تادانه

«آفرينش و تاريخ» به روایت «فريدون حيدري ملك‌ميان»
فريدون حيدري ملك‌ميان در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط نشر كتاب پارسه منتشر مي‌شود، بازنويسي کتاب «آفرينش و تاريخ» را بر عهده داشته است. وی در گفت‌وگو با ایبنا، از ویژگی‌های این کتاب، از جمله آغاز غریبش سخن گفت.

حيدري ملك‌ميان در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انگيزه‌اش از انتخاب «آفرينش و تاريخ» براي بازنويسي گفت: در ابتدا تنها يك پيشنهاد بود؛ اما زماني كه كتاب را ديدم و نگاهي اجمالي بر آن انداختم احساس کردم این كتاب از آن دسته آثاري است كه بايد حتما خوانده شود و به نوعي بايد آن‌را معرفي كرد؛ چراكه معمولا ما به سراغ آثار ديگري مانند داستان براي مطالعه مي‌رويم.

وي با تاكيد بر مهم‌ترين ويژگي اين كتاب كه ترجمه و تصحيح شفيعي كدكني از آن است، ادامه داد: «آفرينش و تاريخ» يا «البدء و التاريخ» نوشته مطهر بن طاهر مقدسي است كه به نوعي معتبرترين دايرة‌المعارف در حوزه خود به حساب مي‌آيد. اين كتاب درباره انسان از زمان خلقت تا زمان خلافت عباسي را در بر مي‌گيرد. مولف براي تحرير اين كتاب با ارباب اديان عصر خويش ديدار و گفت‌و‌گو داشته و در ۲۲ فصل پيدايش آدمي تا دوره خلفاي عباسي را شرح مي‌دهد. تمام دانسته‌هاي آن دوران به طور منسجم و در تمام زمينه‌ها مانند جغرافيا، تاريخ، مذهب و نظريه‌ها در كتاب گردآوري شده است.

حيدري ملك‌ميان در بازنويسي اين اثر سعي داشته ابهام اوليه را رفع كند و تا حد امكان متن را ساده ارائه دهد؛ اما الگوي خاصي براي بازنويسي‌اش نداشته است. وی در توضيح اين قضيه افزود: پيش‌تر، كتاب‌هاي بازنويسي شده از آثار كلاسيك مانند «كليله و دمنه»، «هزار و يكشب»، «سياست‌نامه» و حتي «قصه‌هاي خوب براي بچه‌هاي خوب» را مطالعه كرده‌ بودم و به زبان آثار اين‌چنيني تسلط داشتم. در بازنويسي اين كتاب نيز سعي كردم متن و زبان اثر را تا جايي كه مي‌توانم به شيوه و طبع خودم ساده ارائه دهم.

وي با تاكيد بر مقيد بودنش در تغيير ندادن ساختارهاي متن درباره انواع بازنويسي توضيح داد: به دو صورت مي‌توان متن آثار كلاسيك را بازنويسي كرد. ابتدا متن را بخوانيم و سپس بدون رجوع دوباره به متن و با كمك از حافظه سعي كنيم برداشت‌هاي خود را از متن ارائه دهيم، و يا پس از مطالعه متن با در نظر گرفتن اصل آن به صورت خلاصه اثر را بازنويسي كنيم. روش دوم كه با كمك از اصل متن نوشته مي‌شود باعث مي‌شود تا از نويسنده فاصله نگيريم.

اين نويسنده تصريح كرد: در بازنويسي اين كتاب از روش دوم بهره گرفتم و تنها اطلاعات غير ضروري براي كودكان و نوجوانان را به شيوه‌اي كه به ساختار و قوام متن لطمه نزند، حذف كردم.

وي در پاسخ به اين پرسش كه در بازنويسي با چه دشواري‌هايي روبرو بوده اظهار داشت: اصل اين كتاب كه به زبان عربي است از جمله آثار كهن به حساب مي‌آيد؛ اما با ترجمه شفيعي كدكني، با متن جديد برگردان شده از متن قديمي روبرو هستيم. در نتيجه برخي از واژگان و اصطلاحات خاص در اين كتاب وجود داشت كه از اصل اثر به ترجمه كار منتقل شده بود؛ اما مشكلي را در بازنويسي ايجاد نمي‌كرد.

وي با تاكيد بر انتخاب داستان و حكايت براي بازنويسي اين اثر كه روند كلي مجموعه «يكي بود يكي نبود» بوده‌ است، از گزينش داستان‌ها به عنوان دشواري كار ياد كرد و ادامه داد: «آفرينش و تاريخ» در دو جلد و بيش از هزار صفحه به مسائل گوناگوني مي‌پردازد كه بسياري از آن‌ها قصه و داستان نيستند. به‌طور مثال برخي از مطالب درباره جغرافيا است كه هيچ جنبه داستاني ندارد و بايد از مطالب اين‌چنيني صر‌ف‌نظر مي‌كردم.

حيدري ملك‌ميان از دو معيار زيبايي و داستاني بودن حكايت‌ها براي انتخاب آن‌ها در روند بازنويسي ياد كرد و افزود: در برخي مواقع مجبور به انتخاب مطالبي بودم كه جنبه داستاني بسيار كمي داشتند، ناچار بايد به داستان‌پردازي براي آن‌ها مي‌پرداختم. اما نكته ديگري كه در بازنويسي به آن توجه داشتم و اميدوارم ناشر نيز آن‌را در نظر گيرد، رعايت ترتيب حكايت‌ها بود؛ چراكه احساس مي‌كردم كتاب يك سير مشخص را دنبال مي‌كند و اگر اين ترتيب رعايت نشود به اصل اثر لطمه مي‌زند. حكايت‌هاي ابتدايي كتاب اساطيري‌اند؛ سپس به حكايت پادشاهان مي‌رسد و پس از آن دوره اول اسلام را در برمي‌گيرد.

وي در ادامه به دو نظريه‌اي كه در بازنويسي آثار كلاسيك وجود دارد پرداخت و توضيح داد: برخي بازنويسي و ساده‌نويسي آثار كلاسيك را به نوعي دخل و تصرف در اين آثار مي‌دانند كه به اصل اثر لطمه مي‌زند؛ اما اين امر در تمام دنيا رواج دارد. زماني كه به سير مطالعاتي‌ام در كودكي نگاه مي‌كنم در مي‌يابم كه به شدت به چنين آثاري نيازمند بوديم؛ اما مطالعه اصل اين آثار به دليل دشواري‌هاي زباني و معنايي و ناتوان بودن كودكان در درك آن‌ها نوعي سرخوردگي ايجاد مي‌كرد. بازنويسي اين آثار براي كودكان و نوجوانان به آشنايي با اين فضا و ايجاد انگيزه براي مطالعه اصل آثار مي‌انجامد.

از نظر اين نويسنده حتي اگر آثار بازنويسي‌ شده كلاسيك ضعيف باشند؛ علت اين امر به نويسنده‌اي بازمي‌گردد كه بازنويسي را بر عهده داشته است و پايداري و ساختار متن اصلي اثر همچنان پابرجاست.

وي دوباره به ويژگي‌هاي كتاب «آفرينش و تاريخ» پرداخت و اظهار داشت: دو نكته برجسته در اين كتاب وجود دارد كه آن‌را از آثار ديگر متمايز و من‌را براي مطالعه مجدد آن تشويق مي‌كند. يكي آن‌كه بر خلاف تمام متون كهن عربي و فارسي كه با ياد و نام خدا و مدح آغاز مي‌شود و معمولا چنين مطالبي حدود ۳۰ صفحه ابتدايي كتاب را در بر مي‌گيرد، «آفرينش و تاريخ» اين‌گونه نيست و به نوعي متفاوت با آثار هم‌عصر خودش آغاز مي‌شود. كتاب شروع غريبي دارد.

حيدري ملك‌ميان به قرائت مطلبي كه شفيعي كدكني درباره اين امر در مقدمه آورده است پرداخت و گفت: «خردگرايي مولف سبب شده اين كتاب بر خلاف سنت همه كتاب‌هايي كه در تمدن اسلامي نوشته شده، مقدمه‌اي براي تحميد باري تعالي و صلوات بر پيامبر ندارشته باشد و مولف خطبه خويش را در ستايش ايزد تعالي و دورود بر پيامبر چندين صفحه بعد و پس از آن‌كه براهيني عقلاني بر وجود خداوند آورده، آغاز مي‌كند و مي‌گويد پس منزه بود آن‌كس كه او را آغازي نيست و پاياني نه.»

وي يادآور شد: شفيعي كدكني در سال ۱۳۴۷ شروع به ترجمه اين كتاب كرده و ترجمه آن‌را با مدتي وقفه به پايان رسانده و كتاب توسط نشر آگاه منتشر شده است.

حيدري ملك‌ميان سال نگارش كتاب را ۳۵۵ هجري قمري عنوان کرد و درباره سال تولد و وفات نويسنده گفت: تاريخ دقيقي از تولد و وفات مقدسي در دست نيست؛ حتي مشخص نيست كه دقيقا در كجا مي‌زيسته. اما در كتاب اشاراتي آمده كه احتمال مي‌رود در حوالي سيستان بوده است.

اين نويسنده ديگر ويژگي اين كتاب را پرداختن به يكي از كتاب‌هاي زكرياي رازي با عنوان «مخاريق‌الانبياء» دانست و متذکر شد که نویسنده به شدت خوانندگان را از نزديك شدن به اين كتاب‌ منع مي‌كند. اين كتاب در رد پيامبران است.

وي در پايان تاكيد كرد: گاهي اتفاقات ساده مانند پيشنهاد بازنويسي يك اثر مي‌تواند تاثير به‌سزايي در زندگي داشته باشد. همين امر زمينه آشنايي من‌را با چنين اثر بزرگ تاريخي فراهم آورد.

مختصری درباره «البدء و التاریخ» به نقل از اینجا:

«اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ ، عنوان کتابی درباره آغاز آفرینش و تاریخ پیشامدهایی که پس از آن به وقوع پیوسته است. این کتاب را در ۳۵۵ ابونصربن مطهربن طاهر مقدسی در بُست سیستان، برای یکی از امیران سامانی نوشت؛ اما چون نامش در آن نیامده است، برخی، از جمله ابن وردی و به پیروی از او حاجی خلیفه، آن را به ابو زید احمدبن سهل بلخی (متوفی ۳۴۰) نسبت داده‌اند. منشأ این انتساب احتمالا نسخه‌ای خطی از این اثر در کتابخانه صدر اعظم داماد ابراهیم پاشا است که خلیل بن الحسن الکردی الوَلاشْجِردی در ۶۲۲ کتابت کرده (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۶) و در آن، چنان ادعایی کرده است؛ در حالی که در مقدمه البدء و التاریخ، نویسنده، تاریخ تألیف را ۳۵۵ آورده و به تصریح یاقوت بلخی در ۳۲۲ درگذشته است .

ابن ندیم نیز در آثار بلخی از این کتاب نام نبرده است . افزون بر این، نویسندگان قدیم، از جمله ثعالبی، ابوالمعالی رازی و بناکتی که از البدء و التاریخ نقل کرده‌اند، همه آن را به نام مقدسی نوشته‌اند (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۸). «منهاج سراج» نیز در «طبقات ناصری» حدود بیست مورد از البدء و التاریخ نقل کرده است. اما اشاره‌ای تاریخی به کشف معادن طلای خَشباجی در سیستان در ۳۹۰ که به عنوان یکی از عجایب به کتاب افزوده شده است، کار تعیین نویسنده و تاریخ نگارش را پیچیده می‌کند. زیرا نویسنده این بخش‌ها، و اینکه آیا در این سال قسمت‌های دیگری نیز به کتاب افزوده شده است یا نه، معلوم نیست .

به رغم شهرت بسیار مقدسی، سال تولد و وفات او مشخص نیست؛ اما احتمالا چند سالی پس از نگارش این کتاب زنده بوده است. همچنین نسبت مقدسی به وی بدان سبب است که یا از اهالی بیت المقدس بوده که به خراسان کوچ کرده‌اند یا اقامت طولانی در آنجا داشته است (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۹). از مطالب کتاب چنین برمی‌آید که مقدسی به چند زبان و خط آشنایی داشته؛ سفرهای متعددی کرده و از دانش‌های وسیع و گوناگون برخوردار بوده است و برای نگارش کتاب از منابع بسیار بهره گرفته است؛ از جمله: «خدای نامه»، «سیرالعجم»، «تاریخ خورزاد»، «رسالةٌ فی وصف مذاهب الصابئین»، «کتاب القرانات»، «اوائل الادله»، «کتاب الخُرمیّه»، «کتاب المعمرین»، «تاریخ ملوک الیمن» و کتاب‌های دیگری که بیش‌تر آنها از میان رفته است...».

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
يك مجموعه داستان تازه
سريرا، سليويا و ديگران
(مجموعه داستان)
سپينود ناجيان

نشر چشمه
چاپ اول
تابستان 1388
تيراژ 1750 نسخه
83 صفحه
‏‏شابک :‏‫‭978-964-362-359-3

وبلاگ ناجيان ... اينجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
انشا و نويسندگي 1
فصلنامه آموزشی, پژوهشی، خبری، اطلاع رسانی و تحلیلی
انشا و نویسندگی
سال اول ، شماره 1
1388
مدیرمسوول و سردبیر: سیدحسین محمدی حسینی نژاد
مدیر اجرایی مجله و سردبیر آسمون ریسمون: پریسا برازنده
ویراستار: محمد حسینی

نشانی: تهران، خیابان کارگر شمالی، خیابان نصرت، پلاک 140، واحد 16
صندوق پستی: 7861/ 14155 تلفن: 66427053
پست الکترونیک: ensha@neveshtan.ir
آدرس سایت: http://www.neveshtan.ir/

بی مایه فطیر است (عبدالعلی دستغیب)، شروع خوب (استیو پها)، گفتگو با حسین سناپور، گفتگو با جواد جزینی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، گفتگو با محمدرضا یوسفی، پله پله تا ملاقات شعر، داستان نویسی در اراک، با قلب مان بنویسیم (سیدحسین حسینی نژاد) ، زنگ خوش انشا و نامه های اداری، از جمله مطالب منتشر شده در اولین شماره مجله «انشا و نویسندگی» هستند.
تادانه، تولد این فصلنامه ادبی را به همه نویسندگان و شاعران و ادیبان تبریک عرض می کند.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یک کتاب تازه
مشتي از عطر شاليزار
(شعر شاعران گیلان )
برگردان : یاسین نمکچیان

نشر مشکی
چاپ اول 1388
تیراژ: 2000 نسخه
32 صفحه
قیمت: 600 تومان


ايلنا: ”مشتي از عطر شاليزار” گزیده اشعار چند شاعر گیلانی است که به وسیله «یاسین نمکچیان» به فارسی ترجمه شده است.
در سرزمين پهناور ايران كه در گوشه و كنارش گويش‌ها و لهجه‌ها و زبان‌هاي خاصي شنيده مي‌شود نيازمند اهل ذوقي است كه اين اشعار را به زبان همه ايرانيان و فارسي سليس برگرداند تا همه ايران از اين موهبت‌هاي ادبي بهره ببرند و شاعران ما محدود به تهران و لهجه تهراني نشوند.
”ياسين نمكچيان” از روزنامه‌نگاران اهل ذوق خطه سرسبز شمال است. او تعدادي از اشعار سرزمين مادري‌اش را كه به گفته خودش در دريا و كوه و درخت ريشه دوانده است به فارسي سليس برگردانده تا همه بتوانند از زيباهاي شعر اين سرزمين بهره ببرند.
نمكچيان در اين كتاب آثاري از: محمد بابايي‌پور، مسعود پورهادي، هوشنگ عباسي، ضياالدين خالقي، شيون فومني، شمس لنگرودي و ميرزا كوچك‌خان جنگلي و تعدادي ديگر از شاعران را گردآوری و ترجمه کرده است. گرچه به دليل حجم كم كتاب از هر شاعر تنها يك شعر كوتاه وجود دارد اما همين چند شعر كافي است تا شعر سرزمين مادري او را كه ”آينه زيبايي رام نشده طبيعت شمال” است را به خواننده بشناساند.
نمونه‌اي از برگردان نمکچیان از شعر گیلکی «بیژن نجدی»:
”درحتاي شب‌هاي تو
آفتاب مي‌تابد و خانه من
هم چنان ابري است
تو زيبايي اهل هر كجا باشي
اما من گيل مردي چوپان”

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«مثنوي» به روایت «حمیدرضا نجفی»
حميدرضا نجفي در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط نشر كتاب پارسه منتشر خواهد شد، بازنويسي «مثنوي معنوي» را بر عهده داشته. وي مي‌گويد: در اين اثر قصه و داستان تنها بهانه‌اي براي بيان ارزش‌ها و پيام‌هاي معنوي است كه با بيان داستاني تاثير و ماندگاري آنها بيش‌تر شده است.

نجفي در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره «مثنوي معنوي» گفت: «مثنوي» مولوي مهم‌ترين اثر منظوم اين عارف بزرگ به شمار مي‌رود. مولوي در «مثنوي معنوي» يا «مثنوي شريف»، مسائل مهم عرفاني، ديني و اخلاقي را در 6 جلد و 26 هزار بيت مطرح كرده و با بيان حكايت‌هايي دنباله‌دار به بيان مفاهيم مورد نظر خود پرداخته است.

وي دربر‌‌داشتن پيام‌ها و مطالبي كه به عنوان ارزش‌هاي معنوي شناخته مي‌شوند را يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي «مثنوي معنوي» به شمار آورد كه در ايجاد انگيزه براي بازنويسي اين اثر موثر بوده و در توضيح بيشتر اين امر اظهار داشت: قصه در مثنوي بهانه‌اي است براي بيان پيامي اخلاقي. بر همين اساس «مثنوي معنوي» را براي بازنويسي انتخاب كردم تا كودكان و نوجوانان را با ارزش‌هاي معنوي والايي كه در اين كتاب نهفته است آشنا كنم.

نجفي الگوي بازنويسي‌اش از اين اثر را همان الگوي نوشتن براي كودكان و نوجوانان بيان كرد و افزود: در بازنويسي سعي كردم برخي مطالب، نشان دادن راه‌هايي كه كه بايد كودكان در آن گام بردارند، انتخاب اهدافشان در زندگي و دوري از برخي مسائل را مانند زبان اثر در لفافه بگويم؛ اما با زباني امروزي كه براي آن‌ها قابل درك باشد. در لفافه گفتن اين مطالب به هيچ‌وجه به پيچيده شدن و دشوار شدن متن بازنويسي منجر نشده است.

وي در پاسخ به اين پرسش كه در بازنويسي اين اثر با چه دشواري‌هايي مواجه بوده توضيح داد: «مثنوي معنوي» داراي زبان و متني ساده است و تنها دشواري بازنويسي آن وجود اصطلاحات عرفاني پيچيده‌اي بود كه گاهي نوجوانان قادر به درك آن‌ها نيستند. اين امر مرا وادار مي‌كرد تا در برخي از مطالب دخل و تصرف كرده و حتي مطالبي را كه در داستان‌ها به صورت فشرده به بيان اصطلاحات دشوار عرفاني اختصاص داشت، از دل داستان استخراج و حذف مي‌كردم.

وي كه بيش از 20 حكايت را براي بازنويسي در اين اثر برگزيده اشاره كرد: در اين بازنويسي سعي داشتم مطالب را با ابزارهاي داستاني و همراه با داستان‌پردازي بيان كنم. در نتيجه با حذف اصطلاحات دشوار عرفاني به داستان‌پردازي براي بقيه مطالب پرداختم.

در ادامه نجفي يكي از دلايلي را كه بايد به سراغ متون كهن رفت دور ماندن نسل جوان امروزي از ريشه‌هاي خودشان ذكر كرد و گفت: متون و ادبيات كهن، قصه و داستان، حكايت و شعر همگي بهانه‌اي براي گفتن پيام و پند بوده‌اند؛ يعني دنيايي از معنا كه كودكان براي ساختن جامعه فردا به آن نياز دارند.

وي با تاكيد بر اين امر كه در قالب قصه پيام‌ها بهتر و بيش‌تر منتقل مي‌شوند، گفت: در كتاب‌هاي آسماني نيز پيام‌هاي الهي در قالب داستان بيان شده‌اند؛ چراكه قالب داستان براي ذهن قابل قبول‌تر است. قرآن و انجيل سرشار از اين حكايت‌هاي داستاني هستند. در مجموعه «يكي بود يكي نبود» نيز بازنويسي متون كهن در قالب قصه صورت گرفته تا پيوند كودكان و نوجوانان را با ريشه‌هاي گذشته محكم‌تر كند.

اين نويسنده در پايان يكي از مشكلات اساسي نسل جوان را كه امروزه با آن درگير هستند پايين بودن سطح مطالعه دانست و افزود: بايد فرهنگ مطالعه را در ميان جوانان نشر دهيم و تا زماني كه خوب نخوانيم نمي‌توانيم بياموزيم و خود را اثبات كنيم. اما بايد توجه داشت كه در امر مطالعه نبايد از آثار كلاسيك غافل شد. مطالعه متون كهن و ايجاد امكاني براي مطالعه اين آثار براي كودكان و نوجوانان تاثير به‌سزايي در بالا بردن دانش افراد دارد.

حمیدرضا نجفی، نويسنده و مترجم متولد 6 آذر ۱۳۴۳ است. نخستين رمان او با عنوان «کوچه صمصام» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نخستين مجموعه داستانش با عنوان «باغ‌های شنی» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد.

اين مجموعه داستان توجه منتقدان را به خود جلب كرد و نامزد دریافت دو جایزه «بنیاد گلشیری» و «منتقدین و نویسندگان مطبوعات» شد كه در نهايت جایزه «بنیاد گلشیری» را از آن خود كرد.

«ديوانه در مهتاب» ديگر كتاب اين نويسنده است كه توسط نشر چشمه منتشر و روانه بازار كتاب شده است.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
به یاد «بیژن نجدی»
بیژن نجدی
سایز بزرگتر ... اینجا

آمدن: ۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش
رفتن: ۳ شهریور ۱۳۷۶ لاهیجان

همراه ... اینجا
کوتاه کوتاه ... اینجا
روز اسبریزی ... اینجا
سپرده به زمین ... اینجا
شب سهراب‌كشان ... اینجا
داستان هاي نا تمام ... اینجا
قلب متعلق به ماست ... اینجا
استخری پر از کابوس ... اینجا

ویِژه‌نامه‌ای برای بیژن نجدی ... اینجا

صدا ... اینجا
کتاب‌ها ... اینجا
در ویکی‌پدیا ... اینجا
در گودریز ... اینجا
دو شعر ... اینجا
چهار شعر ... اینجا
چند شعر از نجدی ... اینجا
شهرت پس از مرگ ... اینجا
نقدی بر یک داستان ... اینجا
خواهران این تابستان ... اینجا
مهمان خسته راه شیری ... اینجا
نجدي در سه شنبه خيس گم شد ... اینجا
خاطره ای از استادم بیژن نجدی ... اینجا
پسامدرنیسم در آثار نجدی ... اینجا و اینجا
فراموشی نام دیگر مرگ است ... اینجا
نگاهی به زندگی و آثار نجدی ... اینجا
بیژن نجدی و جهان شاعرانه ... اینجا
نگاهی به «روز اسبریزی» ... اینجا
غریبه ای خیس در روایت ... اینجا
آدم برفی ها (ویژه نامه نجدی) ... اینجا
وقتی یوزپلنگان می ایستند ... اینجا
یوزپلنگانی که دیگر نمی دوند ... اینجا
خوابهايي كه بي زمان دويده اند ... اینجا
نجدی در داستان خوش نشست... اینجا
نگاه جواد اسحاقیان به یوزپلنگان ... اینجا
درباره يوزپلنگي به نام بيژن نجدي ... اینجا
من به شكل غم انگيزي بيژن نجدي هستم ... اینجا

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «ع. ا درويشيان» است
علی اشرف درویشیان
آمدن: سوم شهریور1320 کرمانشاه

درباره درویشیان ... اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
مجموعه داستان «بهناز علي‌پور‌» مجوز گرفت
پرداختن به موضوعات اسطوره‌اي از ذهن و زبان زن امروزي و توجه به وجوه دروني موضوعات اجتماعي، روانشناسي و فلسفي در داستان، از ويژگي‌هاي داستان‌هاي بهناز علي‌پور‌ گسكري در مجموعه داستان «بماند» است. اين كتاب كه به تازگي مجوز انتشار دريافت كرده، تا پايان تابستان توسط نشر «چشمه» به چاپ مي‌رسد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، علي‌پور درباره «بماند»، مجموعه داستان جديدش توضيح داد: در «بماند»، تكنيك‌ها و منظر روايت‌ها متفاوت است و راوي اغلب داستان‌ها زنان هستند. البته در دو داستان هم داستان از زبان يك مرد روايت مي‌شود.

وي افزود: برخي از داستان‌ها اسطوره‌اي هستند كه از ذهن و زبان زنان روايت مي‌شوند. در حالي كه چند داستان تجربي هم در اين مجموعه آمده است.

اين داستان‌نويس اضافه كرد: در دو داستان از اين مجموعه سعي داشتم تجربه‌هاي جديدي در نوع روايت داشته باشم. خلق موقعيت‌هاي داستاني با دروني كردن موضوعات اجتماعي، رواني و فلسفي و روانشناسي نيز از ديگر اختصاصات اين مجموعه به شمار مي‌روند.

«مرده‌ها دروغ نمي‌گويند»، «بادهايي كه از هندو‌كش مي‌وزيد»، «حاشيه‌نشين» و «انتخاب شيطان»، از جمله داستان‌هاي اين مجموعه‌اند.

«بماند» از 9 داستان تشكيل شده و حدود 110 صفحه است.

«بگذريم»، نام مجموعه داستان پيشين اين نويسنده است كه در سال 84 از سوي نشر «چشمه» منتشر شد و جوايز ادبي مهرگان، يلدا و پروين اعتصامي را نيز به خود اختصاص داد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
دو کتاب از «هادی خورشاهیان»
من کاتالان نیستم
(مجموعه داستان)
هادی خورشاهیان

نشر پرنده
چاپ اول 1388
تیراژ: 3000 نسخه
قیمت 2000 تومان

تا صدای رباب پای قطار
(مجموعه شعر)
هادی خورشاهیان

نشر پرنده
چاپ اول 1388
تیراژ: 3000 نسخه
قیمت 2500 تومان

مرکز پخش: 09123955461

هادی خورشاهیان ... اینجا و اینجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
من نویسنده ام نه ...
من نویسنده ام نه سیاستمدار، هرگز تظاهری هم به سیاستمدار بودن نکرده ام؛ اما سیاست همیشه مرا دنبال کرده است. من در کتاب هایم سیاسی هستم، اما سیاست هرگز راه زندگی من نبوده است.
(آستوریاس)

امروز، آفریدن یعنی آفریدن همراه با خطر. انتشار هر اثری, یک عمل است و این عمل با مصیبت های قرنی سر و کار دارد که هیچ چیز را نمی بخشاند. هنرند واقعی نمی تواند با جهانی که خدایش پول است همگام شود.
(کامو)

ما باید در عین حال، هم در خدمت دردمندان و هم در خدمت زیبایی باشیم. صبوری بی حساب، نیرو، توفیقی پنهانی که لازمه این کار است، فضائلی هستند که زندگانی نویی را که نیازمند آنیم پی ریزی می کنند.
(سارتر)

سالیان سال، من از گمنام ترین نویسندگان بوئنوس آیرس بودم. به یاد دارم کتابی به نام «تاریخ ابدیت» نوشته بودم که وقتی پس از یک سال چهل و هفت نسخه آن به فروش رفته بود از شوق و حیرت در پوست نمی گنجیدم.
(بورخس)

من همیشه یک مبارز سیاسی بوده ام، حتی در آن سال هایی که به عنوان شاعر و «عاشیق» شهرت داشتم ... برای من عمل نوشتن، در واقع نوعی عصیان بوده است.
(یاشار کمال)

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» به روایت «امیرحسین خورشیدفر»
اميرحسين خورشيدفر در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه توسط نشر کتاب پارسه منتشر مي‌شود بازنويسي «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» را برعهده داشته. وی در گفت‌وگو با ایبنا، تاکید دارد که نويسندگان بايد با نگاهي جدلي و انتقادي سراغ آثار كلاسيك بروند تا در بازنويسي و تاثيرپذيري از اين آثار مخاطب را دچار دلزدگي نكنند.

خورشيدفر در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انگيزه انتخاب «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» براي بازنويسي در اين مجموعه گفت: اصرار داشتم اين بازنويسي كاري شبيه ساده‌نويسي در كتاب‌هاي درسي نباشد؛ بلكه يك چالش ادبي در متن ايجاد كند و به نظرم نويسنده اين اثر و متن كلاسيك او چنين قابليتي را داشت.

وي در ادامه با تاكيد بر اين امر كه بخش عظيمي از ادبيات عرفاني ما غير از چهره‌هاي شاخص و نامدار اين حوزه، آثار شاخصي نيستند و تنها جزئي از تاريخ ادبيات فارسی به حساب مي‌آيند، اظهار داشت: سمبل‌ها و المان‌هايي كه در آثار عرفاني به‌كار رفته يكسان است و بارها در آثار اين‌چنيني تكرار مي‌شود؛ اما ويژگي بارز «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» داشتن متن ساختارشكن و متفاوتي در ادبيات عرفاني است. سمبل‌هايي كه در اين قصه‌ها به‌كار برده شده در هيچ جاي ديگري ديده نمي‌شود و استفاده از چنين المان‌هايي ويژگي نويسنده آن است كه غير از آموزش و رمز‌پردازي عرفاني هدف بزرگ‌تري را كه خلق متن ادبي با كيفيت بالا بوده، دنبال مي‌كرده است.

اين نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه منظور از خلق متن ادبي با كيفيت چيست گفت: خلق چنين متني به مفهوم مدرن و امروزي آن است كه ما آن‌را در ادبيات مدرن مي‌شناسيم. سعي خالق اثر در خلق اثري بوده كه علاوه بر جنبه‌هاي آموزشي جنبه‌هاي لذت بردن از متن بيشتر در آن ديده شود. سهروردي بر دوگانه «لطف» و «فايده» تكيه دارد كه البته تاكيد و تكيه او بيشتر بر ويژگي «لطف» است.

وي در ادامه به اين پرسش پاسخ داد كه الگو و نحوه بازنويسي‌اش ازاين اثر چگونه بوده است: در حين بازنويسي نكته‌اي كه برايم اهميت داشت اين بود كه به سوي ساده كردن صرف و معني کردن جمله‌ها نروم. البته شايد اين امر تا حدودي شدني نبود؛ چراكه در ساير متون كهن كه جنبه روايي دارند با تبديل كلمات و تركيات نامانوس به جمله‌هاي امروزي مي‌‌توان ساده‌نويسي و بازنويسي را انجام داد، كاري كه در متن سهروردي امكان‌پذير نبود. مي‌توان گفت متن «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» از معدود متن‌هايي است كه چنين ويژگي‌ای دارد.

خورشيدفر تصريح كرد: همبستگي كلي بين معنا و زبان در اين متن وجود دارد و بازنويسي آن برداشت‌هاي من را به عنوان نويسنده از معنا و مفهوم‌هاي متن مي‌طلبيد كه البته اين امر منجر به بازآفريني اثر شد. به عبارت ديگر مي‌توانم بگويم اين متن را تا حدودي بازآفريني كرده‌ام نه بازنويسي.

وي به توضيح ديگر ويژگي‌هاي اين اثر پرداخت و افزود: اين قصه‌ها را نمي‌توان به فيلم‌نامه تبديل كرد و تنها در ادبيات مي‌توان جلوه آن‌را نمايان ساخت.

اين نويسنده به دشواري بازنويسي تمام متون كلاسيك از نظر لغت و تركيبات نامتعادل و نامانوس اشاره كرد و ادامه داد: «قصه‌هاي شيخ ‌‌اشراق» نيز چنين ويژگي‌ها و دشواري‌هايي داشت؛ اما سخت‌ترين بخش بازنويسي و بازآفريني آن دشواري جايگزيني سعي من در اين بازنويسي نزديك‌تر كردن متن اثر به جنس ادبيات مدرن بود. البته متن اثر استعداد كافي در اين زمينه را داشت. نوعي ابهام در متن اثر وجود دارد و گزارش متن بازنمايي يك پديده فيزيكي مشخص نيست. مفهوم با زباني ديگر بود كه ساده و قابل درك نيز باشد.

وي استفاده ازجمله‌هاي شرطي چند بخشي را كه در زبان فارسي حدود 300 سال است منسوخ شده مثال زد و گفت: چنين جمله‌هايي در متن اثر سهروردي بسيار ديده مي‌شود. در بازنويسي، اين جمله‌ها بايد كوتاه‌تر و آسان‌تر بيان مي‌شدند. بنابراين پيدا كردن كلمات و جمله‌هايي كه گوياي آن مفاهيم بودند، دشوار بود.

خورشيدفر تعبيرهاي غيركليشه‌اي را از ديگر ويژگي‌هاي اين اثر برشمرد و اظهار داشت: در ادبيات عرفاني نشانه و معنا كليد‌هاي اساسي متن هستند؛ اما ادبيات معما نيست و ويژگي سهروردي نيز در همين است كه از عناصر و ساختارهاي سنتي و عرفاني به شيوه‌اي غير رمزآلود استفاده مي‌كند؛ يعني به سوي معماسازي و پازل‌سازي نرفته و آفرينش صرف ادبي صورت داده. راوي در اين متن اول شخص است.

وي در ادامه به تعداد حكايت‌هاي اين اثر پرداخت و گفت: قصه مرغان، عقل سرخ، في حالة‌الطفوليه، روزي با جماعت صوفيان، آواز پر جبرئيل، لغت موران، صفير سيمرغ و مونس‌العشاق يا في حقيقه‌العشق، 8 قصه شيخ شهاب‌الدين سهروردي، حكيم و عارف قرن ششم هجري است. 2 قصه از اين قصه‌ها ساختار داستاني ندارد و به مقاله نزديك‌تر است كه در اين بازنويسي از آن‌ها صرف‌نظر كردم. علاوه بر 6 داستان چند حكايت كوتاه يك صفحه‌اي نيز در اين اثر وجود دارد كه آن‌ها نيز در بازنويسي پرداخته شده‌‌اند.

اين نويسنده بر اين موضوع تاكيد داشت كه خوانندگان باید به سراغ ديگر قصه‌هاي سهروردي نيز بروند؛ چراكه تنها داستان معروف و محبوب سهروردی «عقل سرخ» نيست و آثار بهتري نيز در ميان داستان‌ها و حكايت‌هاي او ديده مي‌شود.

در ادامه خورشيدفر در پاسخ به اين پرسش كه اهميت مطالعه آثار كلاسيك و بازنويسي چنين آثاري براي كودكان و نوجوانان از ديدگاه او چيست گفت: به اين قضيه از ديدگاه يك داستان‌نويس نگاه مي‌كنم و از اين منظر بر هر نويسنده و داستان‌نويسي واجب است كه با نگاهي جدلي و انتقادي به سراغ ادبيات كهن برود؛ نه با شيفتگي بيمارگونه‌اي كه در نسل‌هايي از داستان‌نويسان وجود داشت و باعث مي‌شد تا به سمت تكرار و تقليد پيش روند و در نهايت نتيجه‌اي جز دلزدگي مخاطب نداشت.

وي معتقد بود كه بايد همان‌گونه به سراغ متون كلاسيك برویم كه به سراغ متون فلسفي مي‌رويم و ناشناخته‌هايي را در اين متون كشف كنیم كه خواننده امروزي را براي خواندن اصل اثر تشويق كند.

اين نويسنده با تاكيد بر مهجور ماندن نثر فارسي در ادبيات كهن نسبت به آثار منظوم افزود: در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به دبيري یوسف عليخاني توسط انتشارات کتاب پارسه منتشر خواهد شد بازنويسي آثار كلاسيك در قالب داستان به شناخته شدن بيشتر نثر فارسي كه نسبت به آثار منظوم آن مهجورتر و ناشناخته‌تر باقي مانده‌اند كمك شاياني مي‌كند.

امیر حسین خورشیدفر داستان‌نویس متولد 11 اسفند ۱۳۵۹ در تهران و فارغ‌التحصيل رشته طراحی صنعتی است.

وی در سال ۱۳۸۰ کتاب‌های کودک «‌داستانی از اولین روزهای زمین»‌، «‌پسری که هیچ ستاره‌ای نداشت»،‌ «‌باران» و «‌روزی که آسمان شکست» را توسط نشر ماهریز منتشر کرد.

اولین مجموعه داستان او با عنوان «‌زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود» توسط نشر مرکز منتشر شد. این مجموعه در جایزه‌های گام اول، روزی روزگاری (به صورت مشترک)، ‌مهرگان و بنیاد گلشیری (بخش مجموعه داستان اول) به عنوان بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۵ برگزیده شد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پل استر در دانشگاه تهران
جلسه امروز، فقط جلسه نقد کتاب «مردی در تاریکی» نوشته پل استر با ترجمه الاهه دهنوی در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران نبود برایم، چرا که وقتی پرسان پرسان رسیدم به ساختمان باشگاه دانشجویان، ذهنم برگشت به 16 سال قبل؛ وقتی که دانشجوی دانشکده ادبیات بودم و ناهارخوری ما و بچه های دانشکده حقوق بالای تالار مولوی بود. حالا ناهارخوری با مخلفاتش شده باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و صد البته شیک و امروزی.
بعد سعید سبزیان را دیدم که چه مسلط بود در نقد کردنش و آن وقت حسین یعقوبی که حیف فقط به آدم ها نگاه نمی کند وقت گفتن هایش و آن وقت امیر احمدی آریان که با این که همدیگر را به خوبی می شناسیم نرفتم جلو و سلام و علیک کنم.
شاد شدم وقتی دیدم «منوچهر حسن زاده» مدیر انتشارات مروارید و ناشر کتاب «مردی در تاریکی» استر، کنار «الاهه دهنوی» مترجم کتاب نشسته است و دلهره خانم دهنوی هم بود برای خداحافظی فردا صبح اش که شنیدم برادرش «حامد» راهی سفر است؛ حکایت اطلبوا العلم حتی بالصین.
بعد خانم «فریبا حاج دایی» و «فرشته نوبخت» هم بودند که پیش از این فقط کارهایشان را در سایت «مرور» ِ خانم میترا داور دیده بودم و بعد یکی دو تا آشنایی که باز برمی گشت به همان سال های 73 تا 77 که تمام سنگفرش های شانزده آذر و انقلاب با گام های مان آشنایند از آن سال ها.
جلسات نقد ادبی باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران که ماهی یکبار هم برگزار می شود، یکی از پرمخاطب ترین هاست در برهوتِ جلسات این چنینی.

عکس های این جلسه ... اینجا
گزارش خبری ایسنا ... اینجا

راستی راستی: دکتر عبادی! معروف کوی دانشگاه تهران هم در جلسه بود که داغ دلم را تازه کرد برای دستی کشیدن به سر و گوش مجموعه ای که درباره آن روزها دارم؛ البته اگر داستان های میلَک بگذارند ...

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «سیامک گلشیری» است
سیامک گلشیری
متولد 22 مرداد 1347 اصفهان

درباره سیامک گلشیری ... اینجا و اینجا و اینجا و اینجا

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «مهسا محبعلی» است
مهسا محبعلی
متولد 21 مرداد 1351 تهران

درباره مهسا محبعلی
اینجا و اینجا و اینجا
اینجا و اینجا و اینجا

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
فرانک اوکانر
غم‌انگيز‌ترين چيز در مورد داستان كوتاه اين‌است كه داستان كوتاه هنر تنهايي‌ست و نويسندگانش هم تنها هستند و اين در حالي ست كه تلاش مي‌كنند از دست مردمان له شده‌اي كه براي ما آفريده‌اند، خود را نجات دهند.

نوشتن داستان کوتاه مثل این است که بخواهی از پنجره خانه‌ای به داخل آن نگاه کنی. پرده‌ای پنجره را پوشانده و داخل خانه معلوم نیست. بعد یک‌دفعه باد ملایمی ‌می‌وزد و پرده کنار می‌رود. لحظه نوشتن دقیقا همان لحظه کنار رفتن پرده است.

نویسنده داستان کوتاه فقط فرصت دارد یک نگاه کوتاه و گذرا به حقیقت بیندازد و بعد هم باید داستانش را تمام کند. کار داستان کوتاه نشان دادن آن لحظه شهود است. لحظه‌ای که در دل مکان و زمان فشرده شده است.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «کورش اسدی» است
کورش اسدی
متولد 18 مرداد 1343 آبادان

درباره اسدی
اینجا و اینجا و اینجا و اینجا
اینجا و اینجا و اینجا و اینجا

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
خالی از «آن» ِ آن
از اولین گزارشم در هفته‌نامه «مینودر» قزوین تا آخرین سفرنامه‌ای که یک‌سال و یک‌ماه پیش برای روزنامه‌ای نوشتم، بیش از پانزده سال خبرنگاری کردم اما هرگز آنی را نیافتم که دنبالش بودم و شاید همین پیدا نشدن آن «آن» باعث شد در استعفایی خودخواسته از دنیایی بیرون بیایم که دوست داشتم دنیایی بشود آنگونه که می‌پنداشتم.

همیشه با خواندن زندگینامه نویسندگان بزرگی چون «ارنست همینگوی»، «گابریل گارسیا مارکز»، «آلبر کامو» ، «ماریو وارگاس یوس» و ... فکر می‌کردم «خبرنگاری» لازمه کار هر نویسنده‌ای است و برای همین هر وقت اسم روزنامه و روزنامه‌نگاری می‌آمد، در تمام سلول‌های دست‌ها و پاها و قلبم، روشنی‌ای پیدا می‌شد که پروازم می‌داد به سمت این دنیا.

آرزو داشتم خبرنگاری باشم پرتحرک که مدام به اینجا و آنجا سرک می‌کشد و از همه چیز سر درمی‌آورد و جدا از پی بردن به ماجراهای عجیب و غریب، با آدم‌هایی آشنا می‌شود که رمان بزرگی، انتظارشان را می‌کشد تا نوشته شوند و شاهکاری خلق شود که خالق کلمه‌ای‌اش «من» باشم.

چند سالی گفتگو با نویسندگان، مترجمی عربی گروه ماهواره روزنامه «انتخاب» و دنبال کردن لحظه به لحظه خبرهای بین الملل از نگاه تلویزیون «الجزیره» ، گرداندن صفحات ادبیات روزنامه «جام‌جم» و آن‌گاه رسیدن به «جام‌جم‌آنلاین» و ترجمه خبرها و گزارش‌ها و گفتگوهای روزنامه‌ها و سایت‌های عربی و دست آخر، کن فیکون شدن «جام‌جم‌آنلاین» و پرتاب شدن دوباره به تحریریه جام‌جم و گرداندن صفحات «فرهنگ مردم» این روزنامه، همه، سرگردانی‌ای بود برای کسی که دنبال داستان و قصه می‌گشت.

درست روز آخری که دستم به برگه استعفا رسید و جدا شدن از این دنیا، از «صبوری» دبیر حوادث جام‌جم خواهش کردم، دستم را از برگه استعفا برگرداند به سمت گروهش که شاید آنجا آن گمشده را بیابم که خندید و خندید و خندید.

آخرین سفرنامه‌ای که برای «جام‌جم» کار کردم خود سفرنامه‌ای بیرون‌نوشت دارد شنیدنی و خواندنی؛ و البته نوشتنی: بعد از 16 ساعت چشم چرخاندن از شیشه اتوبوس به روز و دشت‌ها و خانه‌های توسری‌خورده و درخت‌های سوزنی‌برگ و بعد شب و آن وقت رسیدن به صبح، رسیدم به پارس‌آباد مغان. دو روزی در آلاچیق‌های دشت مغان در میان مردمی چرخیدم که گوش‌شان به رادیو و تلویزیون جمهوری آذربایجان بود و اگر از دست‌شان برمی‌آمد منِ «فارس» را از خاک‌شان بیرون می‌انداختند. از زندگی‌شان، کلمه برداشتم و صدایشان را ضبط کردم و مهربانی‌شان را دیدم و شب در آلاچیق‌شان، ماه را دیدم که در هاله‌ای از ستاره‌ها، رقصی داشت آسمانی.
بعد که برگشتم، سفرنامه‌ای تنظیم کردم که بیش از 12+1 قسمت می‌شد و قرار بر این گرفت که هر روز بخشی از آن منتشر شود. هنوز سفرنامه به میانه نرسیده بود که گفتند: «مگر سفر قندهار رفته‌ای که اینقدر نوشته‌ای؟»
هضم نتوانستم کردن که «آیا قندهار مهم‌تر از دشت مغان ماست؟»

و حالا که این‌ها را می‌نویسم گمانم این است که آن «آن» در میان مردمی است که خبرنگاران و سردبیران و روزنامه‌چی‌ها، غافل‌اند از آن‌ها و اگر غیر از این بود روزنامه‌های ما «آنی» می‌شد که باید می‌شد نه «اینی» که حالا هست.

پساتادانه نوشت: این یادداشت امروز 17 مرداد 88 در صفحه آخر کتاب هفته منتشر شده است. متاسفانه باز عنوان خبرنگار زده اند زیر اسمم.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
عبدالرحمان عمادی، پژوهشگر دیلمی
اولین بار نامش را بهمن 85 در شب عزیز و نگار شنیدم از زبان «مه‌جبین مهاجر» وقتی داشت درباره اولین نسخه های این قصه طالقانی – الموتی (دیلمی) حرف می زد.
بعد نامش را مرداد 86 وقتی که برای دیدن مراسم «نوروزبل» به بلندی‌های املش رفته بودم، از زبان «م. پ. جکتاجی» شنیدم که او از اولین کسانی بوده که درباره این مراسم سال ها قبل مقاله نوشته.
بعد شماره‌اش را از آقای جکتاجی گرفتم و زنگ زدم؛ درست 15 مرداد 87. بین زنگ‌زدن تا دیدن آقای عمادی هم ساعتی طول نکشید و دوربین به دست، روبرویش نشستم به شنیدن روایتش از نوروزبل؛ که بخش عمده‌ای از حرف‌هایش در فیلم "نوروزبل" ثبت شده.
بعد فهمیدم اشکوری است و وقتی هنوز کودک بوده، پیاده از راه ِ رودبارالموت به قزوین می‌رفته و در قزوین درس خوانده.
آن وقت فهمیدم بسیاری از آنچه درباره الموت و دیلمستان بزرگ نمی‌دانم، او می داند.
آن وقت یک سال است که هر چند روز یک‌بار، دو زانو روبرویش می‌نشینم و او می‌گوید و من می‌آموزم.
عکسی که در اینجا می‌بینید، 5 اردیبهشت 88 در الموت از عبدالرحمان عمادی گرفته‌ام.

امروز 15 مرداد 88 است و یک‌سال از شاگردی‌ام در خانه عمادی می‌گذرد و نمی‌دانم چرا تا به حال درباره‌اش چیزی ننوشتم؛ شاید ترسیدم که آنقدر بزرگ است و در وصفش نتوانم آوردن.

به زودی بیشتر و بیشتر درباره‌اش خواهم نوشت. فعلا نگاهی به فهرست برخی از مقالاتش بیندازید که این سایت منتشر کرده است.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سرای اهل قلم | اژدهاکشان
گزارش مهر ... اینجا
گزارش فارس ... اینجا و اینجا
گزارش دنیای اقتصاد ... اینجا
خبرگزاری حیات ... اینجا

گزارش ایبنا - عبدالعلی دستغیب ... اینجا
گزارش ایبنا - دکتر علی عباسی ... اینجا
گزارش ایبنا - احسان عباسلو ... اینجا

«اژدهاکشان» در سرای اهل قلم ... اینجا

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«فيه مافيه» به‌روایت «سیامک گلشیری»
سيامك گلشيري، نويسنده در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط انتشارات كتاب پارسه منتشر مي‌شود بازنويسي «فيه مافيه» را بر عهده داشته. وي درباره ادبيات كلاسيك معتقد است ارزش اين آثار به كلاسيك بودن آن‌ها است. اين آثار گنجينه‌هاي ملي به حساب مي‌آيند كه هر نسلي مي‌تواند آنها را بر اساس ذهنیت خودش بازنويسي كند.

سیامک گلشیری در گفت‌و‌گو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با بیان این مطلب افزود: یوسف علیخانی که سرپرستی این مجموعه را به عهده دارد از من خواست آن‌را انتخاب کنم و چون علاقه خاصی به مولوی دارم، «فیه مافیه» را برای بازنویسی انتخاب کردم.

وی درباره اين اثر اظهار داشت: «فيه مافيه» مجموعه‌اي از تقريرات عارفانه مولوي است در مجالسي كه با حضور دوستان و مریدان او برگزار مي‌شده و هیچ فصل‌بندی مشخص و منظمی ندارد و گاهی مثلا مبحثی با سوالی که یکی از حاضران می‌پرسیده، شروع می‌شده. مولوي در اين تقريرات به عرفان، دین، اخلاق، سیاست و ساير مباحث پرداخته است.

اين نويسنده درباره نحوه بازنویسی‌اش از این اثر ادامه داد: در اين کتاب با حکایت‌هایی روبرو هستیم که گاهی یکی دو خط بیش‌تر نیستند و من باید تمام آنها را به داستان تبدیل می‌کردم که البته احتیاج به شخصیت‌پردازی و فضاسازی داشت و بي‌شک تخیل نویسنده هم نقش بسزايي در اين ميان ايفا مي‌كرد. با طي اين روند تقریبا تمام حکایت‌ها به داستان‌های سه چهار صفحه‌ای تبدیل شد.

وي اظهار داشت: در گذشته روی افسانه‌ها کار کرده بودم و تجربه زیادی در این زمینه داشتم که در اینجا خیلی کمکم کرد. همین‌طور تحلیل و تلخیص «سمک عیار» را برای کودکان پیش از این برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام داده بودم که آن هم تجربه خوبی برای انجام دادن این کار بود.

گلشيري درباره نحوه تحلیل و تلخيص «سمک عیار» كه پيش‌تر انجام داده بود توضیح داد: حدود 60 صفحه ابتدایی این اثر تحلیل داستان است و در بخشی هم مقایسه این اثر با داستان مدرن «وداع با اسلحه» ارنست همینگوی. بقیه کتاب هم خلاصه داستان را به زبان امروز و البته با ذکر شخصیت‌ها و نقش هر يك از آن‌ها در داستان شامل مي‌شود.

وي تصریح کرد: این چیزها باعث شد از زبان مناسبی برای بازنویسی این اثر برای نوجوانان استفاده کنم، اما کار دشوار، همان‌طور که گفتم، شخصیت‌پردازی و فضاسازی از حکایت‌های کوتاهی بود که گاهی یک یا دو خط بیش‌تر نبودند. برای این کار باید شخصیت‌های فرعی وارد داستان می‌شد و فضاها بر اساس همان چیزی که در آن دو خط وجود داشت، پرداخته می‌شد و در نهایت باید فضای اصلی حفظ می‌شد. اين امر کار را تا حدودی دشوار می‌کرد.

اين نويسنده در توضيح بيش‌تر ادامه داد: برای بازنویسی حکایت‌هایی که جنبه تاريخي و واقعي داشتند و یا از داستان‌های کهن گرفته شده بودند مثل «لیلی و مجنون»، خود آثار و یا جنبه‌های تاریخی را در نظر گرفتم و شخصیت‌پردازی و فضاسازی بر همان اساس انجام شد.

وي درباره ارزش بازنويسي آثار كلاسيك تاكيد كرد: بازنويسي اين آثار در هر زمان و برای هر نسلي مي‌تواند انجام شود. اگر خیلی جدی و با نگاهی مدرن با اين آثار برخورد مي‌شد، قطعا آثار بسیاری در میان آن‌ها وجود دارد که قابليت تبديل به رمان و يا حتي فيلم را دارند.

گلشيري يادآور شد: من بارها زماني كه مشغول بازنويسي داستان «سمك عيار» بودم، به این قضیه فکر می‌کردم که چرا هيچ كارگردان و فيلم‌نامه‌نويسي از روی چنین اثر بزرگی فیلم‌نامه‌اي نمي‌نويسد و يا فيلمي نمي‌سازد. فیلمی که اگر خوب ساخته شود، قطعا بسیار غنی‌تر از فیلمی نظیر گلادیاتور خواهد بود. سمک عیار پر از قصه است. هر صفحه‌اش برای خودش قصه‌ای دارد. مطمئن هستم اگر این کتاب به جایی در غرب تعلق داشت، صدها کارگردان سراغش رفته بودند.

وي در پايان درباره اهميت بازنويسي آثار كلاسيك در قالب داستان براي نوجوانان گفت: براي نسل نوجوان ما برقراري ارتباط با قصه راحت‌تر است. از سوي ديگر بازنويسي اين آثار به نوجوانان كمك مي‌كند علاوه بر آشنايي با آثار كلاسيك و نويسندگان‌ آن‌ها، با نويسندگان معاصر هم آشنا شوند.

سیامک گلشیری در سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شده و تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده است.
وي فعالیت ادبی‌اش را به طور جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز کرد.

از جمله آثار تاليفي او مي‌توان به مجموعه داستان‌هاي «از عشق و مرگ»، «با لبان بسته»، «همسران»، «عنکبوت» و «من عاشق آدمهای پولدارم» و رمان‌هاي «كابوس»، «شب طولاني»، «مهماني تلخ»، «نفرين شدگان»، «چهره پنهان عشق» و«تهران، کوچه اشباح» اشاره كرد.

آثار ترجمه گلشيري شامل «اندوه عیسی(مجموعه هفده داستان و یک نمایشنامه)» نوشته ولفگانگ برشرت، «ميراث» و «نان‌ آن سال‌ها» نوشته هانريش بل، «نان مقدس» نوشته هانس بندر، « چاپلین (زندگی و آثار چارلی چاپلین)»، «زیباترین افسانه‌های جهان(همراه با علی عبداللهی)» و «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد(نمایشنامه)» نوشته ادوارد آلبی مي‌شود.

او همچنين در زمينه ادبيات كودك و نوجوان فعاليت‌هاي داشته كه از جمله مي‌توان «سمک عیار(تحلیل و تلخیص سمک عیار)» و ترجمه «قصه دیگچه و ملاقه» (یک داستان) نوشته میشائیل انده را نام برد.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
امروز روز تولد «محمود دولت‌آبادی» است
محمود دولت‌آبادی
متولد: ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ بیهق

درباره محمود دولت آبادی ... اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com