تادانه

امروزنوشت
روز سوم نمایشگاه کتاب بود که آمد و نگاه نگاهم کرد و بعد این کتاب را ازجایش بلند کرد و طوری محکم کوبید سرجاش که هم من و هم شریکم با تعجب نگاهش کردیم. مشتری ها هم فکر کنم تعجب کردند. شروع کرد کلی من و من و آخرش گفت: این هم شد کار آقای علیخانی؟ این هم شد کتاب؟ این هم شد ...
آن وقت انگار مچ گناهکاری را حین ارتکاب جرم گرفته باشد، گفت و گفت و گفت و گفت.
دلگیر شده بودم؛ چرا پنهان کنم؟
تا امشب که نامه ای نوشته به چه بلندی و رسیده سر همان پله ای که زورم نمی رسید آن روز بگویم خودش بالا برود ازش؛ یعنی می ارزد این همه تعریف و آن همه توهین؟
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment