تادانه

پنج سال وبلاگ‌نويسي

پنج سال از درگيری‌ام با وبلاگ و اينترنت گذشت. نمي‌دونم خوب بوده يا نه. براي خودم يا براي ديگران. به هرحال بوده. آرشيوم رو كه نگاه ‌كردم دلم ‌گرفت. گاهي خنديدم. گاهی گریه کردم. گاهي پز ‌دادم و گاهي ... ‌ديدم چقدر خالي شده‌ام و گاهي ...
توي همين مدت "عزيز و نگار"‌ و "قدم‌بخير مادربزرگ من بود" و ""ابن بطوطه"‌ منتشر شدن و "اژدهاكشان"‌و "قصه‌هاي رودبار و الموت"‌و "به دنبال حسن صباح"‌و ... بقيه كارا رو آماده كردم.
خيلي وقت‌ها مدعي شدم اينترنت منو از كار و زندگي انداخته كه چرند گفتم. يه جور زنگ تفريح بوده برام و البته زنگ تفريح جدي كه از توش خوشبختانه يه چي مثل قابيل و يه چي مثل همين تادانه مونده .
امروز داشتم به لینکدونی تادانه و دوستان که به تادانه لینک داده‌اند نگاه می‌کردم. جالب بود دوستان زیادی هستند که هرگز همدیگر را ندیده‌ایم. دیدم بعضی از دوستان اینترنتی در لینکدونی وبلاگ‌های‌شان به جای "تادانه" نوشته‌اند "یوسف علیخانی". حالم گرفته ‌شد و برای بعضی‌شان هم ایمیل زدم که لطفا " اگر برايتان زحمتي نيست اسم من را در لينكدوني وبلاگ‌تان از "يوسف عليخاني" به "تادانه" تغيير دهيد".
راستي ديدم توي اين پنج سال، چند بار با خبر و بي خبر گذاشتم و رفتم و نبودم چند صباحي و باز برگشتم.
ديگه از دير به دنيا اومدنش نگران شدم. حالت تهوع گرفتم از بس منتظر موندم. حالم اصلا خوب نيست. گاهي سراغم بياييد اينجا.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یک یادداشت از روی دلتنگی
هی می نویسم و می نویسم که دیگه نتونم بنویسم. شما فکر می کنین می شه؟

چقدر سخته نوشتن. چقدر سخته فکر کردن به موضوعی که قراره بنویسی اش و تو اصلا نمی دانی که می تونی بنویسی یا نه. تو فقط بهش فکر می کنی که فکر کرده باشی و بعد می نویسی که نوشته باشی و نمی نویسی که بهترین نوشته بشه که آخرین بشه که دیگه کسی نتونه بنویسدش.

این هم مهم نیست. می نویسی اش خب. بعد این ور و اون ورش می کنی. خیلی باهاش ور می ری. کلی درگیرش می شی. به این و اون می دی بخونن. هی دنبال تایید می گردی. درسته که فکر می کنی بهترین نوشته رو نوشتی اما می خوای تایید بگیری. غیر اینه؟

بعد می گردی دنبال ناشر. ناشر؟ چیزی که نیست و یافت می نشود؟

بعد انتظار... انتظار

انتظار و انتظار

خدایا این "اژدهاکشان"‌کی درمیاد آخه؟

یاد "قدم بخیر مادربزرگ من بود" افتادم. وقتی می خواست دربیاد همین بدبختی رو کشیدم. چه پدری دراومد ازم تا بنویسم شون. دو سه جین داستان بیشتر نبود اما پدرم دراومد تا نوشتم شون. بعد پدرم دراومد تا تونستم از توشون دوازده تا داستان انتخاب کنم. بعد پدرم دراومد تا ناشر پیدا کردم. بعد پدرم دراومد تا مجوز گرفت. بعد پدرم دراومد تا منتشر شد. اون وقت چی شد؟ دو نفر که نقد نوشتن و معرفی کردن. داد یه عده دراومد که فلانی مهره مار داره که همه روش نقد می نویسن. کاری کردن که از خودم خسته شدم. و البته بهتر که آدم از خودش و کارش خسته بشه که در جا نزنه.

خدایا این "اژدهاکشان" پس کی درمیاد آخه؟

پس‌نوشت:
باور می‌کنید بی این که بخوام ماجرای آتش زدن پمپ بنزین های تهران و شلوغی در شهرهای مختلف ایران را مدام از این و اون می شنوم. شما چی؟ اونجاها بودین؟ عکس نگرفتین؟ فیلم نگرفتین؟ چی دیدین؟

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
مرگ سعيد و اين روزها

مرگ سعيد باعث شد لااقل به خودم بيايم كه هي! بعيد نيست بعدي تو باشي ها...
مرگ سعيد باعث شد لااقل ديگر تادانه را به روز نكنم و بنشينم توي اتاقم.
مرگ سعيد باعث شد افت فشار پيدا كنم و بروم زير سرم اما اين باعث شد تا از خودم متنفر بشوم كه چرا اين همه كارهايم عقب مانده است و كز كنم توي اتاقي كه چند ماهي است فقط چهارده كارتن بازنشده كتاب تويش هست و يك گبه وسط اتاق و ميز پر از گرد و خاك.
مرگ سعيد باعث شد ياد حرف هايش بيفتم كه هي! اين لامصب رو تموم كن! تو كه نمي خواي مردم شناس باشي. بسه ديگه نوشتن از الموت و گردآوري قصه مردمش. تمومش كن!
مرگ سعيد باعث شد بعد از چند ماه نمونه خواني جلد دوم قصه هاي مردم رودبار و الموت را تمام كنم.
مرگ سعيد خيلي چيزها برايم آورده. سعيد! بعيد نيست بعدي من باشم ها. يادت مي آيد ديشب توي خواب، چي بهم گفتي؟

ديشب سعيد پرسيد پس اين "اژدهاكشان" رو كي مي فرستي براي من؟ مي خواستم روي "قدم بخير" نقدي بنويسم كه ديدم كار جديدت دارد درمي آيد و گذاشتم روي دوتاشون با هم يه چيزي بنويسم.
گفتم: رفته ليتوگرافي. دارم روي مجموعه سومم كار مي كنم.
گفت: گردآوري قصه هاي مردم رو ول كن. بچسب به نوشتن. گردآوري قصه هاي مردم توي ايران مثل كارگري ساختمان مي ماند و بردن مصالح دم ساختمان نيمه كاره. كسي نيست ساختمان را بسازد. تو چرا شدي كارگر مصالح بر؟
گفتم: نوشته ناتمام زياد دارم.
گفت: بچسب به نوشتن. ول كن عكاسي و وبلاگ بازي و ...
حرفش را بريدم و گفتم: ... روزنامه نگاري و ...
گفت: نه. اون كه منبع درآمدت هست. از ما گفتن. دو روز ديگه نگي سعيد نيومد به خوابم و اين ها رو نگفت ها!

رفتم بگم نه كه نمي دانم سرم خورد به كجاي اين مبل لعنتي كه كنارش خوابيده بودم و سعيد رفت. مثل داستان هاي كليشه اي من هم از خواب پريدم و حالا نمي دانم چرا با ديدن عكس اين پيرزن فلسطيني و واويلاي "يا وطن!" اش، ياد سعيد موحدي افتادم و خواب ديشب. مهم نيست. افتادم ديگه.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نقاشی‌های رضا هدایت
عکس‌های روز افتتاح نمایشگاه ... اینجا
نقاشی‌های رضا هدایت در گالری اثر ... اینجا
از سبز ِ صدای سبزه و قرمز ِ زوزه‌ی ِ گرگ - علیرضا روشن ... اینجا

گفتگوي راديو زمانه (مجتبي پورمحسن) ... اينجا

گفتگوي راديو فرهنگ(محسن حكيم‌معاني)
با رضا هدايت، داستان نويس و نقاش
بخش اول ... اينجا (Mp3)
بخش دوم ... اينجا (Mp3)
بخش سوم ... اينجا (Mp3)

نمایشگاه
به روايت پندار ... اينجا
به روایت شاهجهانی ... اینجا
به روايت مجيد كاظمي ... اينجا
به روایت مانا ... اینجا و اينجا
به روايت نازيلا سميعي ... اينجا
به روایت هاشم‌زاده ... اینجا و اينجا و اينجا

دیدار با رضا هدایت، نقاش، ‌داستان‌نویس و استاد دانشگاه ... اینجا

وبلاگ رضا هدایت ... اینجا
سایت رضا هدایت ... اینجا

پوستر ... اينجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گالری اثر | نمایشگاه نقاشی رضا هدایت
نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
مسعود دشتبان،‌ نقاش و انیماتور

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
علی دهباشی، رضوان صادق‌زاده، امید تهرانی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
احمد خلیلی‌فرد، رضوان صادق‌زاده

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
دهباشی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
علیخانی، دهباشی، هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
جواد آتشباری، دهباشی، هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
مهرداد محب‌علی، محمدرضا آستانه، رضا هدایت، احمد خلیلی‌فرد و رضوان صادق‌زاده

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
علیخانی، هدایت، محی‌الدین

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
ساینا

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
هدایت و ایرج اسکندری

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
ابوالفضل همتی آهویی و دخترش+هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
دهباشی و علی نصیر

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
هدایت، محسن ناصریان و آهویی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
علي دهباشي

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
دهباشي و آتشباري

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
بهنام کامرانی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
هدایت و محمدرضا آستانه

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
فرخنده آقايي، نويسنده

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
آهويي و هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
ايرنا و ساینا

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
فرشید رحیمی، هدایت، حمیدرضا غیاثی و آناهیتا غضنفری

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
عرب‌علی شروه، عباس مشهدی‌زاده، هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
فرشید رحیمی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
ایرنا محی‌الدین بناب

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
عباس مشهدی‌زاده، هدایت و عرب‌علی شروه

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
شروه، علیخانی، هدایت،‌ایرنا و ساینا، پندار و پوپك و لاله حسن‌پور

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
ناصر محمدی

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
فرزانه قوجلو

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
حمید غیاثی و هدایت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
مجید کاظمی و دوستان

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
افشین نادری

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
پوپک و ساینا

نمايشگاه نقاشي رضا هدايت
عکس‌ها:‌ جواد آتشباری و تادانه

عکس‌های روز افتتاح نمایشگاه ... اینجا
نقاشی‌های رضا هدایت در گالری اثر ... اینجا
از سبز ِ صدای سبزه و قرمز ِ زوزه‌ی ِ گرگ - علیرضا روشن ... اینجا

نمایشگاه
به روایت مانا ... اینجا
به روايت پندار ... اينجا
به روایت هاشم‌زاده ... اینجا
به روایت شاهجهانی ... اینجا

دیدار با رضا هدایت، نقاش، ‌داستان‌نویس و استاد دانشگاه ... اینجا

وبلاگ رضا هدایت ... اینجا
سایت رضا هدایت ... اینجا
رضا هدایت

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com