تادانه

آخرين نمايشگاه امسال
فردا با حميد، برادرم غرفه نشر آموت را در نمايشگاه كتاب قزوين تحويل مي‌گيريم و غرفه‌آرايي مي‌كنيم.
بار دوم است كه نشر آموت به نمايشگاه كتاب قزوين مي‌رود.
شروع نمايشگاه: پنجشنبه 8 اسفند
پايان نمايشگاه: چهارشنبه 14 اسفند
صبح‌ها:‌9 - 12
بعدازظهرها: 4 تا 8
محل نمايشگاه‌هاي بين‌المللي قزوين/ آخر خيابان نوروزيان
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
رمان «راز کوچه شیروانی» منتشر شد
http://media.isna.ir/content/04-319.jpg/4 
رمان معمایی پلیسی «راز کوچه شیروانی» نوشته‌ي لیلا بابایی فلاح از سوی انتشارات «آموت»منتشر شد.
لیلا بابایی فلاح در گفت وگو با خبرنگار ادبیات آنا درباره تازه ترین  کتاب خود گفت:این اثر «راز کوچه شیروانی»نام دارد و به نوعی رمانی،معمایی پلیسی محسوب می شود.من در حین نگارش این اثر سعی کرده ام تکنیک های داستان نویسی را نیز به کار  بگیرم،شاید به این خاطر که برخی از رمان های پلیسی به عنوان آثار عامه پسند یاد می کنند.
وی اضافه کرد:با توجه به این که در حال حاضر در عرصه ادبیات داستانی ما،ژانر پلیسی کمتر از سوی نویسندگان،خاصه نویسندگان زن مورد استفاده واقع می شود این اثر می تواند به مدد فضا و همین طور درونمایه ای که برایش در نظر گرفته شده با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شود.ضمن این که من به شخصه علاقه زیادی به این ژانر دارم و به دلیل این گرایش است که همیشه در داستان هایی که نوشته ام جنایتی اتفاق افتاده است.
این نویسنده جوان درباره موضوع رمان «راز کوچه شیروانی»نیز توضیح داد:این رمان در واقع تقابل عشق و نفرت را به تصویر می کشد و در دو برهه زمانی سال 1356 و 1381 می گذرد.در «راز کوچه شیروانی»جنایتی در سال 81 رخ می دهد که ریشه یابی آن موجب می شود تا شخصیت ها به سال 56 نقب بزنند تا بتوانند علت جنایت را روشن کنند.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
رمان «خواسته‌گاری» منتشر شد
 
کتاب «خواسته‌گاری» نوشته پوران ایران شامل 14 روایت طنزآمیز از ماجرای خواستگاری  از نویسنده آن منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «خواسته‌گاری» تازه‌ترین مجموعه داستان طنزی است که نشر آموت آن را به قلم پوران ایران منتشر کرده است.
این کتاب مجموعه‌ای از 14 داستان به هم پیوسته است که راوی تمامی آنها دختر نوجوانی است که موقعیت‌های پیش آمده در امر خواستگاری مردان مختلف از خودش برای ازدواج را به زبانی طنز آمیز روایت کرده است.
پوران ایران در گفتگو با خبرنگار مهر با اذعان بر اینکه این اثر نخستین تجربه نویسندگی او به شمار می‌رود گفت: شاید گفتن این جمله به صلاح من نباشد اما تمامی چهارده داستان این کتاب واقعیت دارد و همه آنها برای خود من اتفاق افتاده است.
وی افزود: من عین رویدادی که در چهارده مورد خواستگاری انجام شده از من رخ داده را در این کتاب به زبان طنز نوشته‌ام. در این مدت‌بسیاری هم از من پرسیدند که چرا طنز و چرا با خودت این کار را کرده‌ای؟ واقعیتش این است که نمی‌شود با هیچ نگاهی جز طنز به این آدم‌ها و نوع ابراز محبتشان برای خواستگاری کردن نگاه کرد.
این نویسنده افزود: البته داستان‌های من با وجود ظاهر طنزشان، بسیار متاثر کننده نیز هستند از این منظر که بسیاری از معیارهای موجود در جامعه برای ازدواج را پیش چشم ما می‌آورند و چاره‌ای جز نگاه طنزآلود به این رویداد نداریم.
ایران تاکید کرد: کتاب بعدی من هم به نوعی در ادامه همین اثر خواهد بود و به سرنوشت زن راوی این داستان‌ها و اینکه در نهایت چه تصیمیم برای خود و زندگی‌اش می‌گیرد، می‌پردازد.
ایران در بخشی از داستان نخست این مجموعه می‌نویسد: ما که همواره بابت گناه شوهر نکردن زیر ذره‌بین ملت همیشه در صحنه بودیم و سوگندهای ‌من مبنی بر نداشتن خواستگار به باور کسی نمی‌گنجید، یکباره دست خداوند در این مدار نمایان شد و از چپ و راست، خواستگارانی برای‌مان به زعم جامعه، ترشیده پیدا شد که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما نه تنها نمی‌خواهیم شما را از دانستن محروم کنیم، بلکه بر آنیم تا ذره ذره رفتار و کردار و بلکه پندار این عزیزان را بازگوییم تا شما امت همراه، بدانید که ما هم به اندازه خودمان خواهان داشته‌ایم.
کتاب «خواسته‌گاری» در 116 صفحه و با قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
رمان «آیدا می دود» منتشر شد
http://media.isna.ir/content/01-803.jpg/4 
رمان «آیدا می دود» با درونمایه دغدغه های جوانان به قلم سمیه فرهمندیان که طی سال های اخیر برنده جایزه «رمان اول ماندگار»نیز شد از سوی انتشارات آموت منتشر شده است.
سمیه فرهمندیان در گفت وگو با خبرنگار ادبیات آنا گفت:رمان «آیدا می دود»رمانی است که با محوریت اجتماعی نوشته شده است.شخصیت اصلی این رمان،دختری به نام آیدا است که دچار بیماری ژیوانیسم (غول آسایی)است.او تصمیم می گیرد در یک مسابقه دوی ماراتن شرکت کند در حالی که دویدن برای او ضرر دارد.در واقع خط سیر داستان به دویدن او اختصاص دارد.
وی اضافه کرد:آیدا به هنگام دویدن به خط پایان فکر نمی کند و در مسیری که می دود به آدم های پیرامونش که به واسطه شرایط جسمی غیر عادی اش با تعجب به او می نگرند،فلسفه بودنش و سال های گذشته زندگی خود می اندیشد.غول آسایی برای آیدا در  این اثر به نوعی استعاره از جوانی است که در جامعه با مشکلات زیادی مواجه است.
این نویسنده جوان در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا چنین موضوعی را برای نوشتن یک اثر انتخاب کرده است خاطر نشان کرد:ذهن و ناخودآگاه نویسنده همواره معطوف محیط اطراف و مسائلی است که در جامعه رخ می دهد.مسائل اجتماعی همواره برای من جالب بوده و تمایل داشتم موضوعی را دستمایه نگارش این اثر کنم که قابل لمس باشد و با مخاطب ارتباط برقرار کند.
فرهنمدیان اضافه کرد:کتاب «آیدا می دود»برای نخستین بار در سال 1390 توانست در مسابقه «رمان اول ماندگار»برنده شود

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
به اميد ديدار آقاي منصور كوشان
http://www.naakojaa.com/sites/default/files/imagecache/author/picture-006-715695.jpg 
درست 20 پيش
درست 20 سال پيش وقتي زنگ در خانه مسكن مطبوعات را زدم، خانم مهرافروز فراكيش در را باز كرد و بعد من شهرستاني خجالتي نشستم تا به ايشان بگويد كه آمده‌ام؛ چند ساعت قبلش زنگ زده بودم.
بعد مهرباني‌اش بود چه در همراهي براي پيدا كردن نويسنده‌ها (يادم هست خودش تلفن را برداشت و به شهريار مندني‌پور زنگ زد كه فلاني دارد مي‌آيد شيراز) و چه وقتي زنگ زده بود به خوابگاه كوي دانشگاه و پيام گذاشته بود و وقتي زنگ زدم گفت: تو و ساير محمدي و چند نفر ديگر را پيشنهاد دادم به شمس‌الواعظين براي روزنامه جامعه و ...
بعد هم دانشگاه تمام شده بود كه زنگ زد "آدينه" افتاده دستش و برويم كمك‌حالش؛ براي گفتگو و معرفي‌كتاب.
صريح‌ترين نويسنده شد در كتاب "نسل سوم داستان‌نويسي امروز"؛ چون رودربايستي با هيچ نويسنده‌اي نداشت.
بعد هم رفت استوانگر. تلفني و تماسي و ... اين اواخر هم احوالپرسي‌اي.
اين روزها كه نمايشگاه كتاب زاهدان بودم، رفت. به همين سادگي. فقط صدايش مانده پشت گوشم كه اعتمادبه‌نفس مي‌داد و جسارتش و ... به اميد ديدار آقاي منصور كوشان
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پرفروش‌هاي بهمن 92

1: شوهر عزيز من/ رمان/ فريبا كلهر/ چاپ پنجم
2: پاييز حافظيه/ رمان/ م. آرام
3: عاشقانه/ رمان/ فريبا كلهر/ چاپ دوم
4: نفرين سرخ/ رمان/ مينا يكتا
5: نسكافه با عطر كاهگل/ رمان/ م. آرام/ چاپ سوم
6: خدمتكار و پروفسور/ يوكو اوگاوا/ مترجم: كيهان بهمني/ چاپ سوم
7: كتاب نيست/ شعر/ عليرضا روشن/ چاپ هفتم
8: پيش از آنكه بخوابم/ اس جي واتسون/ مترجم: شقايق قندهاري/ چاپ دوم
9: ايراندخت/ رمان/ بهنام ناصح/ چاپ پنجم
10: گيلياد/ مريلين رابينسون/ مترجم: مرجان محمدي
11: پروانه‌اي روي شانه/ رمان/ بهنام ناصح/ چاپ دوم
12: گاو حيوان تنهايي است/ ديويد البحاري/ مترجم: علي عبداللهي

Labels: , , , , , , , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نمايشگاه كتاب سيستان و بلوچستان (زاهدان) از شنبه 26 بهمن آغاز مي‌شود
http://parsinews.ir/media/fc05078ebd2a5f0649eda5d254d62447.jpg 
اسكان و خوراك و رفت و برگشت ناشران در نمايشگاه‌هاي استاني به عهده ناشران و غرفه‌داران است و اصلي‌ترين دغدغه‌ همه دوستان وقتي به شهري مي‌رسند پيدا كردن يك سرپناه است. خوشبختانه بعد از چند نمايشگاه، اغلب گروه مي‌شوند و با هم اتاق يا سوئيت و مهمانپذير مي‌گيرند و خودشان پخت و پز مي‌كنند يا از غذاخوري‌هاي شهر استفاده مي‌كنند. پذيرش ناشران در نمايشگاه سيستان بلوچستان (زاهدان) اندك است و براي همين دو سوم ناشراني كه در اغلب شهرها حضور دارند از قافله جا مي‌مانند. اين‌بار متاسفانه از گروهي كه هميشه با آن‌ها هم‌خوراك و هم‌جا مي‌شدم، هيچ‌كدام پذيرش نشده‌اند. از چند روز پيش مانده بودم جا از كجا پيدا كنم؛ آن هم در زاهدان كه اولين بار است به آنجا مي‌روم.
به غير كرمان كه به لطف "مجتبا احمدي" شاعر و "سيدمحسن بني‌فاطمه" و دوستان كرماني كه در دو سال گذشته، جايي براي استراحت داشته‌ام، بقيه شهرها يا در مهمان‌پذيرها بوده‌ام يا در همان جاهايي كه گروهي كرايه مي‌كرديم براي هفت يا هشت‌ شب اقامت‌مان از آغاز تا پايان نمايشگاه.
حالا دوست خوب داستان‌نويس سيستان بلوچستاني، آقاي "ناصر نخزري‌مقدم" زنگ زد و گفت جا برايتان فراهم شده و از فردا مهمان داستان‌نويسان زاهداني هستيد؛ رسم مهمان‌نوازي و شكر لله.
نشر آموت از ناصر نخزري‌مقدم، دو سال قبل رماني فرستاد ارشاد براي گرفتن مجوز به اسم "مردآزما" كه سه بار غيرمجاز شد و نامه‌هايمان به جايي نرسيد. به تازگي هم رمان "تقاص برادري" او در مراحل فني نشر است. از ناصر نخزري‌مقدم داستان‌هاي زيادي در صفحات داستان روزنامه فرهيختگان منتشر شده است و تنها يك‌بار در دفتر آموت زيارتش كردم؛ وقتي براي عقد قرارداد آمده بود تهران.
همه اين‌ها را نوشتم كه «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق».
فردا جمعه 25 بهمن 92 در نمايشگاه زاهدان غرفه‌آرايي داريم و از صبح شنبه، نمايشگاه كتاب سيستان و بلوچستان به مدت يك‌هفته برگزار مي‌شود.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
تبريك به آقاي كياييان بزرگ و پسران و خانواده چشمه
 
مدیر نشر چشمه در واکنش به رای صادره برای آن از سوی هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات ناشران، از اعضای این هیئت که به گفته او «با رای خود به تعلیق نشر چشمه پایان دادند» قدردانی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در پی اعلام رای نشر چشمه از سوی هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات ناشران، حسن کیائیان مدیر این موسسه انتشاراتی با انتشار یادداشتی از این اقدام استقبال کرد. در یادداشت کیائیان آمده است: سپاسگزارم از دبیر و دیگر اعضای محترم هیئت تجدیدنظر بررسی تخلفات ناشران که با رای خود به تعلیق نشر چشمه پایان دادند و همچنین جناب آقای جنتی وزیر محترم و جناب آقای دکتر صالحی معاونت محترم فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با درایت خود زمینه‌ساز هدایت پرونده نشرچشمه در مسیر قانونی و بررسی عادلانه آن شدند.
از رئیس، دبیر و دیگر اعضای هیئت مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، روزنامه‌نگاران شریف رسانه‌ها، دوستان بزرگوارم، همکاران ناشر و کتابفروشم نیز به دلیل تلاش‌ها و همراهی‌های‌شان سپاسگزارم.
از صاحبان قلمی که در این مدت با وجود اتمام نسخ کتاب‌هایشان بیشتر نگران ما بودند تا خود، پوزش می‌خواهم و تشکر می‌کنم.
در این چند ماهی که از تصدی‌گری دولت جدید می‌گذرد، شاهد اقداماتی در راستای تسهیل فعالیت‌های فرهنگی بوده‌ام. عقل و انصاف حکم می‌کند که ضمن اذعان به این حسن نیتی که در رفتار مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده شده، بکوشیم تا تعامل حاصله را پاس داشته و به سهم خود بر دامنه آن بیفزاییم.
حسن کیائیان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
همه چيز باطل است؛ باطل اباطيل
http://media.isna.ir/content/amin%20khosroshahi-3-143.JPG/4
عكس‌هاي ديگر از اين رفتن ... اينجا

يك عمر ترجمه كني و بنويسي و آن وقت به تعداد انگشتان دو دست هم آدم نباشند زير تابوتت را بگيرند؛ اين است رسم مهمان‌نوازي اين دنيا
(تشييع جنازه بهمن فرزانه مترجم معروف صدسال تنهايي ماركز)
***
باطل اباطيل/ همه چيز باطل است/ انسان را از تمامي مشقتش كه زير آسمان مي‌كشد چه منفعت است/ يك طبقه مي‌روند و طبقه ديگر مي‌آيند و زمين تا به ابد پايدار مي‌ماند/ آفتاب طلوع مي‌كند و‌آفتاب غروب مي‌كند و به جايي كه از آن طلوع نمود مي‌شتابد/ باد به طرف جنوب مي‌رود و به طرف شمال دور مي‌زند ...(كتاب جامعه)

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
مروین پیک با «پسری در تاریکی» به ایران رسيد؛ با ترجمه‌ي ناهيد شهبازي‌مقدم
 
مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه مروین پیک با عنوان «پسری در تاریکی» از سوی نشر آموت منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه «مروین پیک» نویسنده انگلیسی و خالق داستان‌های تخیلی و هیجان انگیز با عنوان «پسری در تاریکی» با ترجمه ناهید شهبازی مقدم از سوی نشر آموت منتشر شد.
»پسری در تاریکی» یکی از معدود مجموعه داستانهای کوتاه مروین پیک است؛ اثری که پس از انتشار مورد توجه زیادی قرار گرفت و سه سال بعد از انتشار آن بود که مطرح‌ترین رمان این نویسنده با نام «تایتس گرون» منتشر شد. بعد از موفقیت «تایتس گرون» مروین پیک به بیماری پارکینسون دچار شد و دیگر نتوانست به طور جدی داستان بنویسد. در سال 2000 میلادی بر اساس داستان «پسری در تاریکی» فیلمی کوتاه ساخته شد و با اقتباس از همین داستان، چندین اجرای تئاتری به نمایش درآمد.
پیک همچنین خالق «سه‌گانه گورمنگاست» یکی از آثار شناخته شده این نویسنده انگلیسی محسوب می‌شود که گروهی آن را دارای روایتی عجیب و غریب می‌دانند و از آن به عنوان یکی از 10 اثر داستانی محبوبی یاد می‌کنند که به دلیل شيوه و فضای خاص روايت امکان اقتباس سینمایی از آن وجود ندارد.
این نویسنده در سال 1968 و در  57 سالگی از دنیا رفت. از وی بیش از 40 کتاب بر جا مانده‌است که برخی از آن‌ها رمان و داستان و تعدادی هم کتاب‌های مصورند.
کتاب  «پسری در تاریکی و داستان‌های دیگر»  نوشته‌ی «مروین پیک» با ترجمه‌ی «ناهید شهبازی‌مقدم» در 176  صفحه و به قیمت 8500 تومان توسط «نشر آموت» منتشرشده است.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نشر آموت؛ ناشر اختصاصي رمان
یوسف علیخانی همکاری با ناشران خوب و برخورد حرفه‌ای آنان را از مهم‌ترین انگیزه‌هایش برای فعالیت به عنوان ناشر دانست. وی به ایبنا گفت که همواره سعی داشته با مولفان به طور حرفه‌ای کار کند و در پرداخت حق‌التحریر رفتاری منصفانه داشته باشد.*
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علیخانی از تاثیر مثبت عملکرد ناشرانی یاد کرد که وی نخستین آثارش را برای انتشار به آن‌ها سپرده است. وی که کارش را با نویسندگی آغاز کرده درباره تاثیر تالیف بر فعالیتش در نشر آموت گفت: نخستین کتابم مجموعه‌ای به نام «نسل سوم داستان‌نویسان امروز» بود که برای انتشار آن به بیش از 20 ناشر سر زدم تا این‌که روزی خیلی اتفاقی سراغ نشر مرکز رفتم و آن‌ها خیلی حرفه‌ای با من برخورد کردند؛ برخوردی که بسیار تاثیرگذار بود و به من یاد داد ناشر باید تعامل خوبی با صاحب اثر داشته باشد. این برخورد را بعدها از سوی نشر افق، ققنوس و نگاه هم تجربه کردم و برای همه کتاب‌هایی که به آن‌ها سپردم قرارداد بستم و درصد گرفتم.
علیخانی همکاری با ناشران خوب را عاملی مثبت در داستان‌نویسی‌اش دانست و گفت: اگر این ناشران با من حرفه‌ای برخورد نمی‌کردند من هم یاد می‌گرفتم که به عنوان ناشر باید از نویسنده و مترجم پول بگیرم و مطمئنا نمی‌توانستم نشر آموت را به جایی که هست برسانم.
وی که فعالیت به عنوان نویسنده و ناشر را تجربه کرده است در توضیح روند معمول رسیدن کتاب به دست ناشر گفت: در نشر آموت برخی مواقع کتابی را انتخاب می‌کنم، با شناخته‌شده‌ترین مترجمان تماس می‌گیرم و ترجمه کتاب را به آن‌ها پیشنهاد می‌کنم. مثلا کتاب‌هایی که شقایق قندهاری ترجمه کرده از این دست هستند. بعضی مواقع هم مترجم کتابی را که ترجمه کرده به دفتر انتشارات می‌آورد و پیشنهاد انتشار آن را می‌دهد. برای مثال، انتشار ترجمه رمان «خانه» اثر مرلین رابینسون پیشنهاد مرجان محمدی بود.
علیخانی ادامه داد: در برخی مواقع و به ویژه در چاپ رمان‌های فارسی، این انتخاب به صورت دعوت صورت می‌گیرد. ما از خانم فریبا کلهر دعوت کردیم کتابش را به نشر آموت بسپارد، اما چاپ کتاب «نسکافه با عطر کاهگل» پیشنهاد «م. آرام»، نویسنده کتاب، بود.
نویسنده «عروس بید» درباره تجربه‌هایش در حوزه داستان‌نویسی و فعالیت در نشر آموت اظهار کرد: مدتی است شرایط صنعت نشر سخت شده و سختگیری‌ها هم بالا رفته است. هر ماه حدود 10 کتاب به دفتر نشر آموت می‌رسد و مراحل مختلف را طی می‌کند، ثبت نام صورت می‌گیرد و کتاب به شورای بررسی می‌رود. اگر در این مرحله، اثری تایید شد، به صورت حرفه‌ای با نویسنده یا مترجم قرارداد بسته می‌شود. من از ابتدای فعالیتم در حوزه نشر، اعتقاد داشتم باید قرارداد حرفه‌ای بست و حق‌الترجمه یا حق‌التالیف را کامل و با انصاف پرداخت کرد. این مبلغ هم در نویسنده‌ها یا مترجمان معروف‌تر در توافقی دو جانبه انجام می‌شود و در غیر این ‌صورت، درصد مشخصی داریم که پیشنهاد خواهیم کرد.
دوست دارم «آموت» به عنوان ناشر تخصصی رمان شناخته شود
علیخانی معتقد است بعد از دریافت کتاب، باقی مراحل پیش از انتشار باید بر عهده ناشر باشد. علیخانی در این باره توضیح داد: متن اثر باید ویرایش و چندین مرحله نمونه‌خوانی شود. معتقدم اگر ناشری حرفه‌ای قدم بردارد، صاحب اثر هم تشخص کار خود را رعایت می‌کند. اوایل همه جور کتاب درآوردم اما الان فقط به طور تخصصی در حوزه رمان کار می‌کنم. شعارم هم در نمایشگاه‌هایی که می‌روم همین تاکید بر تخصصی بودن نشر آموت است و سعی می‌کنم خودم را به عنوان ناشر تخصصی داستان معرفی کنم.
علیخانی درباره مزایای فعالیت در یک حوزه خاص گفت: اگر درصد موفقیتم در رمان‌هایی که چاپ کرده‌ام 70 درصد باشد باید بگویم این موفقیت در داستان کوتاه یا شعر حدود 20 تا 30 درصد است و در عمومی‌ها تقریبا موفقیت خاصی نداشته‌ام. پس بهتر است در کاری که بهترم شناخته شوم.
تعامل صاحب اثر و ناشر موضوع دیگری بود که علیخانی درباره آن گفت: در انتشار تمامی کتاب‌ها این همکاری وجود دارد و مراحل مختلف با مشورت پیش می‌رود. حتی در ویراستاری هم با نویسنده توافق می‌شود و بعد از به پایان رسیدن ویرایش، صاحب اثر باید آن را بخواند و تایید کند. در جلد کتاب‌ها هم گر چه تصمیم‌گیرنده خودم هستم اما حتما از مشورت صاحب کتاب هم استفاده می‌کنم و اگر نپسندید تصویر را تغییر می‌دهم.
مدیر نشر آموت با بیان این‌که موفقیت کتاب به تلاش نویسنده و ناشر بستگی دارد، افزود: ناشر باید تمام تلاش خود را برای معرفی کتاب به کار بگیرد اما بقیه‌اش به کیفیت کتاب بستگی دارد. اگر کتاب خوب نباشد تبلیغات زیاد هم نمی‌تواند تاثیر زیادی در فروشش داشته باشد زیرا بیش از تبلیغات رسانه‌ای، شیوه سنتی معرفی کتاب، که همان تبلیغات شفاهی مخاطبان است، می‌تواند کتاب را دست به دست بگرداند.
وزارت ارشاد با کتاب‌ها مهربان‌تر باشد
به عقیده علیخانی، عدم حمایت از سوی دولت مهمترین مشکل این روزهای ناشران است. وی با بیان این مطلب اظهار کرد: ناشر نوپایی مثل آموت در ابتدا از نویسندگان تازه‌کار حمایت می‌کرد اما با آن روندی که در پیش گرفته بودم اغلب کتاب‌هایم روی دستم می‌ماند. ارشاد آن زمان کتاب‌ها را می‌خرید، اما اوضاع تغییر کرده. وزارت ارشاد هم مانند بقیه بخش‌های جامعه همواره تحت فشار بوده است. امیدواریم در دادن مجوزها کمی مهربانانه‌تر به آثار نگاه شود.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
خسته تر از ديروز
تازه همين الان رسيدم تهران
از نمايشگاه كتاب سرد ساري
گاهي با خودم فكر مي‌كنم تا كي؟
تا كي مي‌توانم اين تن بيمار را با خودم اين‌طرف و آن‌طرف بكشانم؟
خسته‌تر از ديروزام
همين
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
مجموعه «یکی بود یکی نبود» رونمايي شد
http://media.isna.ir/content/1-367.JPG/4 
ابوتراب خسروی در رونمایی از مجموعه "یکی بود یکی نبود" با بیان این‌که روایت‌گری ما بسیار قوی و غنی است، گفت، می‌توانیم متون قوی خودمان را به عنوان پشتوانه رمان ایرانی مطرح کنیم.
به گزارش بخش ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رونمایی مجموعه کتاب‌های "یکی بود یکی نبود" عصر یکشنبه 13 بهمن با حضور ابوتراب خسروی، یوسف علیخانی، امیرحسین خورشیدفر، ناهید طباطبایی، محمد حسینی، بهناز علیپور گسکری، حمیدرضا نجفی، علیرضا روشن، سیامک گلشیری و جمعی از نویسندگان و تصویرگران این کتاب‌ها در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در ابتدای برنامه، امیرحسین خورشیدفر توضیحاتی درباره این مجموعه 30 جلدی که تاکنون 16 جلد آن منتشر شده و همگی به بازآفرینی متون کهن ایرانی اختصاص دارد، ارائه داد.
سپس ابوتراب خسروی، نویسنده کتاب "فرج بعد از شدت"، در سخنانی گفت: همیشه فکر کرده‌ام که چه کار می شود کرد تا فرهنگ مکتوبی که متعلق به ماست و از گذشته‌مان آمده، بهتر خوانده شود. حالا می‌توانم بگویم با انتشار چنین مجموعه‌هایی می‌توان به خوانده شدن متون کهن امید داشت.
او افزود: بخشی از آثار ادبی ما همراه و همگام با تاریخ و متون آیینی ما هستند؛ تا جایی که گاه منفک کردن آن از بقیه متون نیاز به کار زیادی دارد. درواقع خصوصیات نثر گذشته ما با نثر امروزمان متفاوت است و باید برای بهتر خوانده شدن، آن را به طریقی به داستان تبدیل کنیم.
نویسنده "دیوان سومنات" و "رود راوی" تصریح کرد: ادبیات نسل گذشته ما جزیی‌نگر نیست و پرسپکتیو ندارد، برعکس ادبیات امروز که جزیی‌نگر است و در ذهن ایجاد پرسپکتیو می‌کند. با این وصف باید چه کنیم تا مخاطب جوان ما بتواند با آن متون ارتباط برقرار کند؟ بهترین راه تبدیل کردن آن‌ها به داستان است.
او درباره ویژگی‌های کتاب "فرج بعد از شدت" گفت: نثر اصلی "فرج بعد از شدت" بسیار بد است و واژه‌های مستعمل و دور از ذهنی دارد که به‌طور طبیعی خواننده جوان ما بیش از پنج سطر آن را نمی‌تواند دنبال کند. این متن احتیاج به کار زیادی داشت تا به متنی خواندنی تبدیل شود و خوشبختانه نشر کتاب پارسه این شرایط را برای تعدادی از نویسندگان ایجاد کرد.
ابوتراب خسروی به خلأهای موجود در ادبیات داستانی کودک و نوجوان در بازنویسی متون کهن اشاره کرد و افزود: در حوزه کودک و نوجوان، کم‌تر روی خصوصیت جزیی‌نگر بودن متن کار شده است. آثار داستانی برگرفته از متون کلاسیک می‌بایست خواننده را به سمت جزییات و خو گرفتن با متنی ببرد که زمینه شکل‌گیری داستان و رمان امروزی است. این فعالیت‌ها می‌تواند زمینه‌ای ایجاد کند که خواننده به سمت داستان بیاید و مفاهمه‌ای در جامعه ما با ادبیات ایجاد شود. من کار روی متون کلاسیک را مقدمه‌ای برای به وجود آمدن جریان رمان در جامعه می‌دانم تا مخاطبان جوان بفهمند که می‌توان از طریق خواندن هم لذت برد.
نویسنده "اسفار کاتبان" تأکید کرد: باید به متون ادبی کلاسیک که به نظر مخاطب، غیرقابل ارتباط و غیرآشنا می‌آیند، نوری تاباند تا ارزش‌های‌شان را نشان دهند.
خسروی با اشاره به زیبایی‌های نثر و ادبیات ایرانی گفت: اگر متون کلاسیک ایرانی خوانده نشود، در حقیقت زیباشناسی ایرانی نادیده گرفته شده است. زیبایی باغ ایرانی، زیبایی منبت و خاتم ایرانی در نثر گذشته ما هم هست. تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفته و من نیز علاقه مندم که برای بازتاب دادن این زیبابی‌ها در ادبیات امروز تلاش کنم. درست است که رمان و داستان حاصل آشنایی ما با غرب است، ولی واقعیت این است که سنت روایت‌گری ما (مثل قصه سمک عیار) بسیار قوی و غنی است، بنابراین با مجموعه‌ای مثل "یکی بود یکی نبود" می‌توانیم متون قوی خودمان را به عنوان پشتوانه رمان ایرانی مطرح کنیم.
رونمایی «یکی بود یکی نبود»
در ادامه این نشست، یوسف علیخانی که سرپرستی این مجموعه را برعهده داشته، آذرماه سال 87 را نقطه آغاز کار آن دانست و گفت: آن زمان مجموعه‌هایی مشابه با رنگ‌ها و نام‌های مختلف وجود داشت و ما تصمیم گرفتیم یک نقطه تفاوت در کارمان ایجاد کنیم؛ آن این بود که از نویسنده‌هایی استفاده کنیم که قبلا کم‌تر در حوزه نوجوان کار کرده باشند. مبنای کار را بر خواننده نوجوان قرار دادیم، چرا که معتقد بودیم چنان‌چه آن‌ها با کتاب ارتباط برقرار کنند، بزرگسالان هم می‌توانند ارتباط برقرار کنند.
او اضافه کرد: کار روی متون قدیمی دشواری‌های زیادی دارد، اما بسیار هم لذت‌بخش است. مثلا "تذکرة‌الاولیا" که خودم کار داستان نویسی براساس آن را انجام دادم، پر از نصیحت‌هایی است که انسان امروز زیر بارشان نمی‌رود، ولی قصه‌های فراوانی هم دارد. هر کدام از ما 30 نفر که سراغ این آثار رفتیم لذت بسیاری بردیم.
علیخانی ادامه داد: مجموعه "یکی بود یکی نبود" بازنویسی نیست، بازآفرینی است. نویسندگانی که در این مجموعه کار کردند، همگی داستان‌نویس هستند و می‌توانم بگویم 15 نفر از آن‌ها برندگان جوایز ادبی هستند. ابهت و اهمیت این کتاب‌ها زمانی نشان داده می‌شود که می‌بینیم نویسندگان خلاقیت را وارد کارشان کرده‌اند و روایتی نو از متون کلاسیک به دست داده‌اند. درکل باید بگویم که این مجموعه بی‌دردسرترین مجموعه‌ای بوده که طی 20 اخیر کار کرده‌ام.
سپس ناهید طباطبایی، نویسنده کتاب "ویس و رامین" از همین مجموعه، گفت: من تجربه‌های جدید را در نوشتن خیلی دوست دارم. درباره "ویس و رامین" هرچه بیش‌تر می‌خواندم و جلو می‌رفتم، بیش‌تر از آن خوشم می آمد. داستان عاشقانه زیبایی دارد و به نظرم آمد که بسیار مدرن است. زبان، نوع روایت، نگارش و بافت این قصه خیلی جذاب است و من حتا شک داشتم که کتاب بتواند مجوز بگیرد.
علی بخشی، مدیر هنری این مجموعه، نیز در سخنانی کوتاه گفت: معمولا در کتاب‌های ادبی که با تصویرسازی همراه هستند، زیاد به تصویر و تصویرگر اهمیت نمی‌دهند و من آن را استبداد ادبیات می‌نامم. این مجموعه حاصل کاری تیمی بود و می‌دانم که تصویرگران مشقت‌های زیادی متحمل شدند و بارها مجبور شدند طرح‌های‌شان را تغییر دهند. اما حاصل کار به گونه‌ای است که کتاب‌هایی زیبا و نفیس منتشر شده و آن‌چه را می‌خواسته‌ایم جامه عمل پوشانده‌ایم.
در معرفی "یکی بود یکی نبود" عنوان شده است: "یکی بود یکی نبود"عنوان مجموعه‌ای 30 جلدی است که از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر می‌شود و تاکنون 16 جلد آن راهی بازار شده است. این کتاب‌ها با هدف احیای متون قدیمی و ارزشمند ایران و با درنظر گرفتن مخاطبان نوجوان، جوان و بزرگسال نوشته شده است. عناوین و نویسندگان آثار منتشرشده عبارت‌اند از: مثنوی معنوی نوشته حمیدرضا نجفی، قصه‌هایی از فیه مافیه نوشته سیامک گلشیری، تاریخ بیهقی به روایت محمدعلی آزادی‌خواه، قصه‌هایی از اسرارنامه به قلم علیرضا روشن، قصه‌های شیخ اشراق به قلم امیرحسین خورشیدفر، قصص‌الانبیاء نوشته امین فقیری، لیلی و مجنون از حسن لطفی، فرج بعد از شدت به قلم ابوتراب خسروی، سمک عیار از مهدی مرعشی، ویس و رامین نوشته ناهید طباطبایی، بوستان به روایت محمد مطلق، تذکرة‌الاولیا به روایت یوسف علیخانی، شاهنامه به قلم محمد حسینی، منطق‌الطیر از مریم حسینیان، دیوان پروین به روایت فریبا وفی و قصه‌هایی از هشت بهشت نوشته بهناز علیپور گسکری.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ديدار با نويسندگان؛ فردا
تازه‌نفس‌تر از حالا بودم
چند ماهي بود از روزنامه جام‌جم استعفا داده بودم و با كوله‌پشتي و دوربين و ويس‌ريكوردرم راهي الموت شده بودم؛ چند ماه زندگي در يك طايفه؛ نيمه اول سال 1387.
بعد دوربينم شكست.
بعد برگشتم تهران. بعد دو تا تلفن بهم شد. اولي از بنياد جايزه جلال بود براي كتاب اژدهاكشان و دومي از نشر كتاب پارسه بود؛ آقاي پورناجي از طرف آقاي اسماعيل حسن‌زاده.
اولي باعث شد بعدش درگير نشر آموت بشوم (نشري كه مجوزش كه چهار پنج سالي داشتم و اما جرات راه‌اندازي‌اش رو نداشتم) و دومي باعث شد تا يك سال و نيم بعدش روز از شب نشناسم.
جمع كردن نويسنده‌هايي با سليقه‌هاي مختلف كه آخرش 30تاشون ماندگار شدند در طرح يكي بود و يكي نبود، كار ساده‌اي نبود.
تا حالا 16 جلد از اين مجموعه منتشر شده؛ خودم در اين مجموعه "تذكره‌الاولياء" عطار رو بازآفريني كردم.
قرار است 14 جلد بقيه‌اش هم منتشر شود؛ نمي‌دانم تا كي!
فردا جلسه رونمايي‌ اين 16 جلد هست.
قرار است من هم حرف بزنم.
ابوتراب خسروي هم حرف مي‌زند.
خوشحالم بعد از نزديك به 5 سال باز دوستان را مي‌بينم.
با اينكه فردا ظهر بايد ساري مي‌بودم تا غرفه‌ام ر ا بچينم در نمايشگاه كتاب مازندران اما مي‌مانم و غروب راهي ساري مي‌شوم و صبح روز اول نمايشگاه غرفه‌ام را مي‌چينم.
دوست داشتيد فردا بياييد فرهنگسراي ارسباران؛ ساعت 5 بعدازظهر.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com