خرید تلفنی کتاب
66496923
66499105
09360355401
ارسال رایگان/ سراسر ایران
توضیحات بیشتر در اینجا
هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نويسنده اين وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نميگذارد
خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که «اشتباه محضه تلاش کنیم بقیه #کتابخوان بشوند.» و البته که گفتن این جمله، برای خیلی از دوستان که این تلاش برایشان بیشتر از #کتابخوانی عزیز است، غیرقابل درک.
کتابخوان گویی ژنی در وجودش وجود دارد که حتی اگر چیزی به اسم #کتاب هم به وجود نیامده بود، حتما و حتما شروع میکرد به خواندن اطرافش؛ و این اطراف میتواند دقت در رفتار و سکنات آدمها باشد یا آمدن بهار و تابستان و پاییز و زمستان و یا حتی این گربهها که میومیو میکنند و هر میویشان یک معنایی دارد و حتی و حتی و حتی همین بوقهایی که گاه و بیگاه سرمان را برمیگرداند سمت همین چراغ راهنماییرانندگی سهراه #آریافر. اینکه چرا بعضیها اول یک بوق میزنند و بعد که گویی حرفشان را نتوانستند بفهمانند، سرشان را از شیشهٔ ماشین بیرون میآورند و کلماتی به دهانشان جاری میشود که اگر خودشان بینندهٔ چنین صحنهای باشند، احتمالا گویندهٔ این کلمات را تقبیح و سرزنش میکنند.
سه چهار روز است حوصلهٔ نوشتن ندارم. در واقع انگیزهای ندارم برای نوشتن. در موضعی که قرار دارم، نوشتنام چندمعنایی است. یک زمانی در خلوتام که کسی نمیداند کی و چطور اتفاق میافتد، #داستان مینویسم و #رمان و نه قصد ارشاد دارم و نه راهنمایی و بیشتر گویی خودم همراه کلمهها وارد دنیایی شهودی میشوم که خودم بیشتر از دیگران از دیدن و به کلمه درآوردنشان شادمانم. یک وقتی یادداشت تبلیغاتی برای کتابی مینویسم که از آغازش میدانم تبلیغاتی است و برای معرفی کتاب. این سنت را از آغاز فعالیت #نشر_آموت داشتم و چند روز قبل از انتشار کتاب تازه، دربارهاش مینویسم و تکثیر میکنم و به #پخش_کتاب میدهم و بیشتر راهنماست؛ بیهیچ قضاوتی و حتی ترغیبی. یک وقتی هم یادداشتی مینویسم از نوع #یادداشتهای_یک_کتابفروش که وصف حال است و گزارش روزمرهگیها. اگر #کتابفروش هم نبودم این یادداشتها بود. وبلاگم گواه این موضوع است که زمانی دور ایران میچرخیدم و یادداشت مینوشتم. و قاعدتا لابلای این کلمهها هم قصد ترغیب دارم و هم نگاه انتقادی؛ گیرم به عیان نگویم که همیشه از قضاوت گریزان بودم.
چند روز قبل پیامی کسی را بازنشر کردم که سوال پرسیده بود «کدام ناشر در ایران سانسور نمیکند؟» این سوال از بیخ مشکل دارد. همهٔ ناشران از یک مرجعی به اسم #اداره_کتاب مجوز کتاب میگیرند. اما بروید و ببینید چقدر بهم توهین شده که گویی حامی سانسور هستم.
یا دیروز که #روز_کتاب_و_کتابخوانی بود مثلا و
با تمام دلمردگیها چرا باز مینویسیم؟