تادانه

گزارش خبری و تصویری نقد «بیوه‌کشی»
به گزارش خبرگزاري ايسنا ... اينجا
به گزارش خبرگزاري مهر ... اينجا
به گزارش خبرگزاري ايبنا ... اينجا
به گزارش سایت پندار ... اينجا
به گزارش خبرگزاري آنا ... اينجا
به گزارش خبرگزاري همشهري آنلاين... اينجا
نقد بیوه‌کشی در کانون ادبیات ایران
رمان «بیوه‌کشی» نوشتهٔ «یوسف علیخانی» بعدازظهر روز دوشنبه ۶ مهر در سیصد و نود و هشتمین نشست هفتگی کانون ادبیات ایران نقد و بررسی شد.
در این نشست دکتر «محمد دهقانی»، منتقد ادبی و استاد دانشگاه، دکتر «حمید عبداللهیان»، منتقد ادبی و استاد دانشگاه و «محمدرضا گودرزی» نویسنده و منتقد، رمان «بیوه‌کشی» ‌را نقد و بررسی کردند.
در ادامه مشروح سخنان این سه منتقد را می‌خوانید:
ادامه مطلب را بخوانید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
فایل صوتی داستان «رعنا»
نمایشگاه کتاب شیراز بود؛ پارسال.
خانم «مریم مهدوی» آمد که می‌خواهد یکی از داستان‌های «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» را بخواند. گفتم خب بخواند. توی شلوغی نمایشگاه، باهام گفتگو کرد ... اینجا
بعد داستان «رعنا» را خوانده؛ انصافا خوب اجرا کرده ... اینجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«بيوه کشي» در کانون ادبيات ايران نقد مي‌شود
398   final
رمان «بیوه کشی» نوشته یوسف علیخانی این هفته در کانون ادبیات ایران نقد و بررسی می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر به نقل از روابط عمومی کانون ادبیات ایران، رمان «بیوه کشی» نوشته یوسف علیخانی که امسال توسط انتشارات آموت به چاپ رسیده در سیصد و نود و هشتمین نشست هفتگی کانون ادبیات ایران مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.

در این نشست دکتر محمد دهقانی، دکترحمید عبداللهیان  و محمدرضا گودرزی به نقد و بررسی این اثر خواهند پرداخت.

برنامه نقد و بررسی این رمان روز دوشنبه ۶ مهر از ساعت ۱۷ در سالن اجتماعات کانون ادبیات ایران واقع در خیابان شهید مفتح جنوبی، روبروی ورزشگاه شهید شیرودی، کوچه اردلان، شماره ۲۵ برگزار می شود.

چاپ سوم این رمان که ابتدای امسال منتشر شده، به زودی روانه بازار کتاب می‌شود.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
کتاب های پرفروش تابستان ۹۴ شهرکتاب‌آنلاین
http://aamout.persiangig.com/image/bestseller/9407-shahreketabonline.jpg
فهرست پرفروش ترین کتابهای فصل تابستان ۹۴ شهرکتاب‌آنلاین اعلام شد.
پرفروش‌های «نشر آموت» در این لیست
۱ من پیش از تو/ نوشته ی جوجو مویز/ ترجمه ی مریم مفتاحی
۲ بیوه کشی/ رمان/ یوسف علیخانی
۳ خدمتکار و پروفسور/ نوشته ی یوکو اوگاوا/ ترجمه ی دکتر کیهان بهمنی
4: شعر قفس/ مجموعه شعر/ علیرضا روشن
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پرفروش‌های شهریور 1394/ نشر آموت/ پخش ققنوس
http://aamout.persiangig.com/image/bestseller/9406-bestseller-s.jpg
سایز بزرگ ... اینجا
1: من پیش از تو/ جوجو مویز/ مریم مفتاحی/ چاپ دوم
2: بیوه‌کشی/ رمان/ یوسف علیخانی/ چاپ دوم
3: دختری که پادشاه سوئد را نجات داد/ یوناس یوناسون/ کیهان بهمنی/ چاپ دوم
4: آقای پیپ/ لوید جونز/ فریده اشرفی/ چاپ دوم
5: خدمتکار و پروفسور/ یوکو اوگاوا/ کیهان بهمنی/ چاپ چهارم
6: راز شوهر/ لیان موریارتی/ سحر حسابی
7: پیش از آنکه بخوابم/ اس‌جی‌واتسون/ شقایق قندهاری/ چاپ پنجم
8: شوهر عزیز من/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ هشتم
9: شعر قفس/ شعر/ علیرضا روشن/ چاپ دوم
10: کتاب نیست/ شعر/ علیرضا روشن/ چاپ هشتم
11: خانه کاغذی/ کارلوس ماریا دمینگوئز/ شقایق قندهاری/ چاپ دوم
12: پریباد/ رمان/ محمدعلی علومی/ چاپ دوم
13: بودن/ یرژی کاشینسکی/ مهسا ملک‌مرزبان/ چاپ سوم
14: تابستان آن سال/ دیوید بالداچی/ شقایق قندهاری
15: عاشقانه/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ سوم
16: همسر ببر/ تئا آب‌رت/ علی قانع/ چاپ سوم
17: سه‌گانه یوسف علیخانی/ داستان کوتاه/ گالینگور
18: ادیپ در جاده/ هانری بوشو/ سعید صادقیان و نجما طباطبایی
19: مجموعه داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر/ آذر عالی‌پور/ چاپ سوم
20: مرگ دنتون و داستان‌های دیگر/ خارجی/ مجتبی ویسی
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
عزت‌الله انتظامی: «بیوه‌کُشی» و «اتفاق» را در دست خواندن دارم
انتظامی: از خواندن «یادداشت‌های امیر اسدالله علم» بسیار لذت بردم/ «بیوه‌کُشی» و «اتفاق» را در دست خواندن دارم 
عزت‌الله انتظامی، «آقای بازیگر» سینمای ایران، کتاب «یادداشت‌های امیر اسدالله علم» را برای مطالعه آخر هفته پیشنهاد داد و گفت: خواندن این کتاب هفت جلدی برای من بسیار لذتبخش بود، به طوری که قصد دارم دوباره آن را بخوانم. یادداشت‌های علم، ما را با گذشته کشورمان بیشتر آشنا می‌کند.

عزت‌الله انتظامی در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره کتاب پیشنهادی خود برای مطالعه مخاطبان عنوان کرد: طبیعتاً در این دوران بیشتر به مطالعه گرایش دارم و کتاب‌های بسیاری را این اواخر خوانده‌ام و کتاب‌های بسیاری را هم خریده‌ام تا در روزهای آینده بخوانم. یکی از لذت‌بخش‌ترین کتاب‌هایی که به تازگی خوانده‌ام کتاب هفت جلدی «یادداشت‌های امیر اسدالله علم» از انتشارات «کتابسرا» بوده است.

انتظامی با اشاره به علاقه‌مندی‌های خود در حوزه مطالعه گفت: من به کتاب‌های حوزه ادبیات علاقه زیادی دارم و آثار زیادی را در این حوزه می‌خوانم، مثل کتاب «صد سال تنهایی» که به تازگی دوباره آن را خواندم. مسعود کیمیایی هم این اواخر رمان خود را با عنوان «سرودهای مخالف ارکستر بزرگ ندارند» را به من هدیه داده که قصد خواندن آن را هم دارم.

آقای بازیگر سینمای ایران افزود: برخی کتاب‌های تاریخی مانند «یادداشت‌های امیر اسدالله علم» و همچنین «خاطرات اردشیر زاهدی» نیز به دلیل اینکه ما را با گذشته کشورمان بیشتر آشنا می‌کند، برای من بسیار جذاب است. خاطرات علم به زمانی برمی‌گردد که او وزیر دربار پهلوی بود و تمام روابط و اتفاقات دربار پهلوی را بازگو می‌کند. این کتاب به قدری برایم جذاب بود که قصد دارم دوباره این مجموعه هفت جلدی را بخوانم.

انتظامی در ادامه درباره دیگر کتاب‌های در دست خواندن خود گفت: به تازگی کتاب «بیوه کُشی» یوسف علیخانی و «اتفاق» گلی ترقی را هم خریده‌ام که هنوز آنها را نخوانده ام، اما در اولین فرصت سراغ آنها خواهم رفت.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
"جلال آل‌احمد"‌ درگذشت
http://khedmat.ir/images/docs/000001/n00001550-b.jpg 
جلالآل احمد (۲ آذر ۱۳۰۲ و به قول برخی روایت‌ها ۱۱ آذر، ۱۳۰۲، تهران - ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اَسالِم، گیلان) روشنفکر دینی، نویسنده و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. وی اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای دیلمی‌زبان اورازان بود.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پرفروش‌ترین‌های نمایشگاه کتاب اصفهان
http://aamout.persiangig.com/image/bestseller/940617-esfehan-s.jpg
سایز بزرگ ... اینجا
1: من پیش از تو/ رمان/ جوجو مویز/ مریم مفتاحی/ چاپ دوم
2: بیوه‌کشی/ رمان/ یوسف علیخانی/ چاپ دوم
3: دختری که پادشاه سوئد را نجات داد/ یوناس یوناسون/ کیهان بهمنی/ چاپ دوم
4: شوهر عزیز من/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ هشتم
5: پیش از آنکه بخوابم/ اس‌جی‌واتسون/ شقایق قندهاری/ چاپ پنجم
6: خدمتکار و پروفسور/ یوکو اوگاوا/ کیهان بهمنی/ چاپ چهارم
7: بودن/ یرژی کاشینسکی/ مهسا ملک‌مرزبان/ چاپ سوم
8: ایراندخت/ رمان/ بهنام ناصح/ چاپ ششم
9: راز شوهر/ لیان موریارتی/ سحر حسابی
10: نسکافه با عطر کاهگل/ م. آرام/ چاپ چهارم
11: اتاق/ اما دون‌اهو/ علی قانع/ چاپ سوم
12: تابستان آن سال/ دیوید بالداچی/ شقایق قندهاری
13: اولین تماس تلفنی از بهشت/ میچ آلبوم/ آرتمیس مسعودی
14: عاشقانه/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ سوم
15: به وقت بهشت/ رمان/ نرگس جورابچیان/ چاپ پنجم
16: سه‌گانه یوسف علیخانی/ مجموعه داستان
17: مجموعه داستان‌های فلانری اوکانر/ آذر عالی‌پور/ چاپ سوم
18: پریباد/ رمان/ محمدعلی علومی/ چاپ دوم
19: آقای پیپ/ لوید جونز/ فریده اشرفی/ چاپ دوم
20: دخترها در جنگ/ مجموعه داستان خارجی/ ناهیده هاشمی/ چاپ سوم
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
اژدهاکشان
http://images.persianblog.ir/594119_12ExacJD.JPG
نسترنه پایش را از باغستان بیرون نگذاشته بود که فکر کرد سه کوه آن طرف تر باران تمام بشود، رنگین کمان در می آید.
چوب می زد لای چپر بین راه که نکند بز، سر به خوردن، همان جاها مانده باشد اما فکرش سه کوه آن طرف تر بود که بعد ِ بارندگی به آنجا می رسید؛ به کوه آله منگ درآیو.
میلکی ها می گویند " هر کی بتانه وقت کمان بستن آله منگ، از زیرش رد بشه، به نرسیده هاش می رسه."
خیلی سال نبود که فکر می کرد یک روزی با جوانی که نمی دانست کی هست، دست بچه هایش را خواهد گرفت و تنها خانه پایین محله شلوغ می شود، اما نه مردی قسمتش شده بود و نه پدر و مادرش مانده بودند.
( صفحه 26)
ادامه مطلب را بخوانید

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یک جشنِ تمام‌عیار برای اهالی فرهنگ
http://www.qazvinpl.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=4cd1df01-3cc3-4b49-a595-aca8bd75d51b 
روزنامه ولایت (پوریا حاجی‌کریمی): نتشار رمان «بیوه‌کشی» اثر یوسف علیخانی در ابتدای سال 1394 اتفاق مهمی در سپهر داستان‌نویسی استان قزوین بود. این اتفاق مهم حرکتی می‌طلبید و چه چیز لذت‌بخش‌تر از حضور نویسنده در شهری که بخشی از نوجوانی و جوانی خود را در آن گذرانده است؟ برای رونمایی کتاب در دفتر روزنامه ولایت یوسف علیخانی را دعوت کردیم و او در نهایت فروتنی و با روی باز پذیرفت. برای روزی و ساعتی در اوایل مرداد‌ماه هماهنگ کردیم اما هر چه به آن تاریخ نزدیک شدیم بر تعداد مشتاقان افزوده شد تا آنجا که به یقین رسیدیم، دفتر روزنامه جای مناسبی برای برگزاری این جلسه نیست.
دوستان یوسف و علاقه‌مندان به آثارش، میدانی فراخ‌تر می‌طلبیدند.
رایزنی‌ها برای در نظر گرفتن فضایی بزرگتر و مناسب‌تر ـ مثل همیشه با حمایت و پیگیری درخور تقدیر مدیرمسئول و سردبیر محترم ـ شروع شد و خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌کردم در دفتر دکتر رمضانی بودم: مدیر کل نهاد کتابخانه‌های عمومی استان قزوین. مدیری جوان، پرانرژی، متواضع و به حق خوش‌فکر. مهدی رمضانی ضمن بیان اینکه از هر‌گونه مساعدتی دریغ نخواهد کرد، خبر خوشی داد: افتتاح تالار قلم قزوین. و پیشنهاد کرد حضور یوسف علیخانی مصادف با افتتاح این تالار باشد و چه چیز از این بهتر؟ این پیشنهاد درجا پذیرفته شد و قرارمان شد برای اوایل شهریور که حضور یوسف علیخانی همزمان با افتتاح تالار قلم قزوین اتفاق بیفتد و شد همان که دکتر رمضانی وعده کردند.
یکشنبه هشتم شهریور‌‌ماه تالار قلم قزوین با حضور دکتر داوود محمدی نماینده‌ی مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی، مرتضی روزبه استاندار محترم، محمدعلی حضرتی‌ها مدیر کل میراث فرهنگی قزوین، چهره‌های مطرح هنری استان قزوین نظیر یوسف علیخانیِ داستان‌نویس و فیلمساز و پژوهشگر و ناشر، محمدعلی وکیل‌ها نوازنده و موسیقی‌دان پیشکسوت، علی قانعِ داستان‌نویس و مترجم، برخی از اعضای شورای شهر و حضور پرشور علاقه‌مندان در طبقه‌ی فوقانی کتابخانه امام خمینی‌(ره) افتتاح شد. هر چند که این جلسه‌ هم به لحاظ تعداد شرکت‌کنندگان و هم از نظر جایگاه افراد شرکت‌کننده در نوع خود بی‌نظیر و نقطه عطفی در اوضاع نه چندان خوشایند فرهنگی شهر قزوین بود اما غایبینی هم داشت که مهمترین آنها مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین بود. جایِ دکتر مهدی احمدی حقیقتاً در جمع خالی بود مخصوصاً در شرایطی که رخوتی عجیب و غریب گریبانگیر فضای هنری و فرهنگی شهر شده است همراهی و همدلی همه‌ی مسئولین از بدیهیات است‌ و آئین افتتاح تالار قلم و استقبالی که از آن شد نشان داد که فرهنگ و هنر نه تنها نیازمند اعتبار گرفتن از شخص یا اشخاص خاصی نیست که خود اعتبار می‌دهد.
آیین افتتاح تالار قلم با تلاوت آیاتی از کلام خدا آغاز شد و پس از نواخته شدن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، حمیدرضا سبحانی‌نژاد به عنوان مجری/کارشناس رسماً افتتاحیه را آغاز نمود.
دکتر مهدی رمضانی، مدیر کل نهاد کتابخانه‌های عمومی استان قزوین به عنوان اولین سخنران به جایگاه رفت و ضمن سلام و خوشامد به میهمانان به عنوان مقدمه سخنان خود چنین گفت: آنچه که در مجموعه نهاد کتابخانه‌های عمومی استان مورد توجه قرار داشت این بود که بتوانیم فضای مناسبی برای اصحاب فرهنگ و اندیشه استان فراهم کنیم. همچنین تلاش شد تا این اقدام با هفته دولت همزمان شود تا یاد و خاطره‌ی شهدای انقلاب اسلامی به ویژه شیهد رجایی و باهنر و روز قزوین را نیز گرامی بداریم.
رمضانی در ادامه با اشاره به برگزاری نخستین نشست تالار قلم بیان کرد: آنچه که امروز پس از آیین افتتاحیه شاهد آن خواهیم بود در اولین نشست اختصاص به مجموعه آثار هنرمند قزوینی یوسف علیخانی دارد. یوسف علیخانی از چهره‌های ارزشمند قزوین در عرصه فرهنگ و هنر کشور است که امیدواریم عرضه آثار این هنرمند زمینه‌ی معرفی وی به مردم را بیش از پیش فراهم کند.
وی در خصوص ایده شکل‌گیری تالار قلم در قزوین اظهار داشت: ایده‌ی این تالار 4 سال پیش زمانی که با تلاش‌های استاد حضرتی سرای اهل قلم ایجاد شد و شکل گرفت که بعدها بنا به دلایلی ساختمان سرای اهل قلم در اختیار مجموعه دیگری قرار گرفت. با این حال در همان مدتِ کوتاه فعالیت سرای قلم استان، احساس کردیم که این مرکز می‌تواند تا چه حد نشاط و پویایی ارزشمندی را در فضای ادبی استان ایجاد کند. موضوع دیگری که انگیزه‌ی ما را در افتتاح این مرکز تشدید کرد توصیه‌های استاندار به عنوان چهره فرهنگی و فرهیخته استان بود که از جمله تاکید ایشان بر راه‌اندازی مرکز گنجینه معنوی استان قزوین بود. با تلاش انجام شده، آثار و عناوین و مولفان قرن دوم تا 14 هجری که نویسندگان آنها قزوینی بودند ـ در جغرافیای استان قزوین حضور داشتند ـ شناسایی شده و به زودی در یک فضای مجازی به نمایش گذاشته خواهد شد. در مرحله بعدی تالار قلم جمع‌آوری آثار مکتوب مولفان قزوینی در دستور کار قرار خواهد گرفت. بر همین اساس در قالب مجموعه‌ای فرهنگی آنگونه که شایسته استان و بیانگر پیشینه فرهنگی قزوین است اقدامات و برنامه‌های فرهنگی سازنده‌ای برای اصحاب فرهنگ و اندیشه تدارک دیده شود.
http://www.qazvinpl.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=8224e808-6c50-4df2-8941-42b510613480 
داود محمدی، نماینده‌ی مردم قزوین، آبیک و البرز در مجلس شورای اسلامی پس از مهدی رمضانی پشت تریبون قرار گرفت. او در ابتدای ‌صحبت‌های خود به بهانه قلم بودن این نشست و حضور یوسف علیخانی را دلیل مهمی برای حضورش در این جمع دانست و با ذکر بیوگرافی مختصری از یوسف علیخانی و آثارش نشان داد که آنها را دنبال کرده است و اطلاعات خوبی در این زمینه دارد. وی سپس به مشکلات استان قزوین در خصوص کتابخوانی پرداخت و از تلاش‌هایی که در مجلس شورای اسلامی جهت رشد بودجه فرهنگی استان صورت گرفته بود سخن گفت که این تلاش‌ها با رشد 17 درصدی بودجه فرهنگی استان همراه بوده است. داود محمدی در پایان با بیان اینکه همچنان در ایام و حال و هوای میلاد با سعادت هشتمین امام شیعیان امام رضا‌(ع) هستیم، پایان‌بندی سخنان خود را به رباعی‌ای از خودش در مدح آن امام اختصاص داد.
به گزارش خبرگزاری رسا، وی همچنین در حاشیه‌ی این مراسم بر این نکته تصریح کرد که اهالی قلم در خط مقدم جبهه فرهنگی هستند. اگر می‌خواهیم در حوزه فرهنگ رشد و توسعه‌ای داشته باشیم باید به اصحاب و اهالی آن مراجعه کنیم. تولید آثار فاخر و پیشرفت در حوزه قلم و نگارش مدیون مطالعه و کتابخوانی است.
وی در ادامه عنوان کرد: در کمال تاسف آمارها نشان می‌دهد ایران نسبت به استاندارهای جهانی در مطالعه سیر نزولی داشته و نتوانسته‌ایم قدم‌های تاثیرگذاری در حوزه فرهنگ‌سازی مطالعه در خانواده داشته باشیم. اگر بسترسازی‌ها صورت نگیرد و کتابخوانی به عنوان یک فرهنگ کاربردی در جامعه نهادینه نشود، متحمل ضررهای جبران‌ناپذیری خواهیم بود.
نماینده‌ی مردم قزوین، آبیک و البرز در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: باید با تلاش در حوزه فرهنگ از فعالان عرصه‌ی قلم نیز حمایت کنیم، چرا که گاهی از یک حمایت معنوی نیز دریغ می‌کنیم و شاید این حداقل کاری است که در انجام آن نیز کوتاهی می‌کنیم.
این مقام مسئول با بیان این‌که قابل باور نیست که از نخبگان خود در عرصه‌های مختلف استفاده نمی‌کنیم، یادآور شد: در حوزه فرهنگی باید شعارها را کنار گذاشته و همت‌مان را افزایش دهیم و در راستای معرفی نخبگان و هنرمندان در حوزه قلم صبورانه تلاش کنیم.
پس از داود محمدی، سبحانی‌نژاد استاندار محترم مرتضی روزبه را جهت ایراد سخنرانی دعوت کرد اما ایشان از پذیرش سخنرانی امتناع کرد و در حرکتی جالب و درخور توجه عنوان کرد که می‌خواهد هر چه زودتر بخشی که مربوط به یوسف علیخانی است آغاز شود و اطمینان داد که تا انتها در سالن خواهد ماند و اگر فرصتی شد سخنانی خواهد گفت. این حرکت روزبه به دل خیلی‌ها نشست، چرا که در بطن خود احترام به قلم و اهلش را داشت.
سپس سبحانی‌نژاد با ذکر مقدمه‌ای در خصوص اولین نشست تالار قلم قزوین با موضوع مروری بر آثار یوسف علیخانی و نیز نقد بیوه‌کشی آخرین اثر این نویسنده، از او درخواست کرد که روی سن بیاید و صحبت‌هایش را آغاز کند. علیخانی در میان تشویق جمعیت حاضر راهی جایگاه مخصوص خود شد و اولین صحبتش این بود که از مهدی رمضانی قول گرفته بوده که او را برای سخنرانی دعوت نکند و می‌خواهد در این جلسه تنها شنونده باشد. او از قزوین و اینکه فرزندانش را دوست ندارد صراحتاً گلایه و عنوان کرد نویسندگان قزوینی در تمام شهرهای کشور تقدیر شده و مورد توجه قرار می‌گیرند غیر از قزوین! سخنانی که برای لحظاتی سکوتی معنادار در سالن به وجود آورده بود. سخنانی که واقعیت است، چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید.
سبحانی‌نژاد در ادامه پوریا حاجی‌کریمی و مونا رستا را به روی سِن دعوت کرد تا در کنار یوسف علیخانی قرار گرفته و چند دقیقه‌ای درباره‌ی او و آثارش صحبت کنند. بخشی که با صحبت‌های رستا و ارائه بیوگرافی مفصلی از احوال و آثار یوسف علیخانی آغاز شد و سپس به حاجی‌کریمی رسید که ضمن ابراز خوشحالی از حضور در این جمع عنوان کرد مفتخر است که یادداشتی را که حسن لطفی به او سپرده به نمایندگی از طرف او قرائت کند چرا که وی خودش به دلیل سفری ناگزیر موفق به حضور در این جلسه نشده است.
یادداشتی که حاضرین در سالن و به ویژه یوسف علیخانی را تحت تاثیر قرار داد.
یوسف عزیز سلام
باور کن بودن در مراسمی که قرار است در آن از قلم بگویند و از تو برایم بسیار لذت‌بخش است. این لذت با افتتاح تالار قلم استان قزوین بیشتر می‌شود. پس بدون شک از اینکه در آن تالار و کنار تو و همه بزرگواران حاضر در سالن نیستم حس بدی دارم. حس کسی که موقعیت خوبی از او دریغ شده. پس نفرین به سفر که هر چه کرد، او کرد. سفری ناگزیر که مرا نزد آقای رمضانی هم بدقول کرد. بدقولی امر ناخوشایندی است خصوصاً وقتی قول را به مردی داده باشی که تمام قد پای فرهنگ و هنر این شهر ایستاده است. هوشمندانه هم ایستاده است. این هوشمندی را در انتخاب تو برای افتتاح تالار قلم شهر می‌توان دید. انتخابی که در ذهن من دلایل بسیاری برای نشان دادن هوشمندی آگاهانه او دارد. دلایلی که اگر سفر ناگزیر می‌گذاشت از آنها می‌گفتم. هر چند بگذار به برکت این لحظه که تو و دیگر عزیزان قرار است از قلم و امر شریف نوشتن و کتاب حرف بزنید چند دلیلش را تیتروار بگویم. از این لحظه دیگر مخاطبم تنها تو نیستی، همه کسانی هستند که بسیاری از دلایلم شاید برایشان تکراری باشد اما گمانم تا وقتی جوانانی برای نوشتن دست به قلم می‌برند باید از این دلایل تکراری گفت و گفت و گفت.
ـ برای بارور شدن استعداد نویسندگان جوان باید حامیان باشند و اداراتی، سازمان‌هایی و ... اما اگر اینها نبود چه؟ باید از نوشتن دست کشید؟ نه... با قاطعیت نه! دلیلش در سالن است. یوسف علیخانی. باید مثل او، خودت، خودِ خودت، شکیبایی و استعداد را در هم بیامیزی و بدوی. هم توی ذهنت هم توی واقعیت.
ـ تجربه نشان داده هر جا که نویسنده از آدم‌ها و فضاهایی که دوست داشته یا متنفر بوده، از آدم‌ها و فضاهای آشنا نوشته آثارش درخشان‌‌تر شده. نیازی نیست برای این ادعا، تولستوی، داستایوسکی، مارکز، همینگوی و سالینجر را مثال بزنم. نمونه خوبترش کنارتان نشسته: یوسف علیخانی عزیز.
ـ نویسندگان خوب بسیاری را می‌شناسم که ترجیح می‌دهند تجربیاتشان را تنها از طریق کتاب‌هاشان به دیگران منتقل کنند. دیگرانی که گاه در بینشان نویسندگان جوان هم دیده می‌شود. اما عده‌ای بخشی از وقت نوشتن خود را مستقیما به این موضوع اختصاص می‌دهند. این افراد در تداوم و پویایی نویسندگی دیگران تاثیر قابل ستایشی دارند. یوسف علیخانی نمونه‌ای از این نویسندگان است.
ـ نویسنده اگر می‌نویسد دوست دارد نوشته‌اش خوانده شود. کتاب نخوانده انگار نوشته نشده. برای خواندن این کتاب‌ها باید تلاش کرد. یوسف علیخانی استعداد عجیبی برای ترغیب آدم‌ها به خواندن کتاب دارد. نه فقط کتاب‌های خودش. کتاب‌های دیگران و خودش.
ـ لذت همکلامی با نویسندگان دیگر را وقتی درمی‌یابید که با آنها همکلام شوید. این لذت را برخی با دیگران تقسیم می‌کنند. دیگرانی که فرصت رخ به رخ شدن با بزرگان ادبیات را پیدا نمی‌کنند. یوسف علیخانی از این تقسیم‌کنندگان لذت است.
ـ نمی‌دانم برای شما که این کلمات را از زبان دوستم پوریا می‌شنوید چقدر قدرشناسی مهم است اما اگر مثل من به انسان‌‌های قدرشناس احترام می‌گذارید شاید یکی از محترم‌ترین این آدم‌ها یوسف علیخانی باشد. نویسنده‌ای که آدم‌های زندگی‌اش را هیچ‌وقت فراموش نکرده و در نوشته‌هاش هر جا مجالی یافته از آنها سخن گفته است.
ـ یوسف علیخانی آدم امروز است. نویسنده‌ای که درک هنر زمانه را دارد. اما این به روز بودن او را از فرهنگ گذشتگان، آئین و رسوم، افسانه‌ها و... غافل نکرده است.
مجال اندک است و دلایل بسیار. کاش آنجا بودم و در کنار شما به احترام یوسف علیخانی به پا می‌خاستم و او و قلم و نوشتن را تشویق می‌کردم.
پس از اتمام این یادداشت علیخانی که تحت تاثیر قرار گرفته بود عنوان کرد که حسن لطفی شمع است. او خودش را فدای فرهنگ شهر و رشد جوانان و علاقه‌مندان آن کرده است. سپس با ذکر خاطراتی از دوران نوجوانی خود و اولین نمایشنامه‌ای که نوشته بوده به بیان نقش پررنگ حسن لطفی در جهت‌گیری‌هایش پرداخت و تشویق‌های او را ستود.
در ادامه سبحانی‌نژاد ضمن تشکر از حاجی‌کریمی و رستا، محمدعلی حضرتی‌ها و علی قانع را به جایگاه دعوت کرد تا در خصوص بیوه‌کشی و آثار علیخانی صحبت کنند. در این بخش که به صورت پرسش و پاسخ صورت می‌گرفت، حضرتی‌ها، قانع و علیخانی به بیان دغدغه‌های مهمی پرداختند و هر جا فرصتی دست می‌داد گریزی به خاطرات هم می‌زدند مخصوصاً یوسف علیخانی که در خاطره‌بازی و تعریف کردن آنها به جذاب‌ترین شکل ممکن استعداد غریبی دارد.
حضرتی با بیان اینکه آثار علیخانی تاروپود جامعه روستایی را به مخاطب می‌شناساند ادامه داد که آثار علیخانی با زیست نویسنده در فرهنگ بومی میلک توانسته است بخوبی تار و پود جامعه روستایی را به مخاطب بشناساند.
محمد علی حضرتی بیان کرد: در بعضی از حوزه‌ها از فرهنگ استفاده‌های ویترینی می‌شود حال آنکه فرهنگ باید در متن جامعه قرار بگیرد. بر همین اساس نویسنده موفق باید فرهنگ را از بطن جامعه اخذ کند که در این بین این اتفاق برای یوسف علیخانی افتاده است، علیخانی از دل همین جامعه برخاسته است و با تجربه‌های روشنفکری، روزنامه‌نگاری و سایر تجربه‌های مدرن در لایه‌های پنهان میلک واکاوی می‌کند.
علی قانع از نویسندگان و مترجمین قزوینی حاضر در این جلسه نیز بیان کرد: علیخانی به درستی می‌داند که مخاطب چه می‌خواهد بنابراین همان را به مخاطب عرضه می‌کند، البته علیخانی مخاطبان گوناگونی دارد و تنها مخاطبان خاص را در نظر ندارد.
وی در رابطه با نخستین رمان علیخانی «بیوه‌کشی» نیز بیان کرد: در برخی از نقدها این کتاب را ضد زن توصیف کرده بودند حال آنکه چنین نیست و این کتاب به ارزش و ایثار زن پرداخته است.
مراسم رو به اتمام بود که حرکت درخور تقدیر استاندار سمت و سوی دیگری به آن داد و رونقی دوباره به آن بخشید. استاندار با حضور در جایگاه و نشستن در کنار قانع، حضرتی و علیخانی به بیان دغدغه‌های خود در حوزه فرهنگ و کتاب پرداخت و بیان کرد: بنر و تبلیغات تاثیر خاصی در استقبال از برنامه های فرهنگی ندارد بلکه در این میان بهترین روش تبلیغات چهره به چهره است که در تاریخ و فرهنگ نیز همواره ظهور و بروز داشته است.
وی ادامه داد: همین که مستمعین این جلسه با چهره‌ای توامان با رضایت این برنامه را ترک می کنند از صدها بنر تبلیغاتی تاثیر و کارآمدی بیش تری دارد.
استاندار قزوین گفت: از آروزهای من برای این جلسه این است که روزی برنامه‌های تالار قلم قزوین در سالن اجتماعات مرکزی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) با حضور بیش از 800 نفر ظرفیت برگزار شود.
روزبه تصریح کرد: بر همین اساس شایسته است که هر ماه یک نشست مانند نشست امروز تالار قلم برگزار شود تا طی این نشست‌های ماهیانه 12 اثر از 12 مولف در معرض معرفی و نقد قرار بگیرد.
وی ادامه داد: در این بین نکته دوم این است که ضرورت دارد این نشست‌ها ثبت و ضبط شوند و بعد جلسات نقد کتاب سال‌های متمادی چاپ و تبدیل به گنجینه‌ای ارزشمند و ماندگار شود.
استاندار قزوین در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: لازم است بتوانیم روش‌های حمایتی از اصحاب فرهنگ به ویژه مولفین را تعریف کنیم چرا که روند حمایتی که در حال حاضر وجود دارد بدترین نوع حمایت است.
روزبه افزود: در این روند با خریداری کتاب‌های مولفان و تلنبار آنها در اداره‌ها به نوعی هم به مولف و هم به دیگران آدرس غلط داده می‌شود و لازم است تا تدابیری دیگر اتخاذ شود.
وی اظهار داشت: در زمینه‌ی استقبال نشدن از خرید کتاب در قزوین نیز دچار یک بلای همگانی هستیم و قزوین جدای از این بلایی که گریبانگیر همه این جغرافیا شده است، نیست با این حال در شاخصه‌های فرهنگی پایین‌تر از استان‌های دیگر نیستیم.
پس از پایان صحبت‌های استاندار در دیالوگی محکم و منطقی، یوسف علیخانی نیز دغدغه‌های خود را مطرح کرده و بخش اعظم این دغدغه‌ها مورد حمایت علی قانع و حضرتی‌ها قرار گرفت. استاندار نیز با صبر و حوصله به صحبت‌ها گوش کرد و در فضایی متین و فرهنگی دو طرف به بیان نظرات خود پرداختند. یوسف علیخانی با بیان خاطره‌ای از دوستش ـ که معاون بانک بوده ـ و تاثیری که او بر پیرمردی روستایی در راستای راضی کردن او برای همکاری با علیخانی جهت ضبط قصه داشته است، عنوان کرد من از این جنس حمایت‌ها لازم دارم و بحث مالی و مادی نیست. موضوعی که علیخانی با استعانت از یک خاطره به شکلی عمیق عنوان کرد.
در پایان تقدیر و تشکر از شرکت‌کنندگان صورت گرفت و یک جلسه پربار سه ساعته به پایان رسید که بدون شک نقطه‌ی شروع مهمی در شهر و استان قزوین خواهد بود.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
بیوه‌کشی در گورستانی در دیلمستان
http://iran-newspaper.com/content/newspaper/Version6003/0/Page8/Block77838/newspaperb_77838.jpg 
فرزانه فهیمیان (روزنامه ایران / PDF) : شاید هر کدام از ما برای یک بار هم که شده ساتی (sati) به گوشمان خورده باشد. رسم ساتی، یک آیین مذهبی در میان جوامع هندی بود که در آن، زنی که شوهرش را به تازگی از دست داده بود، باید در مراسم ختم شوهرش، خودش را آتش می‌زد. باور ساتی برای خیلی از ما سخت است. چگونه می‌شود زندگی یک انسان بامرگ یک انسان دیگر خاتمه یابد؟ اما فراموش کرده‌ایم که برخی رسوم هزاران بار از ساتی وحشتناک ترند. حتماً نباید یک انسان را بسوزانیم تا کشته باشیم. هرجا که کرامت انسانی از بین رود، انسانی را کشته‌ایم. داستان بیوه‌کشی، حکایت کشته شدن یک زن پس از مرگ همسرش است. آن هم نه یک‌بار. زنی که 6 بار به نام سنت کشته می‌شود.شخصیت اصلی در این داستان زنی به نام «خوابیده خانم» است که دو سالی می‌شود با مردی به‌نام بزرگ ازدواج کرده است. خوابیده خانم هفت شبانه روز است که خواب‌های آشفته می‌بیند. خواب‌هایی که انگار خبراز فاجعه‌ای می‌دهند. فاجعه‌ای که با مرگ بزرگ تعبیر می‌شود و مرگش سر آغازی می‌شود برای زوال خانواده‌اش. خانواده‌ای که از پدر و مادر و هفت برادر با عادت‌های عجیب تشکیل شده است. مرگ بزرگ بیشتر به خیالی می‌ماند، چرا که گفته می‌شود توسط اژدهایی به نام اژدر مار کشته شده است. از همان ابتدای مرگ بزرگ، بنا به سنت پیشینیانشان زمزمه‌هایی مبنی بر ازدواج خوابیده خانم با برادر کوچک‌تر او به‌گوش می‌رسد.در اصطلاح مردم شناسی، ازدواج زنی که شوهر خود را از دست داده با برادر شوهر در گذشته‌اش را زن برادر ستانی، زن برادر گزینی یا ازدواج لویرات (Levirate marriage) می‌نامند. ازدواج از نوع زن‌برادرستانی در میان جوامعی که ساختار کاملاً سنتی دارند از دیرباز رواج داشته‌است. این رسم در جوامع گوناگونی در سراسر جهان رواج داشته یا دارد. واژه لویرات از واژه لاتین Levir  به معنی برادر شوهر، گرفته شده است. زن‌برادرستانی در ایران در میان بعضی اقوام اجرا می‌شود و این بدان معناست که در صورت فوت شوهر، این زن، باید با برادر شوهر خود ازدواج کند، در این گونه موارد اختلاف سن اهمیتی ندارد و هیچ‌گونه مشکلی به‌وجود نمی‌آورد، حتی اگر برادر شوهر درگذشته زیر سن قانونی، یا سن شرعی یا به عبارتی زیر سن بلوغ باشد، زیرا آنچه مهم و تعیین کننده‌است، تعلق داشتن زن به خانواده شوهرش است. اتفاقی که برای خوابیده خانم بارها و بارها تکرار می‌شود. علیخانی، خوابیده خانم را بستری برای داستانش قرار می‌دهد و با قرار دادنش در ماجراهای عجیب به ظلمی که به زنان پس از فوت همسرانشان در جوامع سنتی به نام رسوم می‌شود می‌پردازد. در جوامع سنتی زن تا زمانی جایگاهی همتراز مرد دارد و می‌تواند پا به‌پای او حرکت کند و یا حتی گاهی حرف اول را بزند که به نوعی تحت الحمایه یک مرد باشد. این مرد می‌تواند پدر، برادر یا همسرش باشد. با از دست دادن هر یک از این حامیان نگاه جامعه به زن عوض می‌شود و با پیش کشیدن سنت‌ها از او توقع تسلیم و سازگاری دارند. اگر زنی نخواهد تسلیم تقدیرش شود و به سنت‌ها تن ندهد از جامعه رانده می‌شود. در صورت پذیرفتن نیز هویت خود را از دست می‌دهد و منفعل می‌شود. به‌طوری که انتخابی برای زن باقی نمی‌ماند.داستان بیوه کشی، در روستایی به نام میلک اتفاق می‌افتد. اما نه میلکی که در نقشه جغرافیاست. میلک می‌تواند هر جایی باشد که هنوز اسیر سنت‌ها و آداب و رسوم دست و پا گیرند. در این کتاب می‌بینیم مردم میلک چنان درگیر باورها و رسوم پیشینیانشان شده‌اند که با اینکه حقیقت را می‌بینند اما نمی‌خواهند باورش کنند. وقتی بزرگ کشته می‌شود و جنازه‌اش پیدا نمی‌شود یک دستمال را خونی می‌کنند و پس از غسل دادن به جای بزرگ در قبر می‌گذارند و این ماجرا در مرگ‌های دیگر نیز هر بار به شکلی تکرار می‌شود. به باورهای عامیانه و خیالات خود رنگ و بوی مذهبی میدهند و به خدا و پیغمبر منتسب میکنند. استفاده‌ها از نام‌ها کاملاً هوشمندانه است. همنامی اژدر - خواستگار خوابیده - با اژدر مار، اژدهای چشمه میلک که هر دو نماد شر هستند. اژدر که شخصی شهر رفته است و از جامعه سنتی کنده شده با شناختی که از عقاید خرافی مردمش دارد،‌با انتخاب اژدر چشمه خود را در قالب اژدهای چشمه میلک جا زده و دست به کشتارهای وسیعی می‌زند و با این کار سرپوشی بر قتل‌های خود می‌گذارد، چرا که مردم میلک معتقدند یک اژدر ماری در اژدر چشمه عقبی رودخانه میلک هست که وقتی بیدار شود هر چیزی که جلوی دهانش بیاید را می‌بلعد.
کتاب از دو فصل بلند و پنج فصل کوتاه تشکیل شده است. هر فصل به یکی از هفت برادر پرداخته است. فصل اول به جزئیات زندگی خوابیده و بزرگ می‌پردازد. ازدواجی که به انتخاب خوابیده صورت گرفته است. بعد از مرگ بزرگ و متناسب با منفعل شدن و خستگی‌های خوابیده فصل‌ها کوتاه‌تر می‌شوند. فصل آخر به کوچک آخرین فرزند و ته‌مانده این خانواده می‌پردازد، خانواده‌ای که فقط نامی از آن باقی مانده است و در حال انقراض است. در این فصل می‌بینیم که خوابیده از حالت خمودگی و انزوای خود خارج شده و کاری را که سال‌ها پیش باید انجام می‌داد، به سرانجام می‌رساند. ریتم رمان متعادل نیست و این متعادل نبودن به صورت آگاهانه توسط نویسنده صورت گرفته است. فصل‌ها با توجه به فعال یا منفعل بودن شخصیت خوابیده خانم ارتباط مستقیمی دارد.بن‌مایه ثابت کتاب مسأله مرگ است آن هم مرگ‌های پی‌در‌پی و عجیب. از آغاز تا پایان کتاب مرگ حضور دارد. اما چیزی که هست، نوع نگرش مردم میلک به مقوله مرگ است. برخوردشان با مرگ خیلی واقع‌گرایانه و ساده است. مرگ برایشان پدیده شگفت‌انگیز و غیر‌عادی نیست. مردم میلک بنا به حالت تسلیم‌پذیری و تقدیرگرایی راحت با مرگ کنار می‌آیند همان‌طور که با زندگی کنار می‌آیند. در مراسم مرگ بزرگ گاهی با هم شوخی می‌کنند یا در شب مرگ پیل آقا برف بازی می‌کنند. زبان داستان در روایت کلاسیک است اما به شخصیت‌ها که می‌رسد، به لهجه محلی تغییر پیدا می‌کند. با اینکه گفت‌و‌گوها در این کتاب به زبان عامیانه است، چنان نثر دلنشین و آهنگینی دارد که خواننده را شگفت‌زده می‌کند.یوسف علیخانی یکی از شاخص‌ترین نویسندگان معاصر ادبیات رئالیسم روستایی است. علیخانی با به تصویر کشیدن فضاهای روستایی قصدش نشان دادن زیبایی‌های آن نیست.
نویسنده، بیشتر رویکردی انتقادی نسبت به مردمان روستا دارد و می‌کوشد که فقر فرهنگی را در زمینه‌سازی تباهی‌های اجتماعی آشکار کند. با اینکه بیوه‌کشی داستانی واقع‌گرایانه است، ایجاد فضاها و پدیده‌های شگفت‌انگیز، گاهی متن را به رئالیسم جادویی نزدیک می‌کند. گاهی واژه‌ها در کنار هم چنان تصاویر زنده و بدیعی را می‌سازند که خواننده مجبور می‌شود دست روی کلمات بگذارد تا جلوی پروازشان را بگیرد. یکی از نکات قابل توجه در رمان بیوه‌کشی انجماد مردم میلک در زمان است، به طوری که اگر خواننده به اشاراتی چون ژاندارمری یا شلوار جین اژدر در این کتاب توجه نکند، شاید این تصور به وجود آید که داستان در چند قرن قبل اتفاق افتاده است.خرافه چارچوبی است که هیچ منطقی در آن جای نمی‌گیرد. امروزه خرافه‌ها فقط به حوزه سنتی زندگی افراد محدود نمی‌شود، بلکه به حوزه نوین زندگی افراد هم راه پیدا کرده است. اما هرچه سطح فرهنگ جامعه‌ای پایین‌تر باشد در آن جامعه خرافه‌گرایی رواج بیشتری دارد، چون خرافه‌گرایی امری موهوم و زاییده جهل است. انسان هرچه نا‌آگاه‌تر باشد، کمتر به عقل خود اتکا می‌کند و به دنبال علت‌ها می‌گردد.
در نتیجه برای تسکین و اقناع خویش به هر اوهامی متوسل و معتقد می‌شود. یوسف علیخانی در این کتاب در قالب یک داستان عاشقانه به اسطوره‌ها، باورها و خرافه‌ها می‌پردازد.اوج خرافه در این داستان زمانی است که تنها راه نجات مردم میلک را در قربانی کردن یک زن، این بار از نوع باکره‌اش می‌بینند. تصمیمی که باعث عصیان در خوابیده خانم می‌شود و به یاری ارواح کشته‌‌شدگان و با کشتن اژدر خط بطلانی بر باور خرافی مردم می‌کشد. سپس با قربانی کردن بره به جای عجب‌ناز - دخترش - به مقابله با سنت ضعیف‌کشی می‌پردازد. پس از آن نیز از میلکی که دیگر میلک نیست مهاجرت می‌کند و برای همیشه می‌رود.علیخانی با این داستان ادای دینی به زنان و مادرانی کرده است که قرن‌هاست قربانی سنت‌های غلط پدرانشان شده‌اند. ارواح نا‌آرامی که در گورستان‌ها خوابیده‌اند. نویسنده همانطور که در مقدمه کتاب می‌نویسد، امید دارد که این کلمات خوابشان را آشفته نکرده باشد.
پی‌نوشت:
انسان‌شناسی خانواده و خویشاوندی، منیژه مقصودی، انتشارات شیرازه، چاپ اول، 1386 خورشیدی.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com