تادانه

تاثير متقابل از نوع دوم
این روزها از خیلی جاها تماس می گیرند که :
- الو؟ آقای علیخانی؟
- بله.
- می خواستیم نظرتون رو درباره ... بدانیم؟
- ؟؟!!!
به هیچ کدامشان جواب نداده ام تا کنون اما برایم جالب است که وقتی در این مملکت آدم هایی هستند که سرشان به تنشان می ارزد که مثلا درباره محمدعلی جمالزاده، پدر قصه نویسی نوین ایران نظر بدهند یا درباره تاثیر قرآن بر ادبیات و ...، چرا باید دوستانِ من وقتشان را تلف کنند که مثلا نظر منِ نوعی را بدانند. مگر در اين مملکت قحط الرجال و النساء آمده ‌است؟

به یکی از همین دوستان خبرنگار گفتم که جالب است این همه تلفن می شود که می خواهیم با شما مصاحبه کنیم و درباره چیزهایی می خواهند نظرم را بدانند که به هیچ وجه به من مربوط نیست و درباره چیزهایی که به من مربوط است و می توانم اظهار نظر کنم، هیچ کس سوال نمی کند.
به این دوست خبرنگار گفتم ناسلامتی اگر چیزکی هم بدانم درباره داستان می دانم و داستان نویسی(‌ آن هم چيزهايی که خودم به اسم داستان می نويسم و نه ديگران. ) و اینترنت بازی ( مثل همين تادانه و قابيل ) و ادبیات معاصر عرب ( به عنوان يک مترجم دون پايه و يک کم مطلع ). و حوزه مورد علاقه من مردم شناسی است بخصوص در حوزه رودبار و الموت و زبان تاتی و داستان عزیز و نگار و زندگی حسن صباح و ... ولی زنگ که می زنند درباره همه چيز می پرسند جز آنچه بايد بپرسند.
بد گفته ام؟
این ها چیزهایی است که من می دانم و اگر جواب بدهم تا حدی قابل قبول خواهد بود، حالا چرا پس فلان دوستِ خبرنگارِِ باید سراغ من بیاید که نظرم درباره فلان موضوع چيست که من هم جوابی صدمن يه غاز بدهم.

به يکی شان گفتم. خودم هميشه به جماعتی که فوری تا خبرنگاری با آن ها تماس می گيرد و در مورد هر موضوعی بی ربط نظر می دهند که حضور داشته باشند، ( مهم نيست چطور و در چه حد و اندازه؟‌ ) حالم به هم خورده و مسخره شان کرده ام، حالا بيايم و خودم بروم در آن اندازه؟

به یکی ديگر گفتم الان مثلا نظر من را باید درباره کسی بدانی که پس از نزدیک به یک دهه روزنامه نگاری و مترجمی مطبوعاتی، خانه نشین شده است و از راه ویراستاری و ... نان در می آورد. من می توانم معضلات این موضوع را بشکافم اما جمالزاده را ؟ نه. تاثیر قرآن بر ادبیات را؟ نه.
اول هفته ای ما هم چیز نوشتیم ها؟!
انشاءالله تا بعد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment