تادانه

خاموشی دكتر محمدرضا جلالي‌ نائيني‌
علی دهباشی: دكتر جلالي‌ نائيني‌ سرانجام‌ پس‌ از يك‌ دوره‌ بيماري در نخستین ساعات بامداد یازدهم فروردین ماه 1389 در بیمارستان ایرانمهر تهران‌ درگذشت‌. وي‌ سال‌هاي‌ متمادي‌ عضويت‌ هيأت‌ مديرة‌ كانون‌ وكلا و رياست‌ هيئت‌ مديرة‌ كانون‌ وكلاي‌ دادگستري‌ را به‌ عهده‌ داشت‌. علاوه‌ بر اين‌ در سال‌هاي‌ اواخر دهة‌ چهل‌ مدتي‌ قاضي‌ دادگستري‌ نيز بود.
دكتر جلالي‌ نائيني‌ متولد سال‌ 1293 در نايين‌ بود. دوران‌ تحصيلات‌ ابتدايي‌ و متوسطه‌ را در اصفهان‌ طي‌ كرد و دورة‌ دوم‌ را در مدرسة‌ دارالفنون‌ تهران‌ گذراند. هميشه‌ از جلال‌الدين‌ همايي‌ به‌ عنوان‌ آموزگار تأثيرگذار در زندگيش‌ ياد مي‌كرد. همچنين‌ از محيط‌ طباطبايي‌ و عبدالرحمن‌ فرامرزي‌ كه‌ به‌ ترتيب‌ تاريخ‌ و جغرافيا و ادبيات‌ فارسي‌ در دارالفنون‌ تدريس‌ مي‌كردند.
جلالي‌ نائيني‌ پس‌ از اخذ ديپلم‌ وارد دانشكدة‌ حقوق‌ دانشگاه‌ تهران‌ شد. خودش‌ در اين‌ باره‌ مي‌گويد: «سال‌ 1317 بود كه‌ بعد از امتحان‌ ورودي‌ وارد دانشكدة‌ حقوق‌ شدم‌. استادان‌ ما علي‌اكبر دهخدا، دكتر سيد علي‌ شايگان‌ و بعد شيخ‌ محمد عبدو بود. دكتر كريم‌ سنجابي‌ هم‌ «حقوق‌ اداري‌» تدريس‌ مي‌كرد. مسيو فونتانو كه‌ فرانسوي‌ بود «حقوق‌ تطبيقي‌» تدريس‌ مي‌كرد. دكتر زنگنه‌ «تجارت‌ حقوق‌» درس‌ مي‌داد. شيخ‌ سنگلجي‌ «اصول‌» درس‌ مي‌داد. درس‌ در دانشكده‌ حقوق‌ سه‌ ساله‌ تمام‌ شد. موضوع‌ رساله‌ام‌ دربارة‌ «ارث‌» بود.
دكتر جلالي‌ نائيني‌ مدتي‌ هم‌ به‌ كار روزنامه‌نگاري‌ پرداخت‌. او روزنامه‌ «كشور» را منتشر مي‌كرد كه‌ در جريان‌ كودتاي‌ 28 مرداد توقيف‌ شد. بعد از اتمام‌ تحصيلات‌ حقوق‌ در سمت‌ قاضي‌ دادگستري‌ به‌ كار پرداخت‌ و پس‌ از مدتي‌ وكالت‌ را ترجيح‌ داد و تا آستانه‌ انقلاب‌ به‌ شغل‌ وكالت‌ اكتفا كرد.
دكتر جلالي‌ نائيني‌ در زمينه‌ پژوهش‌هاي‌ قرآني‌ و هندشناسي‌ نيز سال‌هاي‌ سال‌ تحقيقات‌ گسترده‌اي‌ انجام‌ داد كه‌ بخشي‌ از اين‌ پژوهش‌ها به‌ صورت‌ سخنراني‌، مقاله‌ و كتاب‌ منتشر شده‌ است‌. دكتر جلالي‌ نائيني‌ بارها به‌ هند دعوت‌ شد و در مجامع‌ دانشگاهي‌ و فرهنگي‌ آن‌ سرزمين‌ سخنراني‌ كرد و با شخصيت‌هاي‌ مهم‌ هند از جمله‌ جواهر لعل‌ نهرو، ابو اكلام‌ آزاد و اينديرا گاندي‌ ملاقات‌ و گفتگو داشته‌ است‌. همچنين‌ به‌ عضويت‌ هيأت‌ علمي‌ و اجرايي‌ دانشگاه‌ بنارس‌ انتخاب‌ شد و از همان‌ دانشگاه‌ مفتخر به‌ دريافت‌ دكتراي‌ افتخاري‌ شد و بدين‌ ترتيب‌ دكتر جلالي‌ نائيني‌ اولين‌ ايراني‌ بود كه‌ از دانشگاه‌ بنارس‌ دكتري‌ دريافت‌ كرد.
حاصل‌ نيم‌ قرن‌ مطالعات‌ دكتر جلالي‌ نائيني‌ بر زمينه‌هاي‌ فرهنگي‌، تاريخي‌ و ديني‌ هند چهارده‌ عنوان‌ كتاب‌ كه‌ به‌ ذكر عناوين‌ برخي‌ از اين‌ كتاب‌ها مي‌پردازيم‌:
1ـ مجموعة‌ پنجاه‌ اوپانيشاد موسوم‌ به‌ سرّ اكبر ترجمة‌ محمد داراشكوه‌ به‌ اهتمام‌ استاد دكتر تاراچند و اينجانب‌، طبع‌ تهران‌، 1957 ميلادي‌ و تاكنون‌ سه‌ بار تجديد چاپ‌ شده‌ است‌.
2ـ پنچاكيانه‌ يا پنج‌ تنتره‌ (كليله‌ و دمنه‌)، تصحيح‌ و تحقيق‌ دكتر تاراچند، دكتر عابدي‌ و جلالي‌ نائيني‌، چاپ‌ اقبال‌، تهران‌ 1984 ميلادي‌.
3ـ گزيدة‌ سروده‌هاي‌ ريگ‌ودا ، ترجمه‌ و تحقيق‌ و نگارش‌ جلالي‌ نائيني‌، طبع‌ نشر نقره‌، 1363 و 1372 شمسي‌.
4ـ مهابهارت‌ ، ترجمة‌ فارسي‌ به‌ اهتمام‌ نقيب‌خان‌ در چهار جلد، چاپ‌ شركت‌ افست‌، سال‌ 1980 ميلادي‌ به‌ اهتمام‌ دكتر شوكلا و جلالي‌ نائيني‌.
5ـ پارسي‌ پركاش‌ (فرهنگ‌ مختصر سانسكريت‌ به‌ فارسي‌) تأليف‌ كريشنا داس‌، به‌ تحقيق‌ و تصحيح‌ و كوشش‌ جلالي‌ نائيني‌ و ن‌. ش‌. دكتر شوكلا، چاپ‌ 1975.
6ـ جوگ‌ باسشت‌ ، در فلسفه‌ و عرفان‌ هند، ترجمة‌ نظام‌ پاني‌پتي‌، به‌ كوشش‌ جلالي‌ نائيني‌ و ن‌. ش‌. دكتر شوكلا، طبع‌ اقبال‌، سال‌ 1981 ميلادي‌.
7ـ تأثير سانسكريت‌ در ادبيات‌ فارسي‌ . اين‌ مقاله‌ در كنگرة‌ زبان‌ سانسكريت‌ خوانده‌ شد و در مجلة‌ دانشكدة‌ دانشگاه‌ جواهر لعل‌ نهرو شمارة‌ پاييز صفحات‌ 1073 ـ 1078 درج‌ و انتشار يافته‌ است‌.
8ـ لغات‌ سانسكريت‌ در كتاب‌ ماللهند بيروني‌ : با مقدمة‌ دكتر تاراچند، چاپ‌ شوراي‌ عالي‌ فرهنگ‌ و هنر به‌ سال‌ 1978 ميلادي‌، چاپ‌ تهران‌.
9ـ مجمع‌البحرين‌ (درياي‌ دو انديشة‌ هندي‌ و ايراني‌): تأليف‌ محمد داراشكوه‌ فرزند شاه‌جهان‌، به‌ كوشش‌ جلالي‌ نائيني‌، چاپ‌ تهران‌، سال‌ 2001، انتشارات‌ سخن‌
10ـ هند در يك‌ نگاه‌ ، مشتمل‌ بر تاريخ‌ و ادبيات‌ و مكتب‌هاي‌ فلسفي‌ هند، نوشتة‌ جلالي‌ نائيني‌، چاپ‌ نشر شيرازه‌، تهران‌، 1376.
11ـ طريقة‌ گرونانك‌ و پيدايي‌ آيين‌ سيك‌ ، نوشتة‌ جلالي‌ نائيني‌، چاپ‌ ايران‌، سال‌ 1970 ميلادي‌.
12ـ منتخبات‌ آثار داراشكوه‌ ، چاپ‌ تابان‌، سال‌ 1335 خورشيدي‌.
13ـ شرح‌ حال‌ جواهر لعل‌ نهرو ، نوشتة‌ جلالي‌ نائيني‌ كه‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ در دانشگاه‌ جواهر لعل‌ نهرو، جزو شرح‌ احوال‌ و شخصيت‌ جواهر لعل‌ نهرو قرار گرفته‌ است‌.
14ـ فرهنگ‌ سانسكريت‌ به‌ فارسي‌ ، جلد اول‌، طبع‌ پژوهشگاه‌ علوم‌ انساني‌ و مطالعات‌ فرهنگي‌، سال‌ 1996 ميلادي‌، تهران‌.
15ـ تاريخ‌ جمع‌ قرآن‌ كريم‌ ، محمدرضا جلالي‌ نائيني‌، با مقدمة‌ احمد مهدوي‌ دامغاني‌، انتشارات‌ سخن‌، چاپ‌ دوم‌ 1387.
آنچه‌ كه‌ دكتر جلالي‌ با ترجمة‌ «مهابهارت‌»، «اوپانيشاد»، «ريگ‌ ودا» و متن‌هاي‌ كلاسيك‌ ديني‌ و ادبي‌ هند انجام‌ داد. يگانه‌ مرجع‌ و مآخذ مطالعات‌ هندشناسي‌ در نيم‌ قرن‌ اخير به‌ شمار مي‌آيد.
آخرين‌ كتابي‌ كه‌ از دكتر جلالي‌ نائيني‌ منتشر شد كتاب‌ ثنويان‌ در عهد باستان‌ بود كه‌ در سال‌ 1384 توسط‌ انتشارات‌ طهوري‌ عرضه‌ شد. دكتر جلالي‌ نائيني‌ بيشتر اوقاتش‌ را در سال‌هاي‌ اخير به‌ مطالعه‌ مي‌گذراند.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سه کتاب
بصیرت سایه ها
مجموعه شعر
رضا صفریان
(برنده جایزه کتاب سال 1377)

چاپ دوم 1388
51 صفحه
2200 نسخه
1200 تومان
دفتر شعر جوان
موسسه فرهنگی هنری هوران


مراحل
مجموعه شعر
رضا صفریان

چاپ اول 1388
130 صفحه
2200 نسخه
2500 تومان
دفتر شعر جوان
موسسه فرهنگی هنری هوران



مباحث
درباره شعر
رضا صفریان

چاپ اول 1388
109 صفحه
2200 نسخه
2200 تومان
دفتر شعر جوان
موسسه فرهنگی هنری هوران

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
زنان کُرد


به نقل از اینجا

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گیل و دیلم
فراموشی لباس محلی زنان گیل و دیلم با قدمتـی بیـش از چهار هزار سال ... ادامه

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
دانلود گفتگوی «کتاب چهار» با عمادی

برای دانلود گفت و گوی «کتاب چهار» با «عبدالرحمان عمادی» ... اینجا را کلیک کنید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
emadi TV 4
اگر کتابی از «عبدالرحمان عمادی» نخوانده‌اید، تردید ندارم نامش به گوش‌تان خورده. عمادی در سن 84 سالگی تصمیم گرفت کتاب‌هایش را منتشر کند و برای اولین‌بار پس از سال‌ها، پنج کتاب او سال 88 به وسیله نشر «آموت» به چاپ رسید که در زمان انتشار از بازتاب گسترده‌ای برخوردار شد.
گفت‌وگویی که «کتاب چهار» شبکه 4 تلویزیون ایران با «عبدالرحمان عمادی» درباره پنج کتاب (آسمانکت ، لامداد ، دوازده گل بهاری، حمزه آذرک و خوزستان در نامواژه‌هایش) انجام داده، ساعت 22:30 امشب از این شبکه پخش می‌شود.
اگر امکان ضبط این برنامه را داشتید، لطفا بی‌زحمت یک نسخه‌اش را هم به ما برسانید که در سفر هستیم.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سفر به سرزمين خرافات | حسین جاوید
بسياري از کساني که درباره‌ي داستان‌هاي يوسف عليخاني نوشته‌اند از اين داستان‌ها به‌عنوان داستان‌هاي اقليمي نام برده‌اند، اما به گمان من آن‌ها کاملن به خطا رفته‌اند. آثار عليخاني ارزش اقليمي ندارند يا اگر دارند، اين ارزش در مقابل ارزش‌هاي تکنيکي و داستاني آن‌ها بسيار کم‌رنگ است. ميلک ـ با اين‌که نام يک روستاي واقعي در نزديکي قروين است ـ يک شهر خيالي‌ست، ناکجاآباد است. وقايعي که در آن مي‌گذرند هم سرشارند از تخيلات نويسنده. پس نمي‌توان اين داستان‌ها را اقليمي دانست و براي‌شان ارزش جامعه‌شناختي يا فولکلوريک قائل شد. حتا زبان اين داستان‌ها يک زبان جعلي‌ست که نويسنده با استفاده از زبان ويژه‌ي آن منطقه آفريده و زباني‌ نيست که گويش‌ور واقعي و بيروني داشته باشد ... ادامه
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سال نو، نوتر

ممنون که یاد ِ آمدن من هستید
در عوض تبریک می‌گم آمدنِ بقیه اول فرودینی‌ها را
یک ، دو ، سه ، چهار

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
سلامی دوباره به پیوند معنا و بیان
رئوف موسوی: در روزهای پایان سال جاری، مخاطبان ادبیات داستانی کشور، شاهد حضور رمانی بودند با نام «به وقت بهشت» نوشته نرگس جورابچیان که نشر آموت آن را روانه بازار کرده است. اثری که نخستین رمان نویسنده آن به شمار می‌رود و در شکل و شمایل نخستین خود به نظر در زمره داستان‌های عامه‌پسند جای می‌گیرد اما این تصور تنها به خواندن نخستین جملات و پاراگراف‌های این رمان به روشنی رنگ می‌بازد و نویسنده را با اثری به غایت هدفمند و حرفه ای از نظر نگارش روبه رو می‌کند. به وقت بهشت روایت واگویه‌های درونی دختری است به نام «ترلان» در مسیر ترسیم سیر زندگی خود از پیش از تولد (که از قضا یکی از تاثیرگذارترین بخش‌های داستان نیز هست) تا دوران تاهل خود و حضور در بازی‌های مختلف زندگی پیرامون خود روایت جورابچیان برخلاف آنچه این نوع ازداستان‌ها را به آن منسوب می‌کنند نه تنها در پی بیان صرف یک داستان احساس‌گرایانه و بی‌مغز نیست بلکه به نوعی ساده و کاربردی به واکاوی حضور امروزین معنویت در زندگی انسانی توجه ویژه و ظریفی داشته است. معنویتی که ریشه آن در سرشت الهی خلق انسان نهفته است. این رمان در روایت خود با فصول متمادی و کوتاه زیادی همراه شده است. نویسنده در طول آن پرگویی نمی‌کند، جملات کوتاه و زبان به شدت یک‌دست شده است. فضاسازی‌های داستانی نیز به اندازه‌ای هوشمندانه برای خواننده ترسیم می‌شود که او در میان متن به هیچ عنوان احساس برخورد با زوایدی که به نوعی در سیر تطور داستانی برای او کاربردی نداشته باشد، برخورد نمی‌کند. جورابچیان با وجود اینکه نخستین تجربه داستانی خود را از سر می‌گذراند اما شیوه‌ای برخورد هدفمند او در طول داستان با مخاطب خود به گونه‌ای است که آنجا که باید نویسنده و آنجا که لازم است شخصیت‌های داستان به خواننده تلنگر خود را وارد می‌کنند و حتی در بخش‌هایی از داستان، نویسنده در مقام شاعر و از زبان شخصیت داستان به جای متن به شعرخوانی روی می‌آورد و داستان را به پیش می‌برد. شاید در میان تمامی متون انتشار یافته داستانی در سال جاری «به وقت بهشت» داعیه روشنفکرانه نداشته باشد اما متن داستانی آن را باید متنی به شدت معناگرا و معنویت‌گرا دانست که از قضا بسیار بیشتر از دغدغه‌ها و نگاه‌های از بالا به پایین نویسندگان و منتقدان این روزگاران ما به مخاطب خود توجه داشته، سلیقه او را کاهش نمی‌دهد و او را تا پایان با احساس رضایت با خود همراه می‌کند. آیا از رمان باید توقعی جز این داشت؟ ... ادامه
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
چاپ سوم «کافه پری دریایی»
مجموعه داستان
میترا الیاتی

نشر چشمه
86 صفحه
تیراژ 2000
2000 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
من زنی انگلیسی بوده ام
مجموعه داستان
فریبا صدیقیم

انتشارات ققنوس
142 صفحه
چاپ اول 1388
1650 نسخه
3000 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«بخارا»ي نوروزي
شماره نوروزی بخارا به همراه 41 شعر منتشرنشده از شفيعي کدکني منتشر می شود.
شماره 74 مجله‌ي بخارا در 770 صفحه با اين مطالب همراه است: يادداشت سردبير: يادگارهاي نوروزي دکتر شفيعي کدکني به قلمرو شعر فارسي / علي دهباشي؛ 41 شعر از شفيعي کدکني: اين روزها بهار و بنفشه.../ دکتر محمدرضا شفيعي کدکني؛ فلسفه: آزادي / آيزايا برلين / دکتر عزت‌الله فولادوند؛ فرهنگ: گزارش مراسم اهداي جايزه به دکتر داريوش شايگان / ترانه مسکوب؛ در ستايش داريوش شايگان / هانس کولر/ فرزاد حاجي ميرزايي؛ زمينه‌هاي فکري طرح گفت‌وگوي تمدن‌ها / داريوش شايگان / فرزاد حاجي ميرزايي؛ گفتمان غرب‌زدگي / داريوش آشوري؛ زبان‌شناسي: اهميت استنباط در درک زبان / دکتر محمدرضا باطني. ... ادامه

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نقد کتاب

«ارواح مرطوب جنگلی»
نویسنده: محسن حکیم معانی

منتقدان: میترا الیاتی، جواد جزینی و محمدرضا گودرزی

زمان: ساعت 4 بعدازظهر روز دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸
مکان: کانون ادبیات ایران (مفتح جنوبی - کوچه اردلان)

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نوروز به روایت «علی دهباشی»
کتاب « نوروز» به کوشش علی دهباشی در هزار و یکصد و چهل صفحه از سوی نشر افکار منتشر شد.
کتاب « نوروز» که در واقع دایره العمارف پژوهشی دربارۀ آیین ها و جشن های نوروز است در دوازده فصل تنظیم شده و دارای مباحثی است دربارۀ : 1- فلسفه نوروز 2- آیین ها و رسوم نوروز 3-نوروز در ایران باستان 4- نوروز و اسطوره ها 5- نوروز در تاریخ 6- هفت سین 7 سیزده به در 8 = نوروز در مناطق مختلف ایران 9- نوروز در کشورهای دیگر 10- نوروز در متون کلاسیک ادبیات فارسی 11- نوروز در سفرنامه ها 12 – اشعار نوروزی از سعدی تا ضیاء موحد .
در کتاب « نوروز» نویسندگان و استادان برجسته ای مقالاتشان منتشر شده است . از جمله می توان به شخصیت هایی همچون : غلامحسین یوسفی ـ مهرداد بهار ـ محمد معین ـ ژاله آموزگار ـ جلیل دوستخواه ـ مجتبی مینوی ـ حبیب یغمایی ـ عبدالحسین زرین کوب ـ انجوی شیرازی ـ جعفر شهری ـ محمود روح الامینی ـ ثمین باغچه بان ـ کیکاووس جهانداری ـ فریدون مشیری ـ نادر نادرپور ـ سیاوش کسرایی ـ محیط طباطبایی ـ پرویز رجبی و ....
در کتاب « نوروز» از جمله به مراسم و آیین های نوروزی در بخارا، سمرقند ، آذربایجان، هند، بدخشان، پاکستان و چند کشور دیگر پرداخته شده است.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
گفتگوی «چلچراغ» با نرگس جورابچیان
سجاد صاحبان زند: کشف یک استعداد تازه، دقیقا شبیه آن است که یک روز از خواب بیدار شوی و ببینی به‌جای تختی که همیشه روی آن می‌خوابیده‌ای، مثلا در تخت کوروش کبیر خوابیده‌ای. خیلی خوب است که حس کنی هنوز آدم‌های دو و برت زنده‌اند و کتاب می‌‌نویسند و نوشتن کتاب برایشان جدی است و عده‌ای هم هستند که دوست دارند کتاب بخوانند. «نرگس جورابچیان» با کتابی که حدود 3 هفته قبل نشر «آموت» از او منتشر کرد، یکی از این استعداد‌هاست. کتاب او یعنی «به وقت بهشت» در این مدت، در فهرست پرفروش‌های ادبیات داستانی قرار گرفته و خبرش را هم چند سایت خبری و روزنامه اعلام کردند. داستان‌های او را با زویا پیرزاد مقایسه می‌کنند. گفتگوی ما با او را بخوانید.


نرگس جورابچیان - عکس: مجله چلچراغ

نترسیدید که به شما لقب عامه پسند و سطحی بدهند؟
نه، چون من اصلا این طبقه‌بندی‌ها را قبول ندارم. من فکر می‌کنم که همه رمان‌ها را نمی توان در دو شاخه روشنفکری و عامه‌پسند طبقه‌بندی کرد. در نتیچه اصلا فکر نمی‌کردم که رمانم را چه‌جوری طبقه‌بندی می‌کنند. اگر رمان روشنفکری به معنای آن است که کتابت سخت باشد و قابل‌نخواندن،‌ من ترجیح می‌دهم عامه‌پسند باشم و خوانده شوم.

شاید این تقسیم‌ها عامه‌پسند و روشنفکری، خیلی مربوط به ایران می‌شود...
بله و این خیلی بد. باید همه قشرها بتوانند کتاب بخوانند. اصلا چه اشکالی دارد شما کتابی بنویسی که آدم‌های زیادی از خواندنش لذت ببرند. اگر شما جوری بنویسی که عده زیادی نوشته‌ات را نخوانند، خیلی ناراحت کننده است. مثلا خانم زویا پیرزاد، سه کتاب منتشر کرد که فروش معمولی داشت، اما بعد کتاب "چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم" را نوشت که از نظر فروش با "بامداد خمار رقابت" و "دالان بهشت" می‌کرد. اما کتابش جایزه گرفت و مهم هم بود.

چقدر طول کشید تا این رمان را بنویسی؟
حدود 9 ماه، البته یکی دو ماه میانی‌اش را تقریبا ننوشتم. البته در همان مدتی هم نمی‌نوشتم، مدام در حال فکر کردن روی آن بودم که داستان را چطوری ادامه دهم. البته بعد از این 9 ماه، کلی روی کار وقت گذاشتم و آن‌را بازنویسی کردم. تا روز که کتاب آماده انتشار شد، رویش کار می‌کردم. مثلا دو فصل،‌ همان اوایل حذف شد.

کجای داستان stop کردید؟
در موردش حرف نمی‌زنم. بگذارید از اسرار بماند.

برگردیم به ترلان و باران که اسم‌های نرم و دخترانه‌اند، مثل باران کوثری...
بله. اما باران صالح اعلا هم داریم. یک جورهایی این اسم را روی دختر و پسر می‌گذارند. اما شخصیت‌های من چون خوب و دوستداشتنی بودند، اسم‌هایشان هم نرم و شاعرانه شد.

پس این بخش روشنفکری کتاب است، چون در رمان‌های عامه‌پسند آدم‌ها یا خیلی خوبند و یا خیلی بد...؟
بله. این‌جا آدم‌هایی که خوبند با هم مشکل دارند.

کدام نویسنده ایرانی و غیر ایرانی را دوست داری و فکر می‌کنی رویت تاثیر گذاشته‌اند؟
اولا این‌که من همه جور کتاب می‌خوانم، چون یک نویسنده باید همه این‌چیزها را بداند. اما من در بین نویسندگان ایرانی معاصر، من کارهای خانمها فریبا وفی و زویا پیرزاد را خیلی دوست دارم. در میان کارهای خارجی هم همه چیزی می‌خوانم، از عامه‌پسندهایی مثل دانیل استیل گرفته تا "ژان کریستف" رومن رولان.

برای خواندن بقیه گفتگو مجله چلچراغ این هفته را بخرید.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
«سلام من دهباشی هستم»
دیروز جواد آتشباری زنگ زد که «فیلمم امروز ساعت سه بعدازظهر در تالار بتهوون خانه هنرمندان در جشن تصویر سال پخش می شود».
فیلم را دیده بودم قبلا؛ سی دی اش را داده بود. اسم جالبی هم دارد «سلام من دهباشی هستم». فیلمی است از جواد آتشباری که «حمیدرضا فرامرزی» فیلمبرداری اش کرده و انتخاب موسیقی اش با «نگار تقی زاده» بوده.
فیلم «سلام من دهباشی هستم» به چند دلیل از اهمیت برخوردار است. اول اینکه فیلمی است مستقل از «جواد آتشباری» که پیش از این فیلم به خوبی با عکس ها و طرح جلدها و کاریکاتورهایش خوش درخشیده بود. بعد هم با وجود آنکه طی سه چهار سال گذشته چند فیلم مثل «بخارای من» ساخته لاله برزگر درباره «علی دهباشی» و مجله «بخارا» ساخته شده، فیلم آتشباری خاص تر است. چرا؟ الان می نویسم.

جواد آتشباری

فیلم از صحنه رفتن دهباشی به دفتر مجله بخارا در کوچه ای در نزدیکی میدان فردوسی در صبحی زود آغاز می شود و بعد بیننده با دهباشی وارد مجله می شود و آن وقت کسان معروفی چون «آیدین آغداشلو»، «نصرت کریمی» ، «محمود دولت آبادی»، «رضا سیدحسینی» ، «ابراهیم یونسی» ، «سیمین بهبهانی» ، «مریم زندی» ، «گلرخسار شاعره تاجیک» و ... درباره دهباشی حرف می زنند و همزمان علی دهباشی در دفترش دیده می شود که هم مدیر آنجاست و هم دبیر و هم منشی و هم مسوول آگهی ها و هم ناظر چاپ و ...
برای کسانی مثل من که سه سال قبل برای اولین بار به مجله «بخارا» رفتم و آنجا را چون موزه ادبیات و فرهنگ و هنر ایران یافتم، فیلم «سلام من دهباشی هستم» عجیب خاص و شخصی می شود و این شخصی شدن، شخصی شدن شخص من نیست که بخارا، شخصی من و تو نیست و شخصی ادبیات و فرهنگ و هنر بود.
چرا بود؟

جواد آتشباری

دفتر مجله بخارا، فروردین سالی که گذشت تعطیل شد. کاش هیچ وقت تعطیل نمی شد اما این موقعیت تعطیل شدن و بسته بندی مجله ها و آن همه عکس و تابلو و ... و بعد تخلیه همه آنچه بود، در فیلم جواد آتشباری به خوبی نشسته، تا جایی که در صحنه پایانی فیلم نتوانستم چشمم را باز نگه دارم و علی دهباشی را که در سالن خالی بخارا، اسپری به دست، نفس تازه می داد به خود، ببینم. این نفس تازه را باید با چه زاویه دیدی دید؟ جایی که جا برای نشستن حتی یک مجله و یک عکس و یک کتاب تازه را نداشت و اکنون خالی از هیچ است؟
جواد آتشباری در صحنه هایی از فیلم چنان شکارچی لحظه هاست که باید نشست و بار دیگر و بار دیگر فیلمش را دید. صحنه هایی مثل گربه های علی دهباشی. صحنه هایی مثل جغدهای علی دهباشی. صحنه هایی مثل ...

بعد از دیدن فیلم در سالن بتهوون خانه هنرمندان در جشنواره جشن تصویر سال، با جواد آتشباری و نگار تقی زاده و حمیدرضا فرامرزی به طبقه اول آمدیم و دیدیم که یکی از کاریکاتورهای جواد هم روی دیوار جشنواره نشسته است. گپ زدیم و گپ زدیم تا رسیدیم به دفتر نشر آموت. چایی بود و غروب و دلخوشی هایی اکنونی.
جواد آتشباری از هدیه های آسمانی شب های بخارا بوده برایم و بعد از آن مدام با هم قدم زده ایم. در یک سال گذشته به طور مشخص هر هفته با هم دیداری داشتیم و حاصل بخشی از این دیدارها، طرح جلدهای نشر آموت بوده است.

کتابکتابکتاب
کتابکتابکتاب
کتابکتابکتاب

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
پرفروش های هفته
تا امروز سعی کردم از رمان «به وقت بهشت» نوشته «نرگس جورابچیان» که کمتر از یک ماه قبل به وسیله نشر «آموت» منتشر شد حرف نزنم و متاسفانه دیدم کسی درباره او حرفی نمی زند. آیا باور کنم که کتابش آنقدر طولانی است (352 ص) که کسی رغبت نکرده بخواندش؟ چرا این همه اس ام اس متعجبانه برایم آمده درباره اش که مثلا «عالیه این به وقت بهشت» یا «نویسنده اش نویسنده است» یا «فکر کرده بودم کتاب بازاری است اما عجیب رام است زبان نویسنده اش» و ... متاسفانه تا امروز درباره این کتاب چیزی نوشته نشده جز معرفی اش در ایسنا و گفتگوی کوتاه خبرگزاری کتاب با نویسنده اش.
در واقع بی واسطه در جریان فروش کتاب بودم اما دلم نمی آمد خودم بگویم که فروش کتاب «به وقت بهشت» تمام معادلات بازار کتاب را بر هم زده و در سه هفته گذشته همیشه در راس پرفروش ها بوده تا این که هفته قبل حسن محمودی از روزنامه فرهیختگان تماس گرفت و گفت که باور می کنی «به وقت بهشت» پرفروش هفته بوده؟ منتظر ماندم حرفش در روزنامه منتشر شود و به عنوان سند رو کنم اما ندیدم خب.
گذشت تا دوستی امروز زنگ زد و مقایسه کرد این رمان را با رمان های «زویا پیرزاد» هم به جهت تکنیک و هم به دلیل زبان و هم روانی و هم رمان بودنش. بعد هم نوید داد که این کتاب سال آینده جایزه های ادبی را درو خواهد کرد.
هنوز چند ساعتی از حرفش نگذشته بود که از «میثم اسماعیلی» شنیدم که دیروز در روزنامه بهار این کتاب در راس پرفروش های هفته قرار گرفته و منتشر شده.
دیگر دریغ نکردم از معرفی این اثر خوش خوان و خوب و باز هم البته اکتفا می کنم به باز نشر فهرست کتاب های پرفروش هفته به روایتِ روزنامه بهار:

١- به وقت بهشت
رمان، نويسنده: نرگس جورابچيان
ناشر: آموت، چاپ اول، قيمت: ٧٠٠٠ تومان
٢- تو مشغول مردنت بودى
مجموعه شعر جهان، ترجمه: محمدرضا فرزاد
ناشر: حرف هنرمند، چاپ دوم، قيمت: ٨٥٠٠ تومان
٣ - سايه سار پربرگ
مجموعه شعر، سروده: اسماعيل خويى
ناشر: نگاه، چاپ اول، قيمت: ٣٥٠٠ تومان
٤- سطرها در تاريكى جا عوض مى كنند
مجموعه شعر، سروده: گروس عبدالملكيان
ناشر: مرواريد، چاپ چهارم، قيمت: ٢٢٠٠ تومان
٥- سلام مترسك
رمان، نويسنده: منيرالدين بيروتى
ناشر: نيلوفر، چاپ اول، قيمت: ٧٠٠٠ تومان
٦- كبريت خيس
مجموعه شعر، سروده: عباس صفارى
ناشر: مرواريد، چاپ چهارم، قيمت: ٢١٠٠ تومان
٧- مجموعه كامل اشعار قيصر امين پور
ناشر: مرواريد، چاپ سوم، قيمت: ٨٥٠٠ تومان
٨- مرگ غم انگيز پسر صدفى
داستان بلند، نويسنده: تيم برتون، ترجمه: احسان نوروزى
ناشر: حرفه هنرمند، چاپ دوم، قيمت: ٤٥٠٠ تومان
٩- من زنده ام هنوز غزل فكر مى كنم
مجموعه شعر، سروده: محمدعلى بهمنى
اول، قيمت: ٢٢٠٠ تومان _ ناشر: فصل پنجم، چاپ
١٠ - نماد گمشده
رمان، نويسنده: دن براون، ترجمه: شبنم سعادت
ناشر: افراز، چاپ دوم، قيمت: ١٢٨٠٠ تومان
١١ - همخونه
رمان، نويسنده: مريم رياحى
ناشر: پرسمان، چاپ بيست و چهارم، قيمت: ٧٣٠٠ تومان
١٢ - همنوايى شبانه اركستر چوب ها
رمان، نويسنده: رضا قاسمى
ناشر: نيلوفر، چاپ نهم، قيمت: ٤٠٠٠ تومان

به نقل از روزنامه بهار سه شنبه 18 اسفند 1388 صفحه 6

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یادداشت‌هایی از نوع نزدیک؛ دو
وقتی تو که خبرنگار کتابی، کتاب نمی‌خوانی و کتاب معرفی نمی‌کنی و کتاب نمی‌بینی و ...

دوست شاعری دارم که سال‌هاست از راه نوشتن زندگی می‌کند. یعنی او می‌نویسد و حقوق می‌گیرد. نوشتن داستان و سرودن شعر را گذاشته برای دلش که با خون دل بنویسد و قاطی‌اش نمی‌کند با حقوق روزنامه‌هایی که پول می‌دهند به هر نوشته‌ای جز داستان و شعر.
این دوست شاعرم که روزنامه‌نگار است، سال‌هاست از راه نوشتن یادداشت و نقد و خبر درباره کتاب زندگی‌ می‌کند.
این دوست شاعر که بسیار صادق است و مثل من نیست که در پیش روی شما ادای قدیسان را درمی‌آورم اما دو قدم آن‌طرف‌تر پوست از سر کله شما و تمامی اقوام‌تان می‌کنم با هزار ترفند، چند روز پیش ایراد گرفته بود به آقای «ک» و آقای «ع» که خسته کردید ما را!
ماجرا از این قرار بود که آقای «ک» که دوست بنده هم تشریف دارند از عجایب روزگار، نقدی نوشته بودند بر کتاب بنده که همان آقای «ع» باشم. بنده هم که آقای «ع» باشم، نقدی نوشته بودم بر کتاب آقای «ک» که نویسنده خوبی است. از اتفاق، این نقدها هم به فاصله یک هفته در دو روزنامه پر تیراژ منتشر شد.
این دوست شاعر روزنامه‌نگار صادق ما هم که گویا هر دو را خوانده بود، سردرد کرده بودند و خسته که «بابا هردوی شما قله های ادبیات را فتح کردید!"
این بنده «ع» که خیلی خوشحال شدم و بهانه ای برای نوشتن جستم، سر ضرب زنگ زدم به دوست «ک» که آقای کاف! دیدی چه بلایی سرمان آمده؟
آقای کاف اندکی تمکثمث کردند و بعد زدند زیر خنده. آن وقت گفتند «ای ول!»
بعد بنده زنگ زدم به آقای دوست شاعر روزنامه‌نگار مسوول صفحات کتاب روزنامه فلان و پرسیدم «سلام دوست من!»
دوست من هم جواب داد: «سلام. چیه؟ دلخور شدی؟ به خدا منظورم تو نبودی. بازتاب بیرونی اش برات خوب نیست، براتون خوب نیست.»
اولین کاری که کردم پرسیدم «الان روزنامه‌ای؟»
«بله.»
«کتاب من را داری؟»
«نه.»
«کتاب قبلی‌ام را خوانده‌ای؟»
«تک و توکی دیده‌ام.»
بعد به بنده «ع» که کمی تا حدودی بربخورده بود، به سرعت هرچه تمام‌تر دست یکی «عروس بید» و آن دیگری «اژدهاکشان» و این دیگری «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» را گرفتم و رساندم خودم را به بلوار کشاورز و تقاطع کارگر و جمالزاده و روزنامه ایشان.
ایشان که تعجب کرده بود،‌ فکر کرد رفته ام رو کم‌کنی.
گفتم به خدا نه. اما هم تو را وقت هدر دادم و هم خوانندگان این یادداشت را.
همه این کارها را کردم که بگویم «دوست خوب من!‌ من هم می‌دانم که خوب نیست من مثلا نویسنده بر روی کتاب فلان دوست نویسنده نقد بنویسم و اون نویسنده بر کتاب من بنویسد نقدی و این کار اتفاقا کار کسی مثل تو است که خبرنگار کتابی. اما نشان به آن نشان که کتاب قبلی آقای «ک» چند ماه قبل منتشر شده و نه تو و نه هیچ دوست دیگری رویش چیزی ننوشید دوست من! وقتی جو اینطور بیمار بشود، بیماری بعدی‌اش نمی‌شود همین حال دادن من به آقای «ک» و حال دادن او به من که آقای «ع» باشم؟"
این را گفتم و آمدم بیرون. باقی می‌ماند بقای خواننده‌ها و انصاف این دوست شاعر و روزنامه‌نگار و منتقد و حساس و اهل کتاب ما که ببینم این دفعه مردش هست کتاب‌ها را نخوانده پرت کند در گوشه‌ای یا نه.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یادداشت‌هایی از نوع نزدیک؛ یک
ویترین نشر چشمه، ویترین نشر چشمه است

نشر «چشمه» ویترین خوبی دارد؛ دو نبش و یا شاید بشود گفت سه نبش؛ رو به پل کریمخان، رو به میرزای شیرازی، رو به هفت‌تیری ها و هم سمتِ ولیعصری ها. ویترین نشر چشمه آنقدر تاثیرگذار است که بدون هیچ شرط‌بندی می توان، با قرار گرفتن در آن در یک هفته رکورد فروش را زد؛ در تمامی تهران که هیچ، در همه کشور.

«عروس بید» تنها دو هفته در ویترین نشر چشمه قرار گرفته و حداقل 15 جلد از این کتاب فقط و فقط در این فروشگاه به فروش رفته اما آیا «عروس بید» همیشه در نگاه و بالکنِ این فروشگاهِ معروف خواهد ماند؟ یا لطف کرده اند که به این کتاب هم اجازه عرض اندام داده‌اند؟

تردید ندارم که ویترین نشر چشمه، ویترین کتاب های نشر چشمه است و اگر هم «عروس بید» که نورچشم «آموت» است، مهمان است آنجا و ویترین نشر چشمه، نمایشگاهی است کوتاه مدت برای او.

با ناشر بزرگی حرف می زدم، دو دوتا چهارتا کرد که قیمت کتابفروشی نشر چشمه مثلا اینقدر میلیون تومان است و بعد متر کرد ویترینش را و بعد قیمت کل کتابفروشی را سرشکن کرد در همین چند متر جای پشت شیشه که ویترین نام دارد و بعد گفت می دانی چه لطفی کرده نشر چشمه که جا داده تو هم دیده بشوی؟

دیدم بد است آدم همه چیز را اقتصادی و پولکی ببیند اما بعد عقب تر که برگشتم و رفتم به سال های دانشجویی ام در سال های 1372 به بعد که یکی دو سالی خوابگاهم اول خیابان سنایی بود، یادم افتاد چشمه آن سال ها هم بود و پرس و جو نکرده ام اما به یقین پیش از این هم بوده. خب این یعنی سرمایه گذاری کسی مثل کیاییان برای جایی مثل چشمه و خون دل خوردن ها تا این چشمه، چشمه بشود و ویترینش اینقدر بیرزد که حالا.

بعد با خودم فکر کردم چرا من و دوستانم فکر می کنیم چشمه باید بشود ویترین کتاب های ما و بعد ایراد بگیریم به کیاییان که چرا فقط کتاب های نشر خودش را آنجا می گذارد و گاهی هم از سر لطف کتابی از ما بگذارد در پیشانی اش تا دیگران هم ببینند؟

مگر نه این که هر وجبش کلی ارزش ریالی دارد؟ غیر از این است که چشمه تمام زمان هایی که من و دوستانم هزار کار دیگر کرده ایم، او فقط و فقط کار کتاب کرده؟ جز این است که کتاب های داستان و رمان جدی بیش از هر کتابفروشی دیگری در کتابفروشی چشمه به فروش می رود؟ خب چرا من به خودم حق می دهم که انتظاری جز این داشته باشم؟ و چرا تشکر نکنم از کاوه کیاییان که لطف کرده و «عروس بید» را نشانده در ویترینش؟ عقل چه حکم می کند؟ به من اجازه می دهد بگویم به هزار دلیل مثلا من درآوردی باید کتاب های همه ناشران و نویسندگان دیگر در ویترین نشر چشمه جای بگیرید جز کتاب های نشر چشمه؟

ویترین نشر چشمه، ویترین نشر چشمه است و دیگر هیچ.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
رونمایی از قلم سرایندۀ شاهنامه
عصر دوشنبه هفدهم اسفند ماه 1388 ( 8 مارس 2010) تالار مرکز هنر پژوهی نقش جهان شاهد حضور گروه کثیری از شاهنامه پژوهان، دانشجویان دانشکدۀ ادبیات و دانشکدۀ هنری زیبای دانشگاه تهران، سردبیران نشریات فرهنگی، هنری و ادبی بود.
در این مراسم که به همت مجلۀ بخارا برگزار شد قلم یادمان حماسه سرای ادبیات فارسی رونمایی و به بهرام بیضایی اهداء شد. این قلم که توسط بازرگانی برادران گلستانی در تعداد محدودی تهیه و ساخته شده است از همان ساعات اولیه در ویترینی به تماشا گذاشته شده بود.
مراسم با صحبت های کمال گلستانی آغاز شد که دربارۀ چگونگی طراحی و ساخت قلم سخنرانی کوتاهی کرد... ادامه

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
با گوشتی سبز و عطری تند
داستان بلند «نوشیدنِ مه در باغِ نارنج» نوشته «مرتضا کربلایی لو» با تصویری طولانی از ایستگاه قطار و تپه روبروی آن با درختچه های تمشک و زاغی های لابلایشان آغاز می شود. تصاویر چنان جزیی است که سعی دارد فرشی پیش پای خواننده بگسترد برای دیدن زیبایی ها و آغاز راه که زاغی ها پیش از هر چیز به استقبال مسافر آمده اند.
مسافر، مهندسی است که ادبیات و فلسفه خوانده اما دستش چنان برای تعمیر مشعل و کارهای فنی آموخت است که نمی فهمد چطور به مشعل خاموش، روشنایی می بخشد و گرما می آورد برای اجاق سرد خانه حاج آقا.
مسافر به دنبال چیست؟ آیا آمده تا راز چکیدن آب از ناودان مسجد این ناکجاآباد دور مانده از شهر را بیابد یا حاج آقایی را ببیند که تک شاگردش، سمیه، دختر حاجی با پدر همراه است و حال آقایان نارنج باغ را می داند و می رود سراغ خانم سوپ.
«نوشیدن مه در باغ نارنج» دغدغه داستان پردازی به سیاق معمول و آوردن هول و ولا و ایجاد انتظار در خواننده را ندارد و از همان آغاز فریاد برمی آورد که اگر خواننده زود بیدار شد «من یکی می فهمم آدم باهوشی است.» (ص 34)
نویسنده در این داستان بلند به توصیف دل بسته است و از خواننده می خواهد با او سوار دوچرخه های وقفی حاج آقا (آیت الله) بشود و از ایستگاه که پایان ارتباط با شهر است، دور شود و لحظاتی به جایی هجرت کند که «گاهی لازم می شود آدم جایی هجرت کند که سکوت بلدند؛ یک شهر زکریایی.» (ص 83)
آدم ها در این مجال انگشت شمارند؛ کریم، سوزنبان، حاج آقا، سمیه، پسر حاج آقا ( که حضور عینی ندارد در داستان) و شریف آقا.
اما آنچه اگر نگوییم بیش از آدم ها در «نوشیدن مه در باغ نارنج» حضور دارند طبیعت است؛ بوته های تمشک، زاغی ها، مه، باران، درخت های نارنج، دوچرخه ها، پرندگان، دیوارها، کاسه دوغ، نان، تره ، قاشق و ...
نویسنده تلاش دارد نشان بدهد زندگی فقط بر پایه حضور آدم ها ماجرا دار نمی شود، بلکه در شناخت اشیاء و حتی نت آواز پرندگان و قات قات و کاکاکای بالداران، رد پای آدمیان قابل شناخت می شود و همه این ها در کنار هم به زندگی در شهر زکریایی ختم می شود که بی دغدغه از خبر و روزنامه و شلوغی و نامردی و نامردمی های شهر، با آرامش یکی می شوند یا شاید خودِ آرامش می شوند.
پر بیراه نیست اگر حاج آقا (آیت الله) را ادامه شخصیت داستان های مرتضا کربلایی لو از کتاب اول او «من مجردم خانوم» تا «خیالات» تا «زنی با چکمه های ساق بلند سبز»، «مفید آقا» و «روباه و لحظه های عربی» بدانیم. این حاج آقا کسی نیست انگار جز خودِ خودِ نویسنده که مرتضا کربلایی لو باشد. او شخصیتی است برای خود که برای خود شخصیت قائل شده و مدام به دنبال آرامش است. یعنی می توان گفت کربلایی لوی نویسنده خود را به قالب آدم هایش برده تا به «شهر زکریایی» برسد و از دنیای پر از نامردمی شهر بکَند و دور شود.
کربلایی لو، نویسنده ای است که ذره بین دست گرفته و گوشه ای نادیده را به قول خودش به انبوه زار ادبیات آورده؛ دنیای خواطر و کتاب های زیر بغلی طلبه های ناگفته شده در داستان.
تردیدی نیست این نویسنده در کتاب هفتمش که این روزها سر لای کلماتش دارد، قله ای دیگر را فتح خواهد کرد. آمین!


نوشیدنِ مه در باغِ نارنج/ نشر افراز/ چاپ اول / زمستان 1388
این یادداشت امروز 17 اسفند 88 در صفحه هفت روزنامه فرهیختگان منتشر شده است

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
آن‌جا كه برف‌ها آب نمی‌‌شوند
رمان
کامران محمدی

نشر چشمه
چاپ اول
زمستان 1388
110 صفحه
2200 تومان

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نوشیدنِ مه در باغِ نارنج
داستان بلند
مرتضا کربلایی لو

انتشارات افراز
104 صفحه
چاپ اول بهمن 1388
شمارگان 1100 نسخه
قیمت 2500 تومان





چند عکس اختصاصی تادانه
از مرتضا کربلایی لو
اینجا و اینجا و اینجا
اینجا و اینجا و اینجا

برای بزرگ شدن عکس ها، رویشان کلیک کنید

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
نقد «پرتره‌ی مرد ناتمام»
مجموعه‌داستان پرتره‌ی مرد ناتمام، نوشته امیرحسین یزدان‌بد در پنجمین نشست چشمه‌ی کتاب یک‌شنبه، 16 اسفند1388، ساعت 4 عصر در سرای کتاب فرهنگ‌سرای شفق نقد و بررسی می‌شود.
در این جلسه علی شروقی و احسان نوروزی به همراه نویسنده‌ی کتاب ـ حضور دارند. پرتره‌ی مرد ناتمام، اولین اثر امیرحسین یزدان‌بد و شامل هشت داستان است.
سرای کتاب: یوسف‌آباد، خیابان بیست‌ویکم، پارک شفق، فرهنگ‌سرای شفق

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
شناختنامۀ تاگور منتشر شد
شناخت نامه تاکور به کوشش علی دهباشی منتشر شد.
این شناختنامه در 560 صفحه به وسیله نشر نیکا روانه بازار کتاب شد
در این یادنامه موضوعات گوناگونی مورد بحث قرار گرفت است :
• سیری در زندگی تاگور
• اندیشه و فلسفۀ تاگور
• فلسفۀ آموزش تاگور
• تاگور و سروده هایش
• نقد سروده های تاگور
• تاگور و جایزۀ نوبل
• سفرهای تاگور
• داستان های کوتاه تاگور
• نقد داستان های تاگور
• گفتگوهای تاگور
• نامه های تاگور
• تاگور نقاش
از گروه نویسندگان و مترجمانی که علی دهباشی را در این مجموعه یاری کرده اند می توان از : فتح الله مجتبایی، سعید فیروزآبادی، محمد گلبن، ع.پاشایی، خسرو ناقد، صفدر تقی زاده، سروش حبیبی، مهشید نونهالی، دکتر محمود حسینی زاد، علی خضرایی فر، حسن کامشاد، هرمز همایون پور، لاله خاکپور، روحی افسر، رضا سیدحسینی، افشین معاصر و چند تن دیگر نام برد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
ویژه نامه داستان زنان افغانستان
روایت 4
در قلمرو ادبیات داستانی
کتاب چهارم
ویژه نامه داستان زنان افغانستان
مدیرمسوول و سردبیر: محمدحسین محمدی
مدیر اجرایی: محمدسرور رجایی

402 صفحه
تیراژ 1200 نسخه
چاپ اول پاییز 1388
5000 تومان
نشر تاک (با همکاری و حمایت مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری)




فرخار 4
در قلمرو شعر

صاحب امتیاز: خانه ادبیات افغانستان
مدیرمسوول: محمدحسین محمدی
سردبیر: محمدصادق دهقان

206 صفحه
تیراژ 1200 نسخه
چاپ اول زمستان 1388
4000 تومان
نشر تاک ( با همکاری و حمایت مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری)

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
یکی و دیگری
مجموعه داستان
زنده‌یاد محمدعلی مسعودی

انتشارات سوره مهر
68 صفحه
چاپ اول 1388
2500 نسخه
1900 تومان

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com