تادانه

شب محمد حقوقی
من بودم و حبیب و ابراهیم و هرمز. بعدها که زیرزمین اکبر هم اضافه شد با آن همه تسبیح، اکبر شعرهایش را برایمان خواند. از شعر فقط سهراب سپهری را می شناختیم که ساعد فارسی، نشان مان داده بود و اندکی هم احمد شاملو که علی طاهری برایمان خوانده بود و بعد نیما که می شناختیمش و مهدی اخوان ثالث. اکبر طارمیلر اما برایمان از محمد حقوقی هم گفت و منوچهر آتشی و حمید مصدق و جواد مجابی و مفتون امینی و ...
بعد کتاب های محمد حقوقی را دیدیم و بیشتر فکر کردیم معلم است تا شاعر.
بعد مجموعه شعرهایش را دیدیم که پهلو به پهلو با شاعران آمده بود جلو.
بعد ...
بعد محمد حقوقی را در کمتر مراسمی بود که ندیده باشم که آخری اش در همان مراسم تشییع جنازه منوچهر آتشی بود که ایستاده بود و دوربین ها به طرفش قد می کشید.
محمد حقوقی را در کمتر بحثی دیده ام که اهل نظر نباشد.
و دیشب "شب محمد حقوقی" بود.

شب محمد حقوقی

من بودم و حبیب و ابراهیم و هرمز. ما ضبط نداشتیم، پدرم فقط رادیو دو موجی داشت که هی این موج می رفت و آن موج و بعد ... ما ضبط نداشتیم.
بعد که طرح کادم رو از مونتاژ در کارخانه چیلر عوض کردم و شدم معلمیار، آقای حسینی، مدیر دبستان حیدری قزوین یه نوار داشت که من خوشم میامد. گفت برایم می زند از رویش.
بعد زد.
بعد پدرم رفته بود و یک ضبط کوچک یک بانده خریده بود که همه اش پیش خودش بود و نوحه گوش می داد و سخنرانی شوهر عمه مان که آخوند بود.
بعد نوار را که لایت ترکیه ای بود از آقای حسینی آوردیم و برای اولین با یک نوار به ضبط نزدیک شدیم. نوار را که گذاشتیم هم من دویدم و هم ضبط و هم نوار. صدای یک زن بود، کسی که می خواند: عزیز بشینه کناروم.
بعد پدرمان هم خوشش آمد.
بعد سیما بینا را دوست داشتیم که مثل ما میلکی بود.
بعد دیشب در شب "محمد حقوقی" سیمابینا هم آمده بود و ما دوربین نداشتیم و با موبایل مان عکس برداشتیم که ببریم قزوین و به بابامان نشان بدهیم که ما سیمابینا را دیدیم آخرش.

شب محمد حقوقی

گزارش شب محمد حقوقی را اینجا بخوانید و عکس های سهام الدین بورقانی را همانجا ببینید که دیشب نه جواد آتشباری بود و نه سالی بیداروطن.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment