تادانه

زبان و ادبیات عرب
 https://scontent-lht6-1.cdninstagram.com/v/t51.2885-15/e35/78704975_554674401994628_3648823861905586892_n.jpg?_nc_ht=scontent-lht6-1.cdninstagram.com&_nc_cat=108&_nc_ohc=JBnp5llGfDgAX_2_Trw&oh=20e19cfab79e0496eefd59531bd6ff12&oe=5EA8259F
رتبه‌ی دانشگاه‌ام شده بود ۱۲۶. حرف استادم زنده‌یاد ساعد فارسی رحیم آبادی را گوش کرده و فقط رشته‌های دانشگاه تهران را انتخاب کرده بودم؛ می‌گفت مهم رشته نیست، همین که تهران باشی، دنیایی تازه، نصیب‌ات خواهد شد.
بعد هم واقعیت‌اش چنان مطمئن بودم دانشگاه امام صادق پذیرش می‌شوم که یک‌درصد هم فکر نمی‌کردم به رشته‌هایی که زدم. بعد هم پیش خودم گفته بودم «امام صادق هم نشد، لااقل علوم قضایی یا حقوق کنسولی قبول می‌شوم؛ نیمه‌متمرکز
که آن سال سر شورش مردم قزوین سر استان شدن، ما دانشجوهای سال ۱۳۷۳ هم بی‌نصیب نماندیم و اغلب جاهایی که گزینشی بود، رد شدیم!
یادمه تا خبر گزینش‌ها بیاید، ترم اول الکی سر کلاس‌های زبان و ادبیات عرب دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران می‌نشستم اما یک حس عجیبی به کتاب‌های عربی داشتم. ساعد آشنایم کرده بود با جبران خلیل جبران و شیرین شده بود برایم این ادبیات.
بعد افتاده بودم توی کتابفروشی‌های راسته‌ی انقلاب که «تاریخ ادبیات عرب حنا الفاخوری را دارید؟»
حتی وسط‌اش نمی‌گفتم «نوشته‌ی»، همین‌طوری می‌گشتم و می‌گشتم و هرچی بیشتر پیدا نمی‌کردم، بیشتر حریص‌تر می‌شدم تا یادم می‌آید در دخمه‌ای تاریک یافتم‌اش.
حالا در کتابفروشی آموت، دو قفسه اختصاصی برای ادبیات عرب و ادبیات ترک داریم.
می‌دانستید عرب‌ها در ادبیات از ما خیلی جلوترند؟

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com