تادانه

بيوه‌كشي شنيدني شد
 
🎧 کتاب صوتی #بیوه_کشی
👤نویسنده و گوینده: #یوسف_علیخانی
@avanameh

از امروز شنیدنی شد
ممنونم از #دامون_آذری عزیز که این صداپیشه‌ی تازه‌کار را تحمل کرد و در تمام جلسات ضبط بسیار از او آموختم

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
كتابي كه خمير شد
اسفندماه پارسال چشم‌ام خورد به اسم این کتاب. خیلی خوشگل رفتم اولین  کتابفروشی، نداشت. دومی، نداشت ... دهمی ... هیچ‌کدوم نداشتند
نه‌تنها نداشتند که خبر هم نداشتند از چنین کتابی اصلا.
زنگ زدم به چند تا  پخش کتاب . اسم کتاب را گفتم. نداشتند. اسم ناشرش را گفتم، گفتند از ناشرش کتاب داریم اما این کتاب اصلا توی سیستم ما وارد نشده. یک‌شان کنجکاو شد و پرسید تازه چاپ شده؟
گفتم توی  خانه كتاب که نوشته سال هشتاد‌و‌پنج چاپ شده.
بعد گفتم این چه‌کاری‌یه‌. خب زنگ می‌زنم ناشرش و برام می‌فرسته.
زنگ زدم. صدایی مهربان گفت در خدمتم.
گفتم دنبال  اسب در قلمرو پندار می‌گردم.
خندید و گفت شیرین‌هاش رو خوردید.
گیج شدم. یعنی چی؟ گفتم متوجه نشدم.
گفت: همون جعبه‌شیرینی‌هایی که شیرینی‌هاش رو خوردین.
الله‌اکبر. یعنی چی؟
گفت بابا جان خمیرش کردیم. یه ده‌سالی نگه‌اش داشتیم، کسی نخرید و فرستادیم خمیر بشه.
پرسیدم یه جلد هم یعنی ندارید؟
گفت نه‌. خدا بیامرز  ایرج بهرامی هنوز زنده بود. دید داریم خمیر می‌کنیم یه چند تا زد زیر بغل‌اش و برد.

گذشت و پیگیری‌ام بی‌نتیجه ماند برای پیدا کردن همسر ِ استاد بهرامی که فهمیدم برگشته  کرمانشاه .
تا دیروز که لابلای صحبت با رفیق‌ام  فریاد شیری فهمیدم دارد. استاد برایش امضا کرده همان‌سال انتشار. خواهش کردم برایم بیاورد
و آورد امروز.
اما دلم می‌سوزد برای خودم که شانس ِ دیدن و شاگردی اسطوره‌شناسی چون استاد بهرامی را از دست دادم
 

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گفتگو با خبرگزاری مهر
 
حمید نورشمسی (خبرگزاری مهر): یوسف علیخانی می‌گوید از هر امکان طبیعی که خدا در اختیارش گذاشته برای کار نشر استفاده کرده‌ است حتی از قد بلند، صدای خاص و سبیل‌هایش.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: متولد اول فروردین است و می‌گوید که بزرگترین آرزویش در خلوت نشستن و خواندن است. یوسف علیخانی، روزنامه‌نگار و نویسنده و ناشر که در روزهای پایانی سال گذشته بی‌اغراق در تمامی ایران برای رمان تازه خود نشست رونمایی داشته، در میان فعالان کتاب و نشر بیشتر از آنکه به عنوان یک نویسنده معروف باشد به عنوان فردی که پارادایم فروش و عرضه کتاب در ایران را تغییر داده شناخته می‌شود.
ناشر و کتابفروشی که حضورش در هر نقطه و نمایشگاه کتاب ایران اشتیاق ویژه‌ای را میان اهالی کتاب بر می‌انگیزد و البته در این میان از آثار منتشر شده در موسسه انتشاراتی او که در بسیاری از موارد از شگفتی‌های بازار کتاب بوده‌اند نیز نباید گذشت.
به بهانه تولدش در روزهای ابتدایی فروردین با او درباره تجربه فروش کتاب و مواجه‌اش با مخاطبانش صحبت کردیم و البته کمی هم از رمان تازه‌اش «خاما» پرسیدیم.
آقای علیخانی بسیاری از فعالان حوزه نشر و کتاب معتقدند که شما در این سال‌ها پارادایم تولید و توزیع کتاب در ایران را تغییر داده‌اید و گواه آن شاید اتفاقاتی باشد که برای رمان شما در این روزها رخ داده و نیز برنامه‌های شما برای معرفی آثارتان در سراسر ایران که اغراق نیست اگر بگوییم بی‌نظیر است. با این مقدمه دوست دارم درباره کشف و دریافت‌تان از مخاطب و جامعه کتاب‌خوان ایران و حتی بازار نشر کتاب در نقاط مختلف کشور بفرمایید؟
از روز اول ورودم به کار کتاب، دو هراس داشتم. اول اینکه برخی دوستان ناشرم با سرمایه شاعر و نویسنده کتاب در می‌آوردند و حاضر نبودند خودشان در این راه پولی به وسط بگذارند. خاطرم هست در ایام مجردی و در خانه یکی از همین افراد، شاعری می‌آمد قربان صدقه دوست ناشرم می‌رفت و پول می‌داد تا برایش کتابی منتشر کنند و وقتی این رخ می‌داد و کتاب فروش نمی‌رفت آن موقع همان فرد وارد فاز توهین و ناسزا به دوست ناشر برمی‌آمد. من همیشه از این مساله ترسیدم و برای همین هرگز با پول کسی کتاب چاپ نکردم. اتفاق دومی که من را می‌ترساند این بود که بارها و بارها می‌شنیدم و می‌گفتند که چرا به همه مولفان و مترجمان باید حق‌التالیف داد؟ می‌گفتند اشتباه و است و چه و چه. اما من این کار را کردم. بر این ترس غلبه کردم چون با من همین برخورد شده بود. ناشرانم با من این کار را کرده بودند. من هم این کار را کردم و البته این را هم بگویم که در نهایت مجبور شدم که این رویه را کمی تغییر هم بدهم.
اوایل که خیلی آثار ایرانی در نشر من؛ «آموت»، چاپ می‌شد بارها و بارها شاهد بودم که از شمارگان ۱۶۵۰ نسخه کتاب ۵۰۰ نسخه بیشتر فروش نرفته اما من باید حق‌الزحمه مولف و مترجم را می‌دادم. چند بار اتفاق افتاد که به اندازه حق الزحمه‌ای که داده بودم، کتاب نفروخته بود.
 اما در نهایت بازار به من یاد داد و یا شاید مجبورم کرد که مثل همه شمارگانم را کم کنم و موضوعاتی دیگر ... اینها کشفیات من است از بازار کتاب ایران و آنچه وادار شدم به انجامش.
ادامه مطلب را بخوانید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com