تادانه


خبر عادي بود. سه خبرنگار در عراق كشته شدند. بعد متفاوت شد. سه خبرنگار شبكه تلويزيوني العربيه در عراق كشته شدند. كمي بعد باز خبر در حدي متوسط بود تا اين كه دردناك شد. خبرنگار – شاعر العربيه در سامراء كشته شد
خبر اول را صبح پنجشنبه ترجمه كردم. خبر دوم را ظهر همان روز و خبر آخر را امروز خواندم. دستم نرفت براي ترجمه اش. چه بايد ترجمه كنم. بايد مثل خيلي از روزنامه ها عربي فقط بنويسم شاعر مجموعه ناكامي هاي بنفش، به وسيله افراد ناشناس مسلح در عراق كشته شد؟ بعد هم اشاره بكنم به گفتگويي كه اطوار بهجت، شاعر – خبرنگار بيست و شش ساله العربيه، دو سال قبل با روزنامه الوطن داشته؟ حتي نوشتن و ترجمه اين حرف او چه فرقي مي كند: سقوط بغداد، زبان شعري من را تغيير داد
اطوار بهجت وقتي عراق سقوط كرد، با وجود آن كه وزارت اطلاع رساني سابق اين كشور دستور داده بود هيچ زن خبرنگاري نبايد زمان جنگ فعاليت كند، كارش را ادامه داد. خانواده اش مخالف اين كار بودند بالاخره آن ها را راضي كرد و به همراه مادر و برادرش روانه هتل محل اقامت خبرنگاران رفت
بهجت قرار بود ماه آينده با يكي از همكاران رسانه اي اش ازدواج كند. اين دو مدتي قبل با هم نامزد شده بودند. اطوار بهجت در همان گفتگوي معروفش با الوطن گفته: جنگ، همه اش ترسناك است و هيچ رحم و مروتي ندارد. شخصا از صداي تيراندازي تا حد زيادي مي ترسم. فكر مي كنم اين تك تيرها دارند وجود من را نابود مي كنند
او اولين مجموعه شعرش را هشت سال قبل با نام نابودي هاي بنفشي منتشر كرد. مي گويد: شعرهاي من عاشقانه اند در اين كتاب اما از زمان سقوط بغداد، لحن شعري من تغيير كرد و از آن زمان تاكنون فقط درباره وطن شعر گفته ام، وطني كه روز روشن سرقت شد
مدت ها به عنوان گوينده و مجري برنامه در تلويزيون هاي مختلف از جمله الجزيره فعاليت داشت تا اين كه احساس كرد كار كردن در استوديو لذتي ندارد و براي پوشش خبرها وارد گود شد و به ميدان خبر يعني جنگ رفت
او عاشق خوانندگاني مثل كاظم الساهر، كريم منصور، عبدالله رويشد و اصاله نصري بود. وقتي از او مي پرسند دوست داشتي خواننده مي شدي، جواب مي دهد: نه. چون صداي مناسب نيست
وقتي هم مي گويند: بازي چطور؟ دوست داشتي بازيگر شوي؟ جواب مي دهد: نه. دوست ندارم دنيايي جز دنيايي كه دارم، نشان دهم
از اين كه مدل شو هاي لباس هم بشود، خجالت مي كشد و مي گويد: گمانم برخوردشان با زن و استفاده از ابزاري از اين موضوع دردناك است
اطوار بهجت، علي رغم سن كم، از زمان دانشجويي فعاليتش را در رسانه هاي آغاز كرده بود و پس از فعاليت در روزنامه ها و شبكه هاي ماهواره اي مختلف، از سه هفته قبل به استخدام العربيه درآمده بود
او معتقد بود خبر عراق را بايد خبرنگاران عراقي مخابره كنند و نه ديگران. بايد ما وارد معركه بشويم تا اين طور به راحتي نتوانند شيعه و سني بكنند. اين حرف ها معنا ندارد. كساني كه اين حرف ها را مي زنند منافع ديگري را دنبال مي كنند
نمي دانم چرا اين ها را ترجمه كردم و اينجا گذاشتم. شايد حسودي اش را كردم كه كاش من جاي او بودم و اين همه توان داشتم. شايد براي اين بود كه بگويم دو روزي حرف اطوار بهجت خواهد بود و همه چنان اسم كوچكش را خطاب قرار مي دهند كه انگار نه انگار او نيز انساني بود. شايد براي اين بود كه ... نمي دانم فقط حالم بد شد وقتي خبر سوم را خواندم و ديدم او هم شاعر بوده و هم رمان نويس و كاش زنده مي ماند تا حاصل ديده ها و شنيده هاي تجربي اش را جنگ عراق را بنويسد. يعني اطوار بهجت هاي ديگري نيز هستند؟
در ضمن الان در اینجا خواندم اطوار بهجت از پدری سنی و مادري شیعه به دنیا آمده بود
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment