تادانه

نقد «امین فقیری» بر «به وقت بهشت»
نرگس جورابچیان در یک مصاحبه می گوید: «عامه پسند می شود کلاس پایین و نوگراها بادی به غبغب می اندازند. من ترجیح می دهم همه اقشار جامعه از رمانم سر دربیاورند و لذت ببرند. به قول شما می شوم عامه پسند اما این طوری بهتر است. من می نویسم تا خوانده شوم. نمی نویسم تا عده ای خاص مرا بخوانند و از تکنیک نوشتارم تعریف کنند و ...»

انگار نرگس جورابچیان تکلیفش را با خود و خوانندگانش روشن کرده است، اما کار هم این چنین که می گویند سهل و راحت نیست. اغلب شاهکارهای مهم ادبی دنیا ظاهری ساده دارند. همه فهم نه بدین معنی که راحت الحلقوم باشد. بلکه نویسنده آن توانسته است لایه های ذهنی افکار و عقاید مختلف را کنار بزند و در آن وارد شود. مثل فردوسی، حافظ و سعدی. اگر هر کس به اندازه فرهنگ خود توانست با یک اثر ارتباط پیدا کند آن اثر مقبولیت عامه پیدا می کند. فروغ و شاملو همینگونه اند، بدون اینکه انگ عامه پسند بودن بر آن ها بخورد.

کتاب «به وقت بهشت» کتاب راحتی است. خوش خوان است. نثر نویسنده همانند آب روان دلپذیر و گواراست. این ها همه حسن کتاب است که آنرا خواندنی کند و از حیطه کتاب های عامه پسند بیرون بیاورد. عیب کتاب های عامه پسند این است که خواننده را به فکر فرو نمی برد و هیچ گاه در مورد سرنوشت کاراکترهای کتاب نگرانی به خود راه نمی دهد. اگر جای مقایسه ای باشد آن کتاب ها به انبوه فیلم های هندی شبیه اند. چرا که وقتی انسان از سینما بیرون می آید و پایش را از جوی خیابان به این طرف می گذارد دیگر چیزی از فیلم به یاد نمی آرود و دیگر اینکه در کتاب های عامه پسند چرا و چگونه! و در نتیجه منطق مهم زندگی جایی ندارند. خوانندگانی که به این کتاب ها رو می کنند از الفبای منطق ادبیات بی بهره اند. اصلا از خود نمی پرسند این آسمان و ریسمان ها چیست که نویسنده به هم بافته است اما کتاب «به وقت بهشت» نوشته نرگس جورابچیان در این ژانر قرار نمی گیرد. هرچند که به نویسنده آن تلقین کرده باشند که به نوعی نویسنده عامه پسند هستید. اینگونه نیست. کتاب از نثری زیبا بهره می برد. قسمت بندی ها فکورانه و زیباست. و از همه مهم تر دست در جایی گذاشته است که مبتلا به نیمی از جامعه است. آن هم مساله ازدواج و نگرانی های مربوط به آن و امر محتوم بارداری و داشتن بچه است ... ادامه

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment