
5500 تومان


بانو در آیینه
(مجموعه داستان)
ویرجینیا ولف
ترجمه فرزانه قوجلو

موسسه انتشارات نگاه
252 صفحه
چاپ اول 1386
2000 نسخه
3000 تومان

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پیمان هوشمندزاده | کتاب و عکس
شاخ
مجموعه داستان پیوسته
پیمان هوشمندزاده

نشر چشمه
86 صفحه
چاپ اول زمستان 1388
2000 نسخه
2200 تومان


پیمان هوشمندزاده
3 اردیبهشت ماه 1389
افتتاحیه ساعت 3 بعدازظهر تا 9 شب
روزهای دیگر ساعت 11 صبح تا 7 بعدازظهر
(جمعه های غیرافتتاحیه تعطیل است)
گالری آران
خردمند شمالی، کوچه دی، پلاک 12
عروس بید
عروس بید

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «اسدالله امرایی» است
هنوز آن غروب‌های دلگیر و شوق انگیز سال 1375 را در خاطر دارم که بال می‌زدم و بال بال زنان می‌رفتم که برسم به مجله دوران؛ نبش داروخانه راسل- سهروردی جنوبی.
هنوز آن غروب‌ها را به خاطر دارم که همیشه زودانِ زود می‌رسیدم به مجله و اغلب هم «حمید زاهدی» در را باز می‌کرد؛ اولین نفری بودم که رسیده بودم.
هنوز آن روزها را به خاطر دارم که پنجشنبه‌ها غروب، جایی بود به اسم «پنجشنبه‌های مجله دوران» که جماعت داستان نویس جمع می‌شدند آنجا.
با «محمد محمدعلی» مصاحبه کرده بودم؛ اصرار دارم بگویم مصاحبه و نه گفتگو که گفتگو نبود بسیاری از مصاحبه‌های آن سال‌ها و سوالاتی بود مکتوب و پاسخ‌هایی مکتوب تر. محمدعلی یک روز گفتگویش را توی پاکت زد و گفت «می فرستمت پیش شیرزادی. سلام برسون و گفتگو رو بده بهش.»
«علی اصغر شیرزادی» سردبیر مجله دوران بود؛ قبلش «ادبستان» را درآورده بود که هنوزاهنوز دارند حرفش را می‌زنند از بس ادبستان بود.
همان جلسه اول که نشستم روی صندلی‌های ریسمانی خاکی رنگ، شیرزادی و زاهدی دعوتم کردند به جلسات پنجشنبه‌ها.
بار اول که رفتم نشستم روی اولین صندلی که به در خروجی نزدیک بود. آمدند یکی یکی و دوتا دوتا.
این‌ها یادم مانده از آن روزها: علی اصغر شیرزادی – اصغر عبداللهی – حمید محرمیان معلم – محمدرضا گودرزی – اسدالله امرایی – حسین مرتضاییان آبکنار – سیامک گلشیری – حمید نصرتی – حمید یاوری – محمود جوانبخت – محمد بکایی و ....
البته جلسات دیگری هم چندتایی از این‌ها با «هوشنگ گلشیری» داشتند که نمی دانم چرا هیچ وقت جرات نکردم بروم برای دیدنش و نشان دادن داستانی به او.
هر بار بعد از چاق سلامتی و سیگار، مه‌بندانی راه می‌افتاد و داستان خوانی شروع می‌شد و نقدهای جدی و تصور بفرمایید جوانکی 21 ساله شهرستانی، دیلاق و لاغر و خجالتی که من باشم (بدون این سبیل‌ها و این یل و کوپال) رفته باشد و بهش بگویند داستان بخوان!
و بخواند.
و بعد ...
هیچ وقت آن روز را فراموش نمی کنم که آنقدر گفتند و گفتند و آن داستان «کورسوی فانوس» را مقایسه کردند با کارهای همینگوی و فاکنر و مارکز و چخوف و ... که سیاهی ‌آمد پیش چشمانم و حس کردم عرق دارد از روی سینه پشمالویم می‌چکد روی ناف تبدارم. یادم هست دستگیره در را دیدم آن روز و خجالت و خجالت که در را باز کنم و بگریزم از ادبیات که جای من نیست و اگر ادبیات این است که این‌ها می‌گویند پس من تا به حال ول معطل بوده ام؛ پیش از آن در قزوین برای خودم معرکه ای گرفته بودم.
اما نشستم.
گفتند و گفتند. شیرزادی دیده بود نخ سیگاری کشیده بودم، مونتانایی تعارف کرد و کشیدم و نفهمیدم که می‌کشم یا می‌خورم.
جلسه تمام شد. گفتند اصغر عبداللهی، کتاب‌هایش را آورده گذاشته در دوران و هر کس می‌خواهد نسخه‌ای بردارد که یادم هست، قصه‌نویسی رضا براهنی را من برداشتم؛ غافل از اینکه شش هفت سال بعدش، ایرنا محی الدین بناب، همسرم می‌شود که چند سالی از بچه‌های کلاس نقد براهنی بود و تمام کتاب‌هایش را ازبر و این کتاب را هدیه می‌دهیم به دوستی دیگر.
چقدر پر حرفی کردم. اصل مطلب اما از اینجا آغاز می‌شود.
بعد از جلسه، دو نفر که دیده بودند احتمالا در آتش جهنم دارم می‌سوزم، نزدیکم آمدند و حرف‌هایی زدند که احساس کنم ادبیات همه آنی نیست که یک ساعت قبلش شنیده بودم. یکی شان حمید محرمیان معلم بود و دیگری اسدالله امرایی.

اسد جان تولدت مبارک.
امروز روز تولد «اسدالله امرایی» است
1 اردیبهشت 1339- صفاییه شهرری

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«عروس بید» در سرای اهل قلم نقد شد

عروس بید
گزارش خبری ایسنا ... اینجا و اینجا
گزارش خبری ایبنا ... اینجا و اینجا
گزارش خبری فارس ... اینجا و اینجا
گزارش خبری مهر ... اینجا و اینجا
گزارش خبری ایلنا ... اینجا و اینجا
گزارش باشگاه خبرنگاران ... اینجا و اینجا

گزارش تصویری
به روایت «جواد آتشباری» ... اینجا
به روایت «موسا هاشم زاده» ... اینجا
به روایت پایگاه فرهنگی لوح ... اینجا

عروس بید

مجموعه داستان «عروس بید» نوشته یوسف علیخانی، بعدازظهر یکشنبه 29 فروردین 1389 با حضور «بلقیس سلیمانی»، دکتر «بهناز علیپور گسکری» و «احسان عباسلو» در «سرای اهل قلم» نقد و بررسی شد.

عروس بید

این نشست با حضور نویسندگانی چون «انوشه منادی»، «مرتضا کربلایی لو»، «امیرحسین یزدانبد»، «نرگس جورابچیان»، «پوریا عالمی»، «علی رشوند»، «سیمین شیردل»، «فریده شجاعی»، «محمد جعفری قنواتی»، «کاوه فولادی نسب»، «ایوب بی نیاز»، «نیلوفر بال افکن»، «لیلا اسدیان»، «لعیا درفشه»، «پروانه توکلی»، «بهنام ناصح»، «فرحناز علیزاده»، «مقنی زاده» و جمعی از علاقمندان به ادبیات داستانی برگزار شد.

عروس بید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نقدِ «عروس بید» در «سرای اهل قلم»

مجموعه داستان «عروس بید» نوشته یوسف علیخانی درسرای اهل قلم نقد می‌شود.
به گزارش فرهنگخانه، بلقیس سلیمانی، بهناز علیپورگسگری و احسان عباسلو، ساعت ۱۶:30 روز یکشنبه ۲۹ فروردین ماه 89 «عروس بيد» را نقد وبررسی می‌کنند.
«عروس بید»، سومین مجموعه داستان یوسف علیخانی دربرگیرنده ۱۰ داستان کوتاه است و داستان‌های این مجموعه همچون دو مجموعه پیشین این نویسنده «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» و «اژدهاکشان» در فضایی جادویی و وهم آلود روایت می‌شوند.
این مجموعه داستان 192 صفحه ای، زمستان 88 در تیراژ 2200 نسخه و قیمت 4000 تومان به وسیله نشر آموت روانه بازار کتاب شد.

آدرس: خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه نصیر، پلاک 2

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
متولد ماه جغد
مجموعه داستان
آزاده محسنی

انتشارات ققنوس
96 صفحه
چاپ اول 1388
1100 نسخه
2000 تومان

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گفتگوی دنیای اقتصاد با نرگس جورابچیان
مهتاب کامرانی (روزنامه دنیای اقتصاد): «به وقت بهشت» رمانی است که در ماه اول انتشار خود در فهرست کتاب های پرفروش قرار گرفت و به گزارش بسیاری از کتابفروشی ها و روزنامه ها، خبر از ظهور نویسنده ای داد که با چاپ اولین رمان خود، نوید آمدن ِ نویسنده ای با آتیه را به خوانندگانش داد.
خوانندگان رمان «به وقت بهشت» نوشته «نرگس جورابچیان» سه دسته هستند؛ دسته ای که از خوانندگان حرفه ای رمان هستند و اصطلاحا عاشق رمان های عامه پسند و پرفروش اند. دسته دوم کسانی هستند که جدا از علاقه به پیگیری رمان های روان و عامه پسند، دغدغه های دیگری دارند و از رمان انتظارات بیشتری دارند. دسته سوم، خوانندگان حرفه ای رمان هایی هستند که دغدغه زبان و فرم و تکنیک دارند. از این گروه به عنوان خوانندگان کتاب های روشنفکری یاد می شود.
آنچه تاکنون درباره رمان «به وقت بهشت» گفته و نوشته شده، نشان از بحث جدی سه گروه خوانندگان یاد شده دارد. عده ای این اثر را اثری در ادامه آثار کسانی مثل «ر. اعتمادی» ، «فهیمه رحیمی»، «نازی صفوی»، «شهره وکیلی» ، «پرینوش صنیعی» و «حسن کریم پور» می دانند. عده ای، به وقت بهشت را اثری مثل آثار «زویا پیرزاد»، «بلقیس سلیمانی» و «فریبا وفی» می بینند.
با همه این حرف ها رمان «به وقت بهشت» نوشته «نرگس جورابچیان» پس از سال ها بحث ها درباره کتاب را دوباره رونق بخشیده است.
برای خواندن گفتگوی روزنامه «دنیای اقتصاد» با نرگس جورابچیان اینجا را کلیک کنید.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز ملي عطار نيشابوري است
از تذکره‌الاولیاء عطار ... اینجا
درباره «عطار نیشابوری» ... اینجا
«تذكره‌الاوليا» به‌روایت «یوسف علیخانی» ... اینجا
قصه‌گويي به نام «عطار نیشابوری» ... اینجا
عطار؛ نويسنده‌اي از جنس امروز ... اینجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
عطار؛ نويسنده‌اي از جنس امروز
يوسف عليخاني عطار را نويسنده‌اي از جنس امروز دانست كه از بسياري از نويسندگان امروزي به دوره ما نزديك‌تر است. به گفته اين نويسنده، زبان، نوع روايت و شخصيت‌پردازي از شاخصه‌هاي اصلي اغلب آثار اوست كه اين شاعر را از هم‌نسلانش متمايز مي‌كند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عليخاني كه سال گذشته بازنويسي «تذكرة‌الاولياء» عطار را انجام داده، گفت: عطار به ريتم كنوني داستان‌نويسي معاصر ما نزديك مي‌شود و در بيشتر آثار او مولفه‌هاي داستاني به گونه‌اي كه مورد توجه خواننده امروز است، وجود دارد.

نويسنده «عروس بيد» همچنين تصريح كرد: اغلب آثار عطار بيان يك واقعه نيست كه در خيلي جاها خوانده‌ايم و يا شنيده‌ايم. در اين آثار شخصيت‌سازي ديده مي‌شود و راوي‌ها به دقت توصيف مي‌كنند؛ به طوري كه براساس بسياري از اين آثار مي‌توانيم فيلم يا نمايشنامه بسازيم.

وي در ادامه درباره بازنويسي تذكرةالاولياء توضيح داد: در بازنويسي تذكره‌الاولياء، من سي داستان از اين كتاب انتخاب كردم و در واقع در مكتب او شاگردي كردم؛‌ چرا كه سعي داشتم از توانايي او در زبان، ‌نوع روايت و موضوعاتي كه انتخاب مي‌كند، بهره ببرم.

اين برگزيده جايزه ادبي جلال آل‌احمد با اشاره به تعديل كردن فضاي حكمت‌آميز در باز‌نويسي تذكره الاولياء افزود: در اين بازنويسي من سعي داشتم تا از فضاي حكمي و پند‌آموز اين كتاب بكاهم و به وجه تصويري آن و آنچه مورد علاقه مخاطب امروز است، بيفزايم؛‌ چرا كه مخاطب امروز دوست دارد با تصوير به برداشت خودش برسد.

عليخاني خاطر‌نشان كرد: در هر حال عطار متعلق به روزگار ماست و الهي‌نامه، اسرارنامه، مصيبت‌نامه و مختار‌نامه او با اينكه به نظم گفته شده، ‌ولي قصه خوانده مي‌شود.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نمایش فیلم «نوروزبل»
مراسم بزرگداشت روز جهانی محوطه‌ها و بناهای تاریخی به وسیله کمیته ملی ایکوموس ایران روز یکشنبه 29 فروردین 1389 برگزار می‌شود. این مراسم ساعت 4:30 بعدازظهر در محل سالن دکتر شیرازی مجموعه هنرپژوهی نقش‌جهان واقع درخیابان ولیعصر – ضلع جنوبی پارک ساعی – شماره 2169 آغاز می‌شود.

نمایش فیلم «نوروزبَل» ساخته یوسف علیخانی بخشی از این مراسم است. فیلم نوروزبل در گفتگو با «عبدالرحمان عمادی»، «نصرالله هومند»، «مسعود پورهادی» و ... به بررسی ریشه های کهن این رسم و گستره دیلمستان تاریخی می پردازد. نوروزبل سال 1386 و 1387 تهیه شده و به وسیله «حامد کلجه ای» تدوین شده است. نوروزبل یا نوروز دیلمی فیلمی مستند در 26 دقیقه است.

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
رمان «دیدا» به زودی منتشر می شود
ابراهيم ميرقاسمي در رمان «ديدا» كه براساس زندگي طاهر ذواليمينين، سردار ايراني است، به ماجرايي واقعي و عاطفي در زندگي اين سردار ايراني نظر داشته و آن را در بستر وقايع و رويدادهاي تاريخي خلق كرده است. اين رمان تا نمايشگاه كتاب توسط نشر «آموت» به چاپ مي‌رسد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، ميرقاسمي درباره رمان «ديدا» گفت: اين رمان داستاني تاريخي دارد و درباره ماجراي دلدادگي طاهر ‌ذواليمينين، به زني با نام«ديدا» است كه من براي نوشتن اين داستان، درباره شخصيت طاهر و همچنين سلسله طاهريان، حدود پنج هزار صفحه كتاب خوانده‌ام.

وي افزود: در نگارش اين داستان سعي داشتم تا با نگاهي ملموس به وقايع بنگرم؛ البته در بخش‌هايي به جهت تاريخي بودن كار، ‌زبان شكلي آركاييك پيدا مي‌كند، ولي فكر مي‌كنم در نوع روايت، نثري همه فهم و امروزي به كار رفته است.

ميرقاسمي تصريح كرد: موضوع اصلي داستان اين كتاب، عشق است و اينكه اين عشق بر چنين شخصيتي با آن همه دل‌مشغولي چقدر تاثير‌گذار بوده است و چه رد پايي در زندگي او بر جاي گذاشته است.

اين نويسنده اضافه كرد: طاهرذواليمينين وقتي براي بيعت نزد امام رضا(ع) مي‌رود، دست چپ خود را به سوي او مي‌گيرد و مي‌گويد من دست خود را براي بيعت با مامون دراز كرده‌ام و همين صداقت، سبب مي‌شود كه او مورد توجه امام رضا(ع) قرار گيرد.

به گفته ميرقاسمي اين رمان حدود 260 صفحه است و تا يكي، دو هفته آينده از سوي نشر «آموت» روانه بازار كتاب مي‌شود.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گفت‌وگوی روزنامه بهار با یوسف علیخانی


روزنامه بهار شنبه 21 فروردین 1389 صفحه 8


برای خواندن گفتگو اینجا یا اینجا را کلیک کنید

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولدش است و ...


عکس اختصاصی تادانه

هنوز ربع ساعتی از زنگ زدن «مهرافروز» نگذشته که می بینمش از پس پنجره مسنجر. مهرافروز زنگ زده بود که به رسم سالیان قبل دعوتم کند برای جشن تولد «محسن» همسرش و دوست خوب سالیان دور و دیر و نزدیکم. (قبول کنید سال اول برای محسن غافلگیرکننده بود و نه دیگه مثلا امشب.)
به مهرافروز گفتم (مهری حُکم ِ خواهرم را داشته در این دو دهه گذشته در تهران): مهری جان! می دانی امروز عروسی پسرعمویم هست و دعوت نامه را به احترامم از قزوین کوبیده اند و آورده اند به تهران و نمی رسم بروم به جشنش. بعد صبح مادرم زنگ زد که بیا پسرم! گفتم نمی رسم. نمایشگاه کتاب نزدیک است و پیرِ پدرم درآمده. بعد پدرم زنگ زد که بیا پسر! گفتم پدر جان، دوست دارم بیایم اما نمی رسم. بعد هم چرا یک ماه قبل اینقدر اصرار نداشتید بیایم برای آمدنم به عروسی دختر عمویم و حالا اینهمه اصرار؟!
مهری گفت: می خواستم امسال جشن تولدش را در کافی شاپ بگیرم اما نشد. بعد از هشت شب هست. لطفا بیا.
گفتم: نمی رسم مهری جان.
هنوز ربع ساعتی از حرف زدن من و مهرافروز فراکیش، داستان نویس هنوز معرفی نشده به جامعه ادبی و همسر محسن فرجی، محسن روشن شد در مسنجرش.
تبریک گفتم: عید تولد شما مبارک!
خودم لحن مسخره ام را لمس کردم. غمگین بود محسن. غمگین بوده محسن این روزها. غمگین نوشتن است. غمگین این روزهاست. محسن ِ من و محسن مهرافروز و محسن ِ ادبیات ما غمگین است. تبریکم را تحویل نگرفت و گفت بخوانمش اینجا.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گفتگو با نویسنده رمان «به وقت بهشت»

حميد نورشمسي (تهران امروز): اگر سال 88 و سه ماهه پاياني آن را از نظر انتشار رمان‌هايي كه نخستين تجربه نويسندگان جوان آنها بود، يك نقطه عطف در ادبيات داستاني كشورمان بدانيم، انتشار رمان «به وقت بهشت» به قلم نرگس جورابچيان توسط نشر آموت را مي‌توان بزرگترين اتفاق در اين ميان دانست. داستاني كه در نهايت سادگي و با به‌دوش كشيدن نسبت‌هايي چون «عامه‌پسند» يا «غيرروشنفكري» توانست پديده تازه‌اي را در رمان‌نويسي كشورمان پيش‌روي چشم مخاطبان باز كند. روايتي غيركلاسيك، دروني و در عين حال تاثيرگذار از روابط ميان انسان‌ها در بستر واگويه‌هاي دروني يك انسان از پيش از تولد تا مرگ. گفت‌وگو با نرگس جورابچيان در ارتباط با رمان او در يكي از روزهاي خلوت و ساكت نوروز امسال تهران انجام شد كه در ادامه از نظر شما مي‌گذرد.

در مدتي كه از انتشار رمان شما مي‌گذرد، بحث‌هاي زيادي مطرح شده كه داستان شما را به نوعي در طبقه قصه‌هاي عامه‌پسند قرار مي‌داد، خود شما زماني كه اين داستان را مي‌نوشتيد به اين مساله فكر كرده بوديد؟
من درحين نوشتن فكر چاپ شدن اين قصه نبودم. ولي بعد از اتمام و انتشار آن تا الان كه با شما حرف مي‌زنم دوست داشته‌ام كه همه بتوانند با داستان ارتباط برقرار كنند و حالا اگر نام اين را عامه‌پسندي مي‌گذاريد، من با آن مشكلي ندارم. نظر شخصي من اين است كه داستان «به وقت بهشت» سرراست‌تر از آن است كه كسي از عهده فهميدن آن برنيايد و با آن ارتباط نگيرد.

«به وقت بهشت» را برخي از منتقدان و نويسندگان اتفاق ادبي در حوزه داستان‌نويسي معاصر ناميده‌اند، اگر اين جمله را بپذيريم، خود شما مي‌توانيد توضيح دهيد كه اين اتفاق از چه منظري رخ داده است؟
من البته اين حس را ندارم. براي من اين قصه يك آغاز است، ‌آغاز ورود جدي من به ادبيات ولي شايد چون احساس مي‌كنم كه همه چيز در قصه من توانسته سرجاي خود قرار بگيرد براي من و بالطبع خوانندگان يك اتفاق به شمار بيايد. اما بيشتر از اينكه بخواهم با ديد يك اتفاق آن را ببينم براي خودم اين قصه يك آغاز است. مگر اينكه شما اصراري به اين موضوع داشته باشيد.

نوع حضور معنويت در داستان شما را كه در عين به چشم نيامدن ظاهري به شدت خواننده را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد مي‌توان به عنوان اتفاق اين رمان دانست. چگونه توانستيد با وجود عدم تجربه قبلي در نوشتن به اين ساختار برسيد؟
سوال شما من را به خيلي قبل‌تر برد. من ابتداي كار نوشتن را در مجلات با درون‌مايه‌هاي مذهبي تجربه كردم؛ نوشته هايي كه با نام گزارش و داستان چاپ مي شد. يادم هست كه آن موقع طرحي را به سردبير دادم مبني بر اينكه بخش ويژه‌اي با عنوان نامه‌نگاري بچه‌ها به خدا را در مجله راه بيندازيم. هدف من هم اين نبود كه به شكل كليشه‌اي خواسته اي از خدا را داشته باشيم بلكه قصد من اين بود كه بچه‌ها عاشقانه با خدا حرف بزنند و بهترين آنها چاپ شود. البته اين اتفاق هرگز نيفتاد ولي از آن موقع تا به امروز يك مساله ذهن من را بسيار به خودش مشغول كرده است و آن اين است كه احساس مي‌كنم ما راه‌هايي غير از حقيقت خدا را براي رسيدن به خدا در حال تجربه كردن هستيم در حالي كه مستقيم‌ترين راه براي رسيدن به خدا در درون ما قرار گرفته است. اين دنبال واسطه نبودن چيزي است كه هميشه به دنبال آن بودم و در «به وقت بهشت» خيلي سعي كردم كه اين اتفاق رخ بدهد كه متاسفانه خيلي‌ها انگار نتوانستند آن را بفهمند.

ادامه گفتگو

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سه شعر کوتاه از «گروس عبدالملکیان»
1
گرگ ها خورشید را خورده اند
و لاشه سرخی را
که گوشه آسمان افتاده
کم کم به پشت کوه ها خواهند کشید

2
از گرگ و میش
فقط گرگ مانده است

3
گرگ، شنگول را خورده است
گرگ
منگول را تکه تکه می کند

بلند شو پسرم!
این قصه برای نخوابیدن است


سطرها در تاریکی جا عوض می کنند
مجموعه شعر
گروس عبدالملکیان

نشر مروارید
چاپ چهارم
85 صفحه
1100 نسخه
2200 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«اژدهاکشان» به روایت «ساینا علیخانی»
اولین باری که به شهر آمدم، کلاس دوم ابتدایی بودم؛ سال 1361. سیمرغِ میلَکی‌ها وقتی گردنه‌ها را برد زیر چرخ‌هایش و از «گَدوک» سرازیر شد و از «زرشک» رد شد و بوی «قزوین» آمد، قبل از تمام شدن جاده خاکی، یکی از اهالی با دست، کوهی را نشان داد و قصه را گفت.

بعد سوم ابتدایی دیگر شهری شدیم و همه آمدیم قزوین اما باز اول شهریور با همان سیمرغ برمی‌گشتیم «میلَک» که فصل فندق‌چین بود. هر بار قصه باز گفته می‌شد. گاهی می‌گفتند و گاهی می‌خواستم که بگویند.

آخرین روز سال 88 رفته بودیم گشتی در شهر قزوین بزنیم که «اِیرنا» مه را دید چون شالی در گردن کوه‌های بین الموت و قزوین. نگاهش را گرفتم و گاز دادم سمت خروجی قزوین و جاده باراجین. «ساینا» از مه می‌ترسد و همه‌اش خدا خدا می‌کرد به کوه‌ها نرسیم که همیشه فکر می‌کند موجودات وحشتناک در مه‌ستان لانه دارند.

وقتی به گردنه پایین کوه «زرشک» رسیدیم، به ایرنا و ساینا گفتم «به این کوه می‌گن اژدهاکُشان». بعد ساینا که آرام و بی سر و صدا پشت سر نشسته بود، در فاصله‌ای که من بیرون بروم و عکس بگیرم از «اژدهاکشان» و ردّ ِ اژدهاک بر کوه و سنگ‌هایی که نشان از آدم‌هایی هستند که به حضرت علی کمک نکرده‌اند، ساینا داستانش را نوشته بود و از عجب اینکه او هم اسمش را گذاشته بود «اژدهاکشان»

جالب اینکه «ساینا» امسال کلاس دوم ابتدایی است.







اژدهاکشان
در زمان قدیم یک کوه بلند بود که اژدها از آن بالا می رفت. یک روز حضرتقلی می خواست اژدها را بکشد و بعضی از جانوارانی که می خواستند آن را نگاه کنند سنگ شدند و سگ حضرتقلی همیشه کنار آن کوه است و دم اژدها و رد دم اژدها بود که من دیدم و آن جا خون بود آن خون ادامه داشت تا پایین کوه. این خیال است و شما هم این قصه را بنویسید. اگر شما هم می خواهید این را ببینید در کوهستان قزوین است. ساینا علیخانی

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com