تادانه

بهشت گمشده‌ای که دست‌های آلوده تهوع آورش کرده‌اند
محمدعلی حضرتی

یوسف عزیز
سلام . یادداشت تلخ و صمیمانه ی سرکار خانم فرخنده ی آقایی عرق شرم بر پیشانی‌ام نشاند. یک چندی است وضع دریاچه‌ی زیبای اوان بسیار نابسامان شده است و موجب نگرانی دوستداران الموت و طبیعت بکر و دست نخورده‌اش را فراهم آورده است. بهشت گمشده‌ای که دست‌های آلوده تهوع آورش کرده‌اند. این چند خط را فارغ از کار اداری‌ام و تنها از سر همدردی با خانم آقایی می‌نویسم و گزارشی هم از برنامه‌های در دست اجرا می‌دهم تا شاید روزنه‌ای به امید بگشاید.
در کنار تعریف حیوان ناطق برای انسان‌، امروز این موجود دو پا را "حیوان زباله ساز" هم می‌نامند. پس از آسفالت راه دسترسی به دریاچه که همزمان با برگزاری دومین جشن فندق چین در تابستان 80 صورت پذیرفت ، اهالی روستاهای اوان و وربن که مجبورند برای حفظ زیبایی محیط زندگی و سلامت خودشان، روزهای شنبه تا غروب، زباله‌های گردشگران بی مسئولیت وطنی را جمع آوری و پاکسازی کنند؛بیشتر تعریف دوم را برای انسان پذیرفته‌اند و به کار می‌برند .
باور کنیم کسانی همچون خانم آقایی عزیز و همراهانشان که دغدغه‌ی جلوگیری از آلودگی محیط زیست را دارند بسیار اندکند. نتیجه‌ی یک یا دو روز تفریح و گشت و گذار ما شهری‌های زیاده طلب برای اهالی شکیبای چهار روستای همجوار دریاچه اوان- و شاید تمامی چشم اندا‌ز‌های ناب واقع شده در خارج از شهرهای کشورمان- به جای گذاشتن خسارت فراوان و انبوه زباله است و میزبانان ساکن روستا به قول حافظ شیراز: " زحمتی می‌کشند از مردم نادان که مپرس!"
بهتر است از نابودی دسترنج مردمان اوان و تاراج محصولات باغی و زراعی‌شان چیزی ننویسم که خانم آقایی به آن اشاره کرده‌اند. اما بد نیست بدانی که سرویس‌های بهداشتی واقع در شرق دریاچه به دست مبارک مسافران محترم به روزی در آمده که آقایی عزیز هم در خجالتش با ما شریک شده است. البته می‌توان همه را به گردن گردشگران نگذاشت و به ضعف مدیریت مجموعه هم پرداخت که متاسفانه به این نابسامانی دامن زده است. اما نمی توان فضای یک منطقه‌ی تفریحی توریستی را با گماردن تعداد زیادی مامور، پلیسی کرد تا مثلا گردشگران!! چوب‌های آلاچیق‌ها را برای کباب کردن گوشتی که از شهر آورده‌اند زغال نکنند یا شیرمخلوط‌های سرویس بهداشتی را ندزدند و...
نکته‌ی دیگری که این روزها در آکادمی‌های توریستی دنیا به آن اهمیت بسیار می‌دهند و مبتلا به دریاچه اوان نیز هست تعیین ظرفیت و گنجایش هر جاذبه گردشگری و پذیرش مسافر بر مبنای آن است. مقوله‌ای که هنوز در ایران جدی گرفته نشده و احتمالا پیامدهای آن را در تخریب بخش‌هایی از تخت جمشید در نوروز امسال شنیده‌ای ( یعنی تا ظرفیت کافی پذیرش مسافر ایجاد نکرده‌ای این قدر در وبلاگت جماعت را به دیدن الموت تشویق نکن!)
با در نظر گرفتن تمام این ملاحظات و برای پرهیز از هرگونه کار سلیقه‌ای، غیر کارشناسی و شتابزده- با وجود تمامی کمبودها ومشکل‌هایی که دریاچه و مسافرانش را تهدید می‌کرد- با یک مشاور ورزیده و توانمند قرار داد بستیم تا وضع موجود منطقه اوان را ارزیابی و راهبردهای اجرایی را برای توسعه توریسم در این حوزه ارائه کند. با پایان مراحل مطالعه توسط مشاور(شرکت آران ) نخستین مرحله‌ی اجرایی پروژه روز چهارشنبه 12/5/84 با تفویض مدیریت دریاچه از سازمان محیط زیست به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آغاز شد وهمزمان پاکسازی کامل حاشیه‌ی دریاچه از زباله‌های انباشته شده در ساحل و مزارع انجام شد. اکنون سرویس‌های بهداشتی در حال بازسازی و مرمت‌اند و به زودی ساماندهی فضایی و کالبدی محوطه نیزصورت می پذیرد. در این پروژه ،مردم روستا محور توجه قرار گرفته‌اند و تمامی مراحل کار با همراهی و مشارکت آنان انجام می شود.
می‌دانم وبلاگ تو جای این حرف‌ها نیست اما می خواهم بگویم آینده خوبی در انتظار اوان و الموت است ، اگر بگذارند! این خبر را هم داشته باش که دارد مقدمات و مستند سازی‌های لازم برای ثبت جهانی " دره‌ی تاریخی –طبیعی الموت "فراهم می شود. بمانی و ببینی.

با احترام
محمد علی حضرتی
معاون فرهنگ و ارتباطات
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان قزوين

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment