تادانه

سفر به يزد
يزد هستم؛ شهر بادگير و مناره و نخل و ماه. بعدازظهر چهارشنبه با قطار آمدم. صبح پنجشنبه رسيدم. اذان صبح بود؛ همدان هم كه رسيدم اذان صبح بود؛ دو هفته قبل.
از مسجد جامع يزد شروع كردم و بعد كه عكس گرفتنم تمام شد گفتند هيات هاي سينه زني مي رسند، قبل از اين كه خيابان شلوغ شود راهي مجموعه اميرچخماق شدم عكس هايم را گرفته بودم كه محسن حكيم معاني آمد.
بعد با محسن رفتيم به آتشكده زرتشيان. تعطيل بود به خاطر اربعين. از آنجا رفتيم به دخمه زرتشيان. از دخمه هم برگشتيم دوباره به شهر و رفتيم به باغ دولت آباد.
ناهار را جاتون خالي در حمام خان خورديم و رانديم به طرف اردكان و آرامگاه پيرچك‌چك (پير سبز). چند سال بود آرزو داشتم اينجا را ببينم؛ ‌اولين بار گزارشي پنج دقيقه اي تلويزيون الجزيره را از پير چك‌چك ديده بودم و دوست داشتم به اينجا بروم.
چه خيس شديم از باران وجود پير چك چك.
مي خواستم چند جاي ديگر اردكان را هم ببينم اما غروب شده بود و رانديم تا يزد.
صبح جمعه هم رفتم به ميبد؛ براي ديدن برج كبوتر و نارين قلعه و يخچال خشتي.
از آنجا برگشتم به يزد و رفتم به آتشكده زرتشيان كه ديروز از بالاي نرده ها از حياطش عكس گرفته بودم. از آنجا هم به آب انبار شش‌بادگير رفتم.
بعد راهي مسجد جامع شدم كه "علوي" از همكاران خانم رمضانخاني (مردم شناس) برايم حرف زد از مسجد جامع و مجموعه اميرچخاق.

الان هم كه ديگر ساعت 12:30 ظهر جمعه است نه بليط برگشت گيرم آمده و نه اين آفتاب داغ اجازه مي دهد عكس بگيرم افتاده ام به كوچه پسكوچه هاي قديمي پشت مسجد جامع. داشتم مي رفتم به زندان اسكندر كه رسيدم به اين كاف نت در اين كوچه هاي خاكي.

دوست دارم بروم به ابركوه (ابرقو) اما فكر كنم نشود؛‌ جنازه جنازه ام.

گفته بودم عكس هاي همدان را نمي گذارم برايتان اما اين بار قول مي دهم سفرنوشت هاي همدان و يزد را به زودي اينجا هم منتشر كنم.

عكس:‌ يوسف عليخاني
از اُرسي‌هاي باغ دولت‌آباد

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment