تادانه

«آفرينش و تاريخ» به روایت «فريدون حيدري ملك‌ميان»
فريدون حيدري ملك‌ميان در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط نشر كتاب پارسه منتشر مي‌شود، بازنويسي کتاب «آفرينش و تاريخ» را بر عهده داشته است. وی در گفت‌وگو با ایبنا، از ویژگی‌های این کتاب، از جمله آغاز غریبش سخن گفت.

حيدري ملك‌ميان در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انگيزه‌اش از انتخاب «آفرينش و تاريخ» براي بازنويسي گفت: در ابتدا تنها يك پيشنهاد بود؛ اما زماني كه كتاب را ديدم و نگاهي اجمالي بر آن انداختم احساس کردم این كتاب از آن دسته آثاري است كه بايد حتما خوانده شود و به نوعي بايد آن‌را معرفي كرد؛ چراكه معمولا ما به سراغ آثار ديگري مانند داستان براي مطالعه مي‌رويم.

وي با تاكيد بر مهم‌ترين ويژگي اين كتاب كه ترجمه و تصحيح شفيعي كدكني از آن است، ادامه داد: «آفرينش و تاريخ» يا «البدء و التاريخ» نوشته مطهر بن طاهر مقدسي است كه به نوعي معتبرترين دايرة‌المعارف در حوزه خود به حساب مي‌آيد. اين كتاب درباره انسان از زمان خلقت تا زمان خلافت عباسي را در بر مي‌گيرد. مولف براي تحرير اين كتاب با ارباب اديان عصر خويش ديدار و گفت‌و‌گو داشته و در ۲۲ فصل پيدايش آدمي تا دوره خلفاي عباسي را شرح مي‌دهد. تمام دانسته‌هاي آن دوران به طور منسجم و در تمام زمينه‌ها مانند جغرافيا، تاريخ، مذهب و نظريه‌ها در كتاب گردآوري شده است.

حيدري ملك‌ميان در بازنويسي اين اثر سعي داشته ابهام اوليه را رفع كند و تا حد امكان متن را ساده ارائه دهد؛ اما الگوي خاصي براي بازنويسي‌اش نداشته است. وی در توضيح اين قضيه افزود: پيش‌تر، كتاب‌هاي بازنويسي شده از آثار كلاسيك مانند «كليله و دمنه»، «هزار و يكشب»، «سياست‌نامه» و حتي «قصه‌هاي خوب براي بچه‌هاي خوب» را مطالعه كرده‌ بودم و به زبان آثار اين‌چنيني تسلط داشتم. در بازنويسي اين كتاب نيز سعي كردم متن و زبان اثر را تا جايي كه مي‌توانم به شيوه و طبع خودم ساده ارائه دهم.

وي با تاكيد بر مقيد بودنش در تغيير ندادن ساختارهاي متن درباره انواع بازنويسي توضيح داد: به دو صورت مي‌توان متن آثار كلاسيك را بازنويسي كرد. ابتدا متن را بخوانيم و سپس بدون رجوع دوباره به متن و با كمك از حافظه سعي كنيم برداشت‌هاي خود را از متن ارائه دهيم، و يا پس از مطالعه متن با در نظر گرفتن اصل آن به صورت خلاصه اثر را بازنويسي كنيم. روش دوم كه با كمك از اصل متن نوشته مي‌شود باعث مي‌شود تا از نويسنده فاصله نگيريم.

اين نويسنده تصريح كرد: در بازنويسي اين كتاب از روش دوم بهره گرفتم و تنها اطلاعات غير ضروري براي كودكان و نوجوانان را به شيوه‌اي كه به ساختار و قوام متن لطمه نزند، حذف كردم.

وي در پاسخ به اين پرسش كه در بازنويسي با چه دشواري‌هايي روبرو بوده اظهار داشت: اصل اين كتاب كه به زبان عربي است از جمله آثار كهن به حساب مي‌آيد؛ اما با ترجمه شفيعي كدكني، با متن جديد برگردان شده از متن قديمي روبرو هستيم. در نتيجه برخي از واژگان و اصطلاحات خاص در اين كتاب وجود داشت كه از اصل اثر به ترجمه كار منتقل شده بود؛ اما مشكلي را در بازنويسي ايجاد نمي‌كرد.

وي با تاكيد بر انتخاب داستان و حكايت براي بازنويسي اين اثر كه روند كلي مجموعه «يكي بود يكي نبود» بوده‌ است، از گزينش داستان‌ها به عنوان دشواري كار ياد كرد و ادامه داد: «آفرينش و تاريخ» در دو جلد و بيش از هزار صفحه به مسائل گوناگوني مي‌پردازد كه بسياري از آن‌ها قصه و داستان نيستند. به‌طور مثال برخي از مطالب درباره جغرافيا است كه هيچ جنبه داستاني ندارد و بايد از مطالب اين‌چنيني صر‌ف‌نظر مي‌كردم.

حيدري ملك‌ميان از دو معيار زيبايي و داستاني بودن حكايت‌ها براي انتخاب آن‌ها در روند بازنويسي ياد كرد و افزود: در برخي مواقع مجبور به انتخاب مطالبي بودم كه جنبه داستاني بسيار كمي داشتند، ناچار بايد به داستان‌پردازي براي آن‌ها مي‌پرداختم. اما نكته ديگري كه در بازنويسي به آن توجه داشتم و اميدوارم ناشر نيز آن‌را در نظر گيرد، رعايت ترتيب حكايت‌ها بود؛ چراكه احساس مي‌كردم كتاب يك سير مشخص را دنبال مي‌كند و اگر اين ترتيب رعايت نشود به اصل اثر لطمه مي‌زند. حكايت‌هاي ابتدايي كتاب اساطيري‌اند؛ سپس به حكايت پادشاهان مي‌رسد و پس از آن دوره اول اسلام را در برمي‌گيرد.

وي در ادامه به دو نظريه‌اي كه در بازنويسي آثار كلاسيك وجود دارد پرداخت و توضيح داد: برخي بازنويسي و ساده‌نويسي آثار كلاسيك را به نوعي دخل و تصرف در اين آثار مي‌دانند كه به اصل اثر لطمه مي‌زند؛ اما اين امر در تمام دنيا رواج دارد. زماني كه به سير مطالعاتي‌ام در كودكي نگاه مي‌كنم در مي‌يابم كه به شدت به چنين آثاري نيازمند بوديم؛ اما مطالعه اصل اين آثار به دليل دشواري‌هاي زباني و معنايي و ناتوان بودن كودكان در درك آن‌ها نوعي سرخوردگي ايجاد مي‌كرد. بازنويسي اين آثار براي كودكان و نوجوانان به آشنايي با اين فضا و ايجاد انگيزه براي مطالعه اصل آثار مي‌انجامد.

از نظر اين نويسنده حتي اگر آثار بازنويسي‌ شده كلاسيك ضعيف باشند؛ علت اين امر به نويسنده‌اي بازمي‌گردد كه بازنويسي را بر عهده داشته است و پايداري و ساختار متن اصلي اثر همچنان پابرجاست.

وي دوباره به ويژگي‌هاي كتاب «آفرينش و تاريخ» پرداخت و اظهار داشت: دو نكته برجسته در اين كتاب وجود دارد كه آن‌را از آثار ديگر متمايز و من‌را براي مطالعه مجدد آن تشويق مي‌كند. يكي آن‌كه بر خلاف تمام متون كهن عربي و فارسي كه با ياد و نام خدا و مدح آغاز مي‌شود و معمولا چنين مطالبي حدود ۳۰ صفحه ابتدايي كتاب را در بر مي‌گيرد، «آفرينش و تاريخ» اين‌گونه نيست و به نوعي متفاوت با آثار هم‌عصر خودش آغاز مي‌شود. كتاب شروع غريبي دارد.

حيدري ملك‌ميان به قرائت مطلبي كه شفيعي كدكني درباره اين امر در مقدمه آورده است پرداخت و گفت: «خردگرايي مولف سبب شده اين كتاب بر خلاف سنت همه كتاب‌هايي كه در تمدن اسلامي نوشته شده، مقدمه‌اي براي تحميد باري تعالي و صلوات بر پيامبر ندارشته باشد و مولف خطبه خويش را در ستايش ايزد تعالي و دورود بر پيامبر چندين صفحه بعد و پس از آن‌كه براهيني عقلاني بر وجود خداوند آورده، آغاز مي‌كند و مي‌گويد پس منزه بود آن‌كس كه او را آغازي نيست و پاياني نه.»

وي يادآور شد: شفيعي كدكني در سال ۱۳۴۷ شروع به ترجمه اين كتاب كرده و ترجمه آن‌را با مدتي وقفه به پايان رسانده و كتاب توسط نشر آگاه منتشر شده است.

حيدري ملك‌ميان سال نگارش كتاب را ۳۵۵ هجري قمري عنوان کرد و درباره سال تولد و وفات نويسنده گفت: تاريخ دقيقي از تولد و وفات مقدسي در دست نيست؛ حتي مشخص نيست كه دقيقا در كجا مي‌زيسته. اما در كتاب اشاراتي آمده كه احتمال مي‌رود در حوالي سيستان بوده است.

اين نويسنده ديگر ويژگي اين كتاب را پرداختن به يكي از كتاب‌هاي زكرياي رازي با عنوان «مخاريق‌الانبياء» دانست و متذکر شد که نویسنده به شدت خوانندگان را از نزديك شدن به اين كتاب‌ منع مي‌كند. اين كتاب در رد پيامبران است.

وي در پايان تاكيد كرد: گاهي اتفاقات ساده مانند پيشنهاد بازنويسي يك اثر مي‌تواند تاثير به‌سزايي در زندگي داشته باشد. همين امر زمينه آشنايي من‌را با چنين اثر بزرگ تاريخي فراهم آورد.

مختصری درباره «البدء و التاریخ» به نقل از اینجا:

«اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ ، عنوان کتابی درباره آغاز آفرینش و تاریخ پیشامدهایی که پس از آن به وقوع پیوسته است. این کتاب را در ۳۵۵ ابونصربن مطهربن طاهر مقدسی در بُست سیستان، برای یکی از امیران سامانی نوشت؛ اما چون نامش در آن نیامده است، برخی، از جمله ابن وردی و به پیروی از او حاجی خلیفه، آن را به ابو زید احمدبن سهل بلخی (متوفی ۳۴۰) نسبت داده‌اند. منشأ این انتساب احتمالا نسخه‌ای خطی از این اثر در کتابخانه صدر اعظم داماد ابراهیم پاشا است که خلیل بن الحسن الکردی الوَلاشْجِردی در ۶۲۲ کتابت کرده (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۶) و در آن، چنان ادعایی کرده است؛ در حالی که در مقدمه البدء و التاریخ، نویسنده، تاریخ تألیف را ۳۵۵ آورده و به تصریح یاقوت بلخی در ۳۲۲ درگذشته است .

ابن ندیم نیز در آثار بلخی از این کتاب نام نبرده است . افزون بر این، نویسندگان قدیم، از جمله ثعالبی، ابوالمعالی رازی و بناکتی که از البدء و التاریخ نقل کرده‌اند، همه آن را به نام مقدسی نوشته‌اند (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۸). «منهاج سراج» نیز در «طبقات ناصری» حدود بیست مورد از البدء و التاریخ نقل کرده است. اما اشاره‌ای تاریخی به کشف معادن طلای خَشباجی در سیستان در ۳۹۰ که به عنوان یکی از عجایب به کتاب افزوده شده است، کار تعیین نویسنده و تاریخ نگارش را پیچیده می‌کند. زیرا نویسنده این بخش‌ها، و اینکه آیا در این سال قسمت‌های دیگری نیز به کتاب افزوده شده است یا نه، معلوم نیست .

به رغم شهرت بسیار مقدسی، سال تولد و وفات او مشخص نیست؛ اما احتمالا چند سالی پس از نگارش این کتاب زنده بوده است. همچنین نسبت مقدسی به وی بدان سبب است که یا از اهالی بیت المقدس بوده که به خراسان کوچ کرده‌اند یا اقامت طولانی در آنجا داشته است (مقدسی، ترجمه فارسی، ج ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص ۳۹). از مطالب کتاب چنین برمی‌آید که مقدسی به چند زبان و خط آشنایی داشته؛ سفرهای متعددی کرده و از دانش‌های وسیع و گوناگون برخوردار بوده است و برای نگارش کتاب از منابع بسیار بهره گرفته است؛ از جمله: «خدای نامه»، «سیرالعجم»، «تاریخ خورزاد»، «رسالةٌ فی وصف مذاهب الصابئین»، «کتاب القرانات»، «اوائل الادله»، «کتاب الخُرمیّه»، «کتاب المعمرین»، «تاریخ ملوک الیمن» و کتاب‌های دیگری که بیش‌تر آنها از میان رفته است...».

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment