تادانه

خسته‌ نباشی ای جن! ای پری!
«میترا الیاتی» نویسنده‌ای است که خودخواه نیست که اگر بود می‌نشست می‌نوشت. وقتش را تلف ِ این و آن نمی‌کرد که چی؟ که مجله پرمخاطب این هفت سال گذشته را سردبیری می‌کند. آیا «جن و پری» برایش نان و آب داشت؟ برایش داستان شد؟ چند نفر به تعداد دوستانش افزود؟
همین حالا که عکس پرخنده‌اش را دیدم، به خودم گفتم توی دلش دارد هزارهزار گریه می‌کند از دست تنهایی‌هایی که از حالا گریبانش را خواهد گرفت.
از همین حالا می‌دانم که تنها می‌شود. و روزی هزار بار به خودش خواهد گفت «پس این همه تلفن که به من می‌شد؟»
بعد می‌آید و ایمیلش را چک می‌کند که خالی‌تر از هر روز است و جز ایمیل گه‌گاهی کسانی که هنوز خبر ندارند جن و پری رفته‌اند، حتی احوال‌پرسی‌ای هم نخواهد داشت این زن سخت‌کوش این‌سال‌های بدنه ادبیات ما از اینکه زنده‌ای؟ زبانم لال، مرده‌ای؟ چکار می‌کنی؟
خب برای چی زنگ بزنند یا ایمیل؟ مگر کاری هست که دیگر برایشان بکنی؟
«میترا الیاتی» خسته شده؛ همان‌طور که همه ما گاهی خسته می‌شویم اما تردیدی نیست الیاتی‌ای که من می‌شناسم با سومین مجموعه داستانش و خدا کند البته با اولین رمانش بیاید.
این‌ها را که می‌نویسم فکر نکنید دارم نان قرض می‌دهم به الیاتی که خودش حی و حاضر است و می‌تواند شهادت بدهد، هرگز نه داستانی در «جن و پری» داشته‌ام، نه گفتگویی با من کرده که بخواهم حالا شکر نعمتی کرده باشم. آخرین باری که ایمیلی بین ما رد و بدل شده، به دو سال قبل برمی‌گردد و آخرین باری که صدایش را شنیدم، سه سالی می‌شود و آخرین باری که دیدمش، چهار سالی می‌شود؛ در یکی از شب‌های بخارا.
دلایل رفتن «میترا الیاتی»‌ می‌تواند هزار و یکی باشد، اما برای من یک سالی است دغدغه شده که چرا مردم روزبه‌روز سطحی‌تر می‌شوند. زمانی کتاب بود، بعد وبلاگ‌ها آمد. بعد سایت‌های ادبی آمد. بعد اورکات آمد. بعد فیس‌بوک آمد. بعد گودر آمد و بعد گوگل‌باز و بعد ...
به‌گمانم «میترا الیاتی» به زودی سر از فیس‌بوک یا گودر درخواهد آورد که آدمی چون او آنقدر به‌روز است که مخاطبانش را در جایی دیگر سراغ خواهد گرفت؛ که البته امیدوارم پیش‌بینی‌ام اشتباه از کار درآید و او مثل تمام نویسنده‌های واقعی خودخواه بشود و فقط و فقط بنویسد؛ همین و آمین یا رب‌العالمین!

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment