تادانه

ترجمه فرانسه شعرهای علیرضا روشن
میشل مناسه: کلکسیون پو و پسی با مدیریت دانیل فوژراس و پاسکال ژانو در جعبه‌هایی مقوایی مجموعه‌های زیبای کوچکی عرضه می کند که ما از کشفشان حظ می‌کنیم، آنقدر که ارائه کار ظریف است و آثار گران‌قدر.

بدینگونه با آثار دو مؤلف تثبت شده ژاک آنسه و آنتونیو پورکیا، «تا تو چند شعر باقی مانده‌ است»، از شاعری جوان که تا به حال تنها در انترنت منتشر شده، علیرضا روشن، به چاپ رسیده‌است.

می‌دانیم که شعر در ایران زنده‌است. که پناهی‌ست از سانسور برای روح و از خشونت روزمره برای آنها که می‌خواهند هنوز بیاندیشند و خود را آزادانه بیان می‌کنند. شعرهای خیلی کوتاهِ عاشقانه است، با ساختمانی نرم و سبک‌‌پا، که اوراق این دفتر دوزبانه را تشکیل می‌دهد. بغضِ عاشقانه با طنزی به غم آمیخته یا تسخری به خود:

ما آب را
برای گریستن
نوشیده‌ایم

با تغزلی نازک، استعاره‌وار، مصاحبت عالم و یار، میان راز تاریک احساس و جسم زنانه در هاله‌ای از نور خویش، بیان می‌شود:

چقدر باید شب باشم
تا تو
ماه باشی

اگر جسارت قیاس ذهنی را داشته باشیم در سنت فرانسه، این متون ما را به یاد آمیزش لطیفی از روح تلخ و شیرین ژول لافورگ و قریحه عاشقانه پل الوار می‌اندازد. در ایجاز عناصر، در دستگاه کلمات قصار. اما توجه داشته باشید، بدون گسستگی با روح بوستان سعدی و رباعیات خیام نیشابوری. باید گفت که خواننده از مزیدن غیرِ زمان ( خارج از زمان) لذت می‌برد. در دو بیت، شاعر این مرثیه رسوب شده را به معشوق می‌سپارد:

در هر لحظه شعری‌ست
شعر فراق تو

امروز چون دیروز، ناامیدی و یاس مجنون، دو باره بازدید شده، پی‌در پی، از خلال بادگیر روحِ در رنج:

بر حال همه زندانیان گریستی
مگر بر من
که در تو
حبس ابد شده‌ام

لحن مرثیه‌ای، نه بدون فاصله‌ای که نقد می‌کند، مهارتِ سقوط! یعنی حد و اندازه شعر با عبوری آنی از بی‌نهایت برون تا اختصار خلوت اتاق به یاد آورده‌ شده‌است:

باد را می‌خواستیم دید
جنبش پرده را
نشان دادیم

با این حال، این سبک‌پایی ظاهر، ژرف‌نای روحِ مشاهده‌گرِ فرو رفته در حسنِ جهان را از خویش نمی‌راند:

من در برهوت
تنها نیستم
برهوت با من است

خواننده خویش رها می‌کند تا برده شود و یا گم، با خوشی ...

به نقل از اینجا

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment