تادانه

کودکیِ معناباخته پای درختان برزخی
باغ اناری، مجموعه داستانی است که باید آن را خواند. یعنی اگر سبد خریدی متصور شویم و یا قفسهٔ کتابی، باغ اناری از جمله آثاری است که در آن، قرار خواهد گرفت. اما آیا از خواندن چنین مجموعه‌ای لذت هم می‌توان برد؟ پاسخ مثبت است. به عکس برخی آثار که اگر اهمیتشان در ادبیات معاصر نباشد، شاید هیچ‌کس به سراغشان نرود، می‌توان به سراغ باغ اناری رفت و لذت برد. باغ اناری که توسط محمد شریفی نعمت‌آباد و در سال ۷۱ شمسی نوشته شده، شامل ۱۱ داستان کوتاه است که اول بار توسط نشر گردون منتشر شده و نویسنده را صاحب قلم زرین جایزهٔ گردون کرده است. چاپ جدید این مجموعه، در سال ۸۹ و توسط نشر آموت انجام گرفته است.
شریفی مانند بیژن نجدی، فضاهای تازه‌ای را در داستان‌نویسی تجربه کرده است. فضاهایی که به عکس روزگار چاپ اثر، تکنیکی و فرم‌محور نیستند. گرچه به زعم برخی داستان‌نویسان مانند ابراهیم گلستان، این جدا کردن فرم و محتوا کاری بی‌فایده و غیرضروری است، اما با توجه به فضای کاری داستان‌نویسانی مانند هوشنگ گلشیری و شاگردانش که همواره بر تکنیکی نوشتن و اولویت تکنیک بر محتوا تاکید داشته‌اند، کسانی مانند شریفی و نجدی، که کم تعداد هم هستند، سعی کرده‌اند داستان‌های بنویسند که از ظرفیت‌های دیگر داستان در آن‌ها استفاده شده باشد. داستان‌هایی که به زعم برخی، شهودی و یا شاعرانه و غیره نام می‌گیرند. داستان‌هایی که خواندنشان راحت‌تر است و لذت‌بخش‌ترند. داستان‌هایی که ساده و بی‌ادعایند اما همیشه در خاطر می‌مانند. در مجموعه داستان باغ‌اناری، حداقل هشت داستان این‌گونه‌اند.
ادامه در سایت ادبی «فیروزه» / بازنشر در سایت نشر آموت

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment