تادانه

«سمفونی بابونه‌های سرخ» نقد می‌شود
«سمفونی بابونه‌های سرخ» نواخته می‌شود «سمفونی بابونه‌های سرخ» نوشته محمداسماعیل حاجی‌علیان، فردا در سرای اهل قلم نقد می شود. در این جلسه نقد، محسن فرجی و بهنام ناصح درباره این کتاب سخنرانی می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این نشست فردا، دوشنبه، 10 مهر، ساعت 16 در سرای اهل قلم برگزار می‌شود.

این جلسه با حضور حاجی‌علیان و نویسندگان و منتقدانی چون محسن فرجی، بهنام ناصح و میثم نبی تشکیل خواهد شد.

داستان این کتاب را قهرمان کتاب که پژوهشگری ارمنی است، روایت می‌کند.

قهرمان این کتاب که سفری معنوی را با نشانه‌هایی درونی به دل تاریخ آغاز می‌کند، داستان را از روزگار خودش تا دل تاریخ دوران شاه عباس و رویدادهای آن پیش می‌برد.

ادامه مطلب را بخوانید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نمایشگاه بین‌المللی کتاب تبریز -1
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/83739260735464396313.jpg
نمایشگاه بین‌المللی کتاب تبریز/ سالن امیرکبیر/ غرفه نشر آموت
از شنبه 7 مهر ماه تا پایان روز جمعه 14 مهرماه
ساعت 1 بعدازظهر تا 9 شب
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گپی با ابوالفضل زرویی
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2012/09/863716_orig.jpg
بعد از 20 سال کار حتی دوچرخه ندارم/ مدیریت فرهنگی فقط بالانشینی نیست
خبرگزاری مهر ــ گروه فرهنگ و ادب: ابوالفضل زرویی نصرآباد به تازگی در گفتگویی با یکی از رسانه‌های گروهی، گلایه‌هایی از وضعیت حاکم بر برخی نهادهای فرهنگی به زبان آورد و گریزی نیز به حال و هوای این روزهای خود داشته است. به همین بهانه و برای یافتن پاسخی شفاف‌تر درباره برخی از موضوعات مطرح شده از سوی وی، دقایقی را با او همراه شدیم تا به قول خودش سر برخی از زخم‌های قدیمی‌اش را باز کنیم. این گفتگو در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:
جناب زرویی! مدت زیادی از دور شدن شما از فضای کاریتان در حوزه هنری می‌گذرد و کمتر پیش آمده که شما بخواهید درباره علت این جدایی صحبت کنید. این جدایی به چه چیزی برمی‌گردد؟ نبود طرح و برنامه مشخص کاری و یا بودجه ندادن مدیریت وقت و یا چیز دیگر؟
من دوست ندارم سر زخم‌های کهنه را باز کنم، اما اگر بخواهم به شما پاسخی بدهم، می‌گویم که دوستانی مثل آقای حمزه‌زاده و مومنی که در آن زمان همکار و هم‌رده کاری من بودند هم قبول داشتند که شیوه کاری که در زمان حضور من در حوزه هنری رواج داشت به قاعده نبود. کمیسیونی به نام قراردادها در حوزه ایجاد کرده ‌بودند. این کمیسیون گاهی از در دروازه رد نمی‌شد، اما گاهی از سوراخ سوزن رد می‌شد. ساده‌ترش یعنی این جمع، کار تخصیص بودجه را دچار سختگیری‌هایی عجیبی کرده بود و طرح‌های فرهنگی و هنری را عاملی برای هرز رفتن بودجه می‌پنداشت.
ادامه مطلب را بخوانید
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
هنرنمایی‌های لی‌لی
1.jpg
2.jpg
3.jpg
4.jpg
هنرنمایی‌های لی‌لی

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
مجموعه داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر

آذر عالی‌پور، مترجم داستان‌های کوتاه «فلانری اوکانر» / عکس:‌ اختصاصی آموت

با پایان یافتن ترجمه، آذر عالی‌پور مجموعه‌ کامل داستان‌های کوتاه «فلانری اوکانر» را به ناشر تحویل داد.

آذر عالی‌پور مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر گفت:‌ با تمام شدن ترجمه تعدادی از داستان‌های «فلانری اوکانر» آن‌ها را به انتشارات آموت سپردم تا برای چاپشان اقدام شود. پیش از این هم تعدادی از داستان‌های کوتاه این نویسنده ایرلندی را ترجمه کرده بودم که به همراه رمانی از این نویسنده در کتابی به نام «شهود» به چاپ رسیدند.

وی افزود: مدت مدیدی بود که مشغول به ترجمه آثار «فلانری اوکانر» بودم. او بیش نویسنده‌ای است که با داستان‌های کوتاهش شناخته می‌شود و رقمی بیش از 30 داستان کوتاه و 2 رمان از خود به جا گذاشته است. من هم در یک طرح قصد داشتم تمام آثار او را به مخاطبان ایرانی معرفی کنم. بنابراین بعد از ترجمه 7 داستان کوتاه و یک رمانش در کتاب «شهود» باقی کارهایش را هم ترجمه کردم که قرار است به چاپ برسند.

این مترجم گفت: من ترجمه دیگر داستان‌های کوتاه فلانری را چند روز پیش به نشر آموت سپردم و قرار است کتاب تازه در روند اخذ مجوز و دیگر مراحل چاپ قرار بگیرد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«گويش زبان قزوين» منتشر مي‌شود
فريبا خواجه‌وند كتاب «گويش زبان قزوين ـ گردآوري گويش‌ها براي گنجينه گويش‌هاي ايراني» را تدوين كرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، خواجه‌وند كار نگارش و تدوين اين اثر را به پيشنهاد فرهنگستان زبان و ادب فارسي برعهده گرفته است.

اين محقق و نويسنده گفت: در اين كتاب ضمن پرداختن به دستور زبان قزويني و پيشينه تاريخي آن، اشتراكات اين زبان را با زبان‌هاي ديلمي، اصفهاني‌ و تركي بررسي كرده‌ام.

او افزود: همچنين به پيشنهاد فرهنگستان زبان، 2500 لغت را مورد بررسي قرار داده و معادل‌هاي قزويني آن‌ها را در كتاب مذكور نوشته‌ام كه البته برخي از اين معادل‌ها امروز ديگر كاربرد ندارند.

«عارف قزويني» نام ديگر اثر پژوهشي اين محقق ادبي است كه كار انتشار آن به زودي از سر گرفته مي‌شود.

خواجه‌وند گفت: انتشار اين كار با مشكلاتي مواجه بود كه به دنبال اصلاحاتي مجددا توسط نشر انديشه زرين راهي بازار خواهد شد.

به گفته‌ي او، زندگي‌نامه، مسائل سياسي‌، زندگي ادبي و ارتباط اين شاعر با شاعران و سياستمداران هم‌عصر خود بخش‌هايي از اين كتاب هستند كه در كنار نقد و بررسي اشعار عارف قزويني جاي گرفته‌اند.

فريبا خواجه‌وند متولد سال 1350 در تهران و دانشجوي دكتراي ادبيات فارسي دانشگاه آزاد است. «گويش زبان فزوين» سومين كتاب پژوهشي او در حوزه ادبيات است.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
کریمی و قنواتی ویراستار ارشد دانشنامه فرهنگ مردم شدند
اصغر کریمی و محمد جعفری قنواتی به طور مشترک به عنوان ویراستاران ارشد دانشنامه فرهنگ مردم منصوب شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، اصغر کریمی و محمد جعفری قنواتی به طور مشترک به سمت ویراستاری ارشد دانشنامه فرهنگ مردم که توسط مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی منتشر خواهد شد، منصوب شدند.

اصغر کریمی متولد 1319 در زنجان و از انسان‌شناسان متخصص در زمینه فرهنگ ایران است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را طی سال‌های 1326 تا 1338 در شهر تهران گذارند. کریمى بعد از پایان تحصیلات دوره متوسطه از طرف اداره فرهنگ عامه سازمان هنرهاى زیباى کشور به عنوان گردآورنده فولکلور(فرهنگ عامه) مشغول به کار شد. وی در این مدت عضو گروه‌هاى پژوهشى در پژوهش‌هاى میدانى مردم شناسى در نقاط مختلف کشور بوده است.
ادامه مطلب را بخوانید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
علومی و اکبریانی در «دورهمی ادبیات»
دوازدهمین «دورهمی ادبیات» با حضور محمدعلی علومی و محمدهاشم اکبریانی جمعه 24 شهریورماه در تهران برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، این نشست ادبی جمعه 24 شهریورماه از ساعت 16:30 تا 19:30 در کافه زیپو واقع در خیابان ولی‌عصر، رو به روی پارک ملت، برج ملت برگزار می‌شود.

این نشست همانطور که از نامش پیداست یک دورهم‌نشینی صمیمانه ادبی است و حضور همه علاقمندان در آن آزاد است.
ادامه مطلب را بخوانید

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
کارگاه داستان‌نویسی محمدرضا گودرزی
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
جلال آل روشن فکری
حسین سناپور: این روزها که سالمرگ جلال آل احمد است، دوباره با ویژه نامه ها و یادداشت ها بحثِ خودش و کارهاش محلِ حرف و بحث شده است. به گمانم همین نشان می دهد که آل احمد کم کسی نبوده و تاثیرگذاری اش در مسیر فعالیت های روشن فکری تاکنون بیش از هر کس دیگری بوده است (همین جا مختصر و مفید بگویم که روشن فکری را من در معنای سارتری آن به کار می برم و نه معادل متفکر و مانند آن). اما ضمنا می دانم که روشن فکری ما هم (سوای آن چه بخش فرهنگی _ سیاسی حکومت می کند با خاطره ی او) دارد هم میراث او را بازنگری می کند و هم بیش تر از آن دارد با آن میراث تسویه حساب می کند. شاید ناگزیر هر کسی مثل من هم باید با این میراث تکلیف اش را معلوم کند، با میراثی که صرفا یک نفر نیست و یک دوره و یک جریان هم بوده است و هنوز هم چنان هم بخشی از درگیری ها و مسائل ما را تشکیل می دهد.
ادامه مطلب را بخوانید

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
باغسنگی | سیدمحسن بنی‌فاطمه
کتاب هفته: بازنویسی کتاب «کلیله و دمنه» از مجموعه «یکی بود یکی نبود» توسط انتشارات پارسه از سیدمحسن بنی‌فاطمه منتشر خواهد شد. «یکی بود یکی نبود» یک مجموعه 30 جلدی است که با همکاری 30 نویسنده و با دبیری یوسف علیخانی تهیه شده که در واقع بازنویسی متون کهنی نظیر «مرزبان نامه»، «کلیله و دمنه»، «بوستان سعدی»، «تذکره الاولیا» و ... آثاری از این است.
به گزارش کتاب هفته، سیدمحسن بنی‌فاطمه گفت: به جز این، در حال حاضر یک مجموعه داستان کوتاه هم آماده انتشار دارم که این مجموعه که احتمالا عنوان «باغسنگی» را بر جلد خواهد داشت، توسط نشر آموت به چاپ خواهد رسید. این کتاب مجموعه‌ای از هفت داستان کوتاه و در واقع حاصل تجربیاتی است که در این چند سال اخیر در حوزه داستان کوتاه داشته‌ام.
علاوه بر این‌ها، مشغول بازنویسی مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های شکسپیر هستم که این مجموعه را هم که بازنویسی آثار شکسپیر در قالب داستان است، انتشارات پارسه به چاپ خواهد رساند. پژوهشی نیز درباب حروف و جلوه‌های بصری آن‌‌ها در گرافیک و شعر کهن فارسی نیز در دست انجام است که انشاالله به صورت کتاب نیز منتشر خواهد شد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
با آذر عالی‌پور؛ مترجم «فلانری اوکانر»
روزنامه آرمان (هادی حسینی‌نژاد): معیارهای زیادی برای تمیز دادن ترجمه‌ خوب از ترجمه‌ بد؛ در آثار داستانی وجود دارد اما آذر عالی‌پور معتقد است بارزترین معیار این است که اولا مترجم به متن مبداء وفادار باشد و ثانیا حاصل کار ترجمه، متنی باشد که مخاطب احساس کند این متن، یک متن تالیفی است. این مترجم ضمن ابراز ناخرسندی از محدودیت مخاطبان حوزه‌ ادبیات داستانی، می‌گوید؛ «معرفی نویسندگان برجسته‌ جهان ادبیات و ترجمه‌ شاهکارهای ادبی، تنها مورد توجه قشر محدود مخاطبان ادبیات داستانی قرار می‌گیرد و نقشی در بالا بردن میل مطالعه در جامعه ندارد.» این گفت‌وگو را می‌خوانید:

آذر عالی‌پور اولین اثر داستانی را چه زمانی ترجمه و منتشر کرده؟ همچنین کمی درمورد سوابق کاریتان در جایگاه مترجم و آثاری که تا به امروز با ترجمه‌ شما منتشر شده است بگویید!
اولین اثر داستانی‌ام را به نام شهود از فلانری اوکانر در سال ۱۳۶۷ ترجمه کردم. پیش از آن هم من به عنوان مترجم رسمی دادگستری کار می‌کردم و کماکان هم این کار ادامه دارد، اما دغدغه‌ اصلی‌ام ترجمه‌ ادبیات داستانی بوده و هست. آثاری که ترجمه کرده‌ام تقریباً همه گزینش و انتخاب خودم بوده‌اند و بیشتر بر مبنای نزدیکی فکری و روحی که با نویسنده‌ اثر احساس می‌کردم آنها را ترجمه کرده‌ام البته متاسفانه به دلیل داشتن چند شغل به طور همزمان، که یکی از آنها مترجمی رسمی دادگستری بوده، وقت کافی برای پرداختن به ادبیات داستانی و ترجمه‌ آنها به شکل مورد نظرم نداشته‌ام و به همین دلیل تا به حال فقط توانسته‌ام حدود یازده یا دوازده اثر در زمینه ادبیات داستانی (به غیر از ترجمه‌های پراکنده و آکادمیک) ترجمه کنم که از میان آنها می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد: شهود (رمان، از فلانری اوکانر)، شمعدانی (مجموعه داستان، از فلانری اوکانر)، شلیک به قاضی پرایس (مجموعه داستان از نویسندگان مطرح آمریکایی)، آتش در کوهستان (رمان، از آنیتا دسای نویسنده هندی تبار)، ملاقات با مرینال (مجموعه داستان، از نویسنده‌ هندی تبار ساکن آمریکا)، لحظه ایست روییدن عشق (رمان از لورا اسکوئیول نویسنده‌ مکزیکی)، بانوی دریاچه (مجموعه داستان از نویسندگان مختلف آمریکایی، که این کتاب ادغامی است از داستان‌های مجموعه شلیک به قاضی پرایس و چند داستان جدید دیگر از نویسندگان موج نو آمریکا)، اشتیاق (مجموعه داستان، از نویسندگان آمریکایی، کانادایی و غیره)، رز گریه کرد (مجموعه داستان از ویلیام ترور نویسنده‌ ایرلندی) و جنون دو نفره (مجموعه داستان از ویلیام ترور).
ادامه مطلب را بخوانید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
داستان از کجا می‌آید؟
روزنامه فرهیختگان:‌ پاییز 85: دنبال کسی راه می‌افتم. ماشینم را روشن می‌کنم و چهار بعدازظهر راهی می‌شوم. باران رشت را رد می‌کنم و چشم‌های روباهان در گردنه حیران، حیرانم می‌کنند و یادم می‌رود جنگل‌ را ببینم و مرز و ... راستی مگر می‌شود در تاریکی شب، جنگل و مرز و درخت و آن‌همه ویلای تازه‌ساز تبریزی‌ها و تهرانی‌ها در میان حیران دید؟
سه روز در اردبیل می‌گردم و پیدایش نمی‌کنم و در عوض، بقعه شیخ صفی را می‌بینم و چند بار به عشق چل‌خانه‌اش می‌گردم در آن هوای عشق و عرفان و قدرت. بعد شورابیل را می‌بینم و سری به سرعین می‌زنم و در گامیشگلی، تن به آب داغ می‌دهم و بعد برمی‌گردم با عسل ِ شیرین آویشن و گون ِ سبلان.
بهار 87: راهی دشت مغان می‌شوم و چند شب در آلاجیق‌هایی می‌گردم که اگر همراهی نداشته باشم، سگ‌های نگهبان، نفس‌ام را می‌برند با هراسی که از کودکی از کَلف ِ سگی بر پشت پایم دارم؛ نشان‌دار سگ‌های روستایی که دایی و مادربزرگم در آن نفس می‌کشند. بعد رنگ‌ می‌بینم و دشت و کفرگل‌هایی که چیده می‌شوند به وسیله تاجران ترکیه‌ای و بعد ترشی‌اش می‌آید به همان دشت مغان به قیمتی دست‌نیافتنی! آن‌وقت همراه می‌شوم با «عباث جعفری» عکاس و ایرانگرد و عکس می‌گیریم و بعد برمی‌گردیم از پارس‌آباد مغان به اردبیل و یک‌راست می‌رویم به جیگرکی‌ای و آن‌وقت از اردبیل تا تهران، خوابیم در اتوبوس؛ خدایش بیامرزاد عباث را که نپال از ما گرفتش.
تابستان 91: اردوی نویسندگان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان؛ طرح رمان. از فرودگاه اردبیل تا سرعین، بغض ِ این را دارم که مگر نگفته بودند اردو در اردبیل است؟ سه روز در سرعین و روز آخر در اردبیل و با سوقات ِ عسل شیرین آویشن و گون ِ سبلان برمی‌گردم از شهری که گویی دارد شهر ِ من می‌شود و نمی‌دانم این آخرین بار خواهد بود یا بار دیگری هم هست؟
شهریور 91: نمایشگاه کتاب اردبیل. بی‌خبر می‌روم اما همان ساعت اول «وحید ضیایی» شاعر متفاوت ِ اردبیلی را می‌بینم در نمایشگاه. آن‌وقت «حسین قربان‌زاده» مسوول روابط عمومی کانون پرورشی اردبیل خبردار می‌شود و برایم میزی می‌آورد که غرفه‌ نشر آموت، نمادارتر بشود. روز دوم «رضا کاظمی» داستان‌نویس ذاتی‌ِ‌اردبیلی می‌آید. سه‌گانه‌ام را می‌برد. صبح فردایش زنگ می‌زند که با «ساسان ناطق» مدیر حوزه هنری اردبیل هم‌سخن شده‌اند که نشستی برگزار کنند برای سه‌گانه. تا دوشنبه بشود و آنجا «صالح عطایی» فخر ِ داستان‌نویسان ترکی‌نویس اردبیل را ببینم، دوستان داستان‌نویس یکی‌یکی می‌آیند به غرفه آموت.
قبلا این نام‌های ادبیات و فرهنگ و هنر، نگاهم را می‌بردند سمت ِ اردبیل: داود غفارزادگان – محمدرضا بایرامی – عمران صلاحی – رضا سیدحسینی – امیرحسین فردی – فرهاد قائمیان – جابر عناصری و استاد عاصم اردبیلی.
حالا یاد می‌آید که به دعوت ِ «وحید ضیایی» همبرگری خوردیم در پاتوق «پاریس» کنار پل ِ هفت‌چشمه اردبیل و همراهی کردم با: آیدین فرنگی – آیدین مسنن و چند دوست شاعر و داستان‌نویس اردبیلی.
در روزهای بعد «آیدین ضیایی» و «محسن نوبخت» و «وحید علیرضایی»‌ و دوستان شاعر و نویسنده دیگر هم آمدند به غرفه نشر آموت که نام‌شان در خاطرم نمانده.
حالا یادم می‌آید به دعوت ِ «حسین قربان‌زاده» و همسر مهربانش «سولماز صادقزاده‌نصرآبادی» و پسران‌شان «ایلیاز» و «ایلیا» می‌رویم به «بره سفید»؛ شبی به‌یاد ماندنی. حسین جدا از اینکه روابط‌عمومی برتر کشور شناخته شده، نمایشنامه می‌نویسد و ایده‌هایی برای نوشتن رمان. سه چهار روز را تمام‌وقت بعدازظهرها کنارم می‌ایستد در غرفه نشر آموت و خجالتم می‌دهد. همسرش «سولماز صادقزاده» شاعری است که می‌شنوم احمدرضا احمدی، ستایش کرده شعرهایش را و نمایشنامه‌های همسر را بازی می‌کند و در عین حال چند دوره مربی و قصه‌گوی برتر کشور شده است.
صبح روز آخر هم به لطف حسین می‌رویم کله‌پاچه می‌زنیم و بعد راهی گردنه حیران می‌شویم تا چشمم به آلو وحشی‌ها بیفتد و یادم برود کجا هستم و تا می‌توانم آلو بچینم و سکوت کوهستان را مال ِ‌خودم بکنم.
استاد عاصم اردبیلی را هم در نمایشگاه می‌بینم؛ اغلب روزها می‌آمد در غرفه انتشارات محقق اردبیلی می‌نشست و وقت‌هایی هم که نبود، صدایش در گوشم بود: سوری بییر گول ده جهنم‌ده بیتیب‌در ... سال 85 دیده بودمش، آن‌وقت کتاب معروفش «قانلی سحر» تازه به چاپ سوم رسیده بود و حالا همان کتاب را در غرفه انتشارات محقق اردبیلی می‌بینم که چاپ هفتمش رسیده.
توی خیابان مجسمه موذن‌زاده اردبیلی را می‌بینم و از راننده تاکسی می‌پرسم: خدا وکیلی، رضازاده را بیشتر دوست دارید یا علی دایی را؟
جوابی نمی‌دهد و اشاره می‌کند به فراوان فراوان عکس‌های با کراوات و بی کراوات ِ‌ فوتبالیست معروف که زیرش نوشته شده: یاشا دایی یاشا.
روز آخر صبح‌اش خانم «شیردل» از روزنامه «آوای اردبیل» می‌آید برای گفتگو. می‌پرسد داستان از کجا می‌آید؟ برای اولین بار لانه پرنده‌ای را نشانش می‌دهم بالای سر غرفه‌ی نشر آموت در دهانه‌ی هواکش سالن که هر روز هزار بار خدا را شکر می‌کردم که این پرنده بالای سرم نشسته است.
ظهر هم با رضا کاظمی و آیدین فرنگی و حسین قربان‌زاده و وحید علیرضایی می‌رویم جای‌تان خالی، دیزی می‌زنیم در دیزی‌سرایی در نزدیکی روزنامه «آوای اردبیل» و بعد مهمان «محمدرضا نباتی» نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار می‌شویم؛ میزگردی آنجا شکل می‌گیرد که کلمات‌مان در هوا مانده هنوز.
راستی این دم آخری دلم نیامد ننویسم که کسی را پیدا نکردم برایم از افسانه «ارده» و «بیل» بگویند؛ دو برادری که نام «اردبیل»‌ از آن‌ها مانده.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com