تادانه

ارج گزاری روز قلم در قزوین
مراسم پاسداشت روز قلم همراه با ارج نهادن به سه نفر از اهالی قلم استان سیدرضا علوی شاعر، سید عبدالعظیم موسوی روزنامه نگار و طنزپرداز و یوسف علیخانی داستان نویس، به کوشش مرکز هنرهای ادبی عبید و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی روز یکشنبه 12 تیر ماه با استقبال گسترده ی دوستداران فرهنگ و هنر در تالار مولانای مجتمع فرهنگی هنری ارشاد برگزار شد.
در آغاز این مراسم که اجرای آن را محمدعلی حضرتی مدیر مرکز هنرهای ادبی عبید برعهده داشت چند نفر از شاعران حاضر در جلسه به شعرخوانی پرداختند. ابتدا سیدجلال موسوی زمزمه کرد: (درسخوان حوزه ی چشم تو بودم سال ها/استخاره با نگاهت می گشودم سال ها/نه خبر از آفرینش بود و نه برنامه ای/از همان هنگام به فکر تو بودم سال ها/خود نمی دانستم اما ناخودآگاه از ازل/من تو را در شعرهایم می سرودم سال ها...)، یاسر قنبرلو سرود: (دیگر درخت ها نفسی سبز نیستند/افلاک هم به حال من و تو گریستند/چیزی به جز خرابه ها نمی ماند از وطن/مردم اگر مقابل مردم بایستند...)، بهزاد خدمتلو خواند: (هیچ فرقی نمی کند ایران یا جماهیر شوروی باشم/عاشق شعرهای مولانا یا غزل های منزوی باشم/من قرار است شاعرت بشوم/تا نگاه تو را غزل بکنم/تا که هر بیت چشم هایت را/با هجای لبت عسل بکنم...).
در ادامه حضرتی به معرفی کارنامه ی استادان پرداخت و مختصری از ویژگی های هنری هریک را برای حاضران بیان نمود. وی ابتدا درباره ی سید رضا علوی چهره ی نام آشنا در زمینه ی شعر گفت: روزگاری که استاد علوی شعر را در قزوین آغاز کردند زمانی بود که پس از کودتای بیست و هشتم مرداد دوران رکود فرهنگی قزوین به شمار می رفته و هیچ نشانه ای از فعالیت پویای ادبی به چشم نمی خورد و معدود شاعران توانای قزوینی نیز به تهران مهاجرت کرده بودند. ایشان در هفده سالگی به طور جدی نوشتن شعر راشروع کرده و زمانی که شاعر نام آشنای ایران استاد زنده یاد منوچهر آتشی به قزوین منتقل شد و تدریس را آغازنمود، رابطه ی آشنایی جناب علوی با استاد آتشی شکل گرفت و همین امر باعث شد از سال 48 به بعد شعرهای استاد علوی در نشریات کشوری چاپ شود. در سال 53 سیدرضا علوی توسط ساواک دستگیرشد و به همین علت دو مجموعه شعر ایشان که در آستانه ی چاپ بود به یغما رفت. پس از آزادی از زندان استاد انزوایی آگاهانه را انتخاب کرده و از حضور در جمع های رسمی به شدت پرهیز نمودند اما به طور جدی و دقیق جریان های ادبی روزگار خود را دنبال کرده و به مطالعه می پرداختند و با داشتن پست های مدیریتی هم چنان با شعر زندگی می کردند. نحوه ی سلوک استاد علوی با شعر به خوبی نشان می دهد که اگر کسی با ریاضت و عرق ریزان روحی به گوهر هنر دست یابد و روحش را در این راه صیقل بدهد، زمانه به جستجوی او برمی خیزد. استاد علوی وارستگی های اخلاقی زیادی دارند. ایشان در طی این سال ها به هیچ یک از آلودگی هایی که ممکن است لغزشگاه بسیاری از اهل هنر باشد مبتلا نشدند و با وارستگی کامل در گوشه ای به کار شاعری پرداختند و حتی اجازه ندادند نامشان جایی مطرح شود. پس از یک انزوای چهل ساله زمانی که حتی دوستان قدیمی استاد علوی یادی از ایشان نمی کردند مجموعه ی "یک رباعی تا صبح" متولد شد، تولد و چاپ های مجدد این مجموعه و مجموعه های دیگر هم چون "تازه هوایی برای چاشت"، "از رنگ کودکی" و "هایکوها از یک پدر و مادرند" نشان داد استاد سیدرضا علوی شاعری است که همه ی شیوه های شاعری، قالب ها و فرم های کلاسیک را تجربه کرده است و بدون اینکه به هیچ یک از آنها وابسته شود راه خود را ادامه داده و خود را تثبیت کرده و نشان داده است شاعری و هنرمند بودن نیازی به هیاهو ندارد. اشعار استاد علوی در نشریات معتبرجهانی مانند فصلنامه ی آیسلند که در استرالیا چاپ و منتشر می شود و اشعار شاعران را به سختی گزینش می کند ترجمه و به چاپ رسیده است.
حضرتی درباره ی استاد سید عبدالعظیم موسوی روزنامه نگار و مدیرمسئول روزنامه ی ولایت قزوین عنوان کرد: استاد موسوی متولد قزوین نیستند اما بنا به دلایل بسیاری اهل قزوین محسوب می شوند و هم چون استاد سید رضا علوی و یوسف علیخانی به قزوین تعلق خاطر دارند، یک ویژگی مشترک هم در این سه عزیز بزرگوار وجو دارد و آن وجود طنز در آثارشان است. در نوشته های استاد موسوی عنصر طنز به شدت مشهود است و این طنز به معنای واقعی است بدون اینکه با کوچکترین غفلتی از لبه ی پرتگاه به سمت فکاهه و هجو سقوط کند. بی تردید اگر استاد موسوی از مشغله و حرفه ی روزنامه نگاری فراغتی پیدا می کردند و می توانستند در زمینه ی طنز دست به آفرینش بزنند، آن زمان ما می توانستیم یک چهره ی درخشان در زمینه ی طنز معرفی کنیم. اما متأسفانه استاد موسوی به دلایل دغدغه های روزنامه نگاری آن طور که مشتاقان انتظار دارند وارد این حیطه نمی شوند و تنها کتاب "کامپیوتری که تولید مثل می کند" به همراه ستون ثابت طنز ایشان در روزنامه به چاپ رسیده است.
مجری برنامه سپس درباره ی یوسف علیخانی به نکاتی اشاره کرد: یوسف علاوه بر وجه ی داستان نویسی و ناشری که دارد، یک محقق ارزشمند در زمینه ی مردم شناسی هم هست و تحقیقات بسیار با ارزشی درباره ی افسانه های مردم الموت را گردآوری کرده است، او به درستی درک کرده است که برای جهانی شدن باید ملی و بومی بود و این هنر والایی است که یوسف عزیز به آن متصف است.
در ادامه حسن لطفی نویسنده و فیلمساز درباره ی میهمانان اذعان داشت: من به هرسه بزرگوار حاضر در مجلس ارادت خاصی دارم، به عنوان یک مخاطب حرفه ای شعر وقتی کتاب های استاد علوی را خواندم به این همه سادگی و آرمانگرایی در ذهن ایشان غبطه خوردم و همانطور که در ستایش مجموعه های این بزرگوار نقدهایی در نشریات چاپ شد من هم به نوبه ی خودم آن را ستایش کرده و از استاد علوی تشکر می کنم. آقای سید عبدالعظیم موسوی را مدت هاست که می شناسم و مدیون او هستم، و قاطعانه می گویم که اگر جناب استاد موسوی وارد قزوین نمی شدند جریان هنری قزوین به خصوص در زمینه ی سینما و داستان به شکل امروزی نبود. موسوی طنزپردازی نمونه است و من این موضوع را سال ها پیش، از مرحوم کیومرث صابری (گل آقا) دریافتم. طنزپردازی که اگر کار روزنامه نگاری و تجارت را رها می کرد و به هنر توجه بیشتری نشان می داد شاید امروز جانشین شایسته ای برای مرحوم صابری محسوب می شد. استاد موسوی با ساختن فیلم کوتاه"حریم" نشان داد که می تواند در این زمینه هم موفقیت کسب کنند. حسن لطفی در ادامه با لحن صمیمی تری از دوست و همکار قدیمی خود یوسف علیخانی مدیر انتشارات آموت سخن گفت و افزود: یوسف عزیز کسی است که به خیلی ها آموخت که می توانند روی پای خود بایستند و می توانند با یک ضبط صوت به سراغ نویسنده های نسل سوم بروند و کتاب بنویسند. یوسف دنیای گسترده ای دارد، او نویسنده ای است با روحیه ی جستجوگری بسیار بالا و علاوه بر آن ناشر و منتقد جسوری است که جسارت او در آثارش هم رخنه کرده است. حُسن بزرگ نوشته های یوسف علیخانی این است که مانند هیچ کدام از نویسنده های بزرگ جهانی نیست و از روی دست هیچ کسی تقلید نمی کند که اگر این طور بود یک روزی تمام می شد، اما او مثل خودش می نویسد مثل یوسفی که اهل روستای میلک است، روستایی با یک موقعیت جغرافیایی و مسائل خرافی و رمز و رازهای خاص خودش. یوسف با همه ی عشقش درباره ی میلک کتاب هایی همچون "قدم به خیر مادربزرگ من بود"، "اژدها کشان" برنده ی جایزه ی ادبی جلال آل احمد، "عروس بید" را می نویسد و فیلم می سازد.
در فواصل برنامه میهمانان پشت تریبون رفته و هریک مختصری برای حضار صحبت کردند. ابتدا سیدرضا علوی به قرائت تعدادی از اشعار خود پرداخت، سپس سید عبدالعظیم موسوی قطعه ای از طنزهایش را خواند و نهایت یوسف علیخانی گوشه ای از فعالیت هایش را در طول بیست سال زندگی هنری خود بیان نمود.
در پایان لوح تقدیر و هدایای ویژه ای توسط محمدحسین شفیعی ها مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد، به سه استاد حاضر در برنامه اهدا شد.

در حاشیه:
• حضور گسترده ی اهالی فرهنگ و هنر استان به ویژه استادان صاحب نام رشته های مختلف هنری در این مراسم چشمگیر بوده و نشان دهنده ی نیاز جامعه ی فرهنگی قزوین به این گونه آیین ها می باشد و ضرورت دارد که در فواصل کوتاهی برگزار گردد.
• فائزه علوی دختر استاد با قرائت شعری از ایشان به دو زبان انگلیسی و فارسی، جلوه ای از هنر پدر را به نمایش گذاشت.
• فروتنی و تواضع سه هنرمند تقدیر شده درس بزرگی برای جوانان و هنرجویان بود و یادآور این مثل که درخت، هراندازه پربارتر باشد افتاده تر ست.
• خوانش داستان طنز استاد موسوی، فضای رسمی جلسه را به محیطی صمیمی و دوست داشتنی تبدیل کرد و بسیار مورد توجه حضار قرار گرفت.
• یوسف علیخانی با اشاره به پژوهش های مردم شناسی اش در قلمرو آداب و رسوم منطقه ی الموت و یادآوری ضرورت انتشار این کتاب گفت: متأسفانه نیمی از کسانی که با آنها گفت و گو کرده ام از دنیا رفته اند و تنها شواهد زنده ی این سنت ها دارند این جهان را ترک می کنند و باید قبل از اینکه دستاوردهای آنان فراموش شود با ساختن مستند های تصویری و مکتوب از این سنت های فرهنگی پاسداری کرد.
* به نقل از وبلاگ «مرکز هنرهای ادبی عبید»




محمدعلی حضرتی، شاعر




سیدرضا علوی، شاعر


حسن لطفی، داستان نویس




سیدعبدالعظیم موسوی، طنزنویس و مدیرمسوول روزنامه ولایت ِ قزوین


یوسف علیخانی، داستان نویس




محمدحسین شفیعی ها مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد قزوین


علیخانی - ناشناس - حضرتی - علوی - لطفی - موسوی


روز قلم - تالار مولانا - قزوین - 12 تیر 1390

عکس ها: خسرو اردشیری

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment