تادانه

با محمد شریفی، نویسنده «باغ اناری»
روزنامه جام جم: محمد شريفي مجموعه داستان «باغ اناري» را پس از 17 سال دوباره به چاپ رسانده است. كتابي كه داستان‌هايش شايد براي آن زمان (87 سال پيش)‌ نو بوده است و امروز هم خواندني هستند. محمد شريفي در اين كتاب كه از سوي نشر آموت روانه بازار شده از تلخي‌ها و رنج‌هايي صحبت كرده است كه بيش از هر چيز خواننده را به عمق مي‌برد. عمقي كه شادي‌آفرين نيست. خواننده پس از خواندن كتاب به فكر فرو مي‌رود تا دركش را از خودش، زندگي و مرگ دوباره مرور كند. كتاب باغ اناري ابتدا سال 1372 به چاپ رسيد و اكنون در سال 1389 تجديد چاپ شده است.

داستان‌هاي اين كتاب متعلق به زمان‌هايي دورترند. يعني دهه 60. آن موقع چه ضرورتي مي‌ديديد كه اين كتاب را در سال 72 به چاپ برسانيد و حالا چه ضرورتي مي‌بينيد كه آن را دوباره منتشر كرديد؟
خود شما بهتر مي‌دانيد كه ضرورت فقط در لحظه نوشتن وجود دارد. حال، اين ضرورت يا حاصل يك پرسش در درون نويسنده است يا اصلا اشتياقي ناشي از يك اندريافت آني و شهودي است. بيشتر داستان‌هاي معدود كتاب «باغ اناري» هم از چنين اشتياقي نشات گرفته‌اند. البته، خود اين اندريافت‌ها گاه نتيجه همان پرسش‌هاي تلنبار شده در درون‌اند و چنان كه در داستان‌ها مشاهده مي‌كنيد به پاسخ قاطع هم نمي‌رسند، بلكه غالبا پرسش را از زوايايي گوناگون در معرض تماشا مي‌گذارند. داستان كه نوشته مي‌شود ضرورتش نيز براي نويسنده به پايان مي‌رسد؛ چراكه موجوديت نويسنده به تداوم نگاه پرسش‌آميز يا آنات شهودي او وابسته است. اين به اين معنا نيست كه نويسنده دغدغه انتشار ندارد. اتفاقا خيلي هم دارد. دست كم مي‌خواهد مثل كودكان با اشتياقي كودكانه يافته‌هايش را نشان بدهد. يا مي‌خواهد، حتي گاه همچون دن كيشوتي بينوا، خلأيي را به پذيرش نفس وادارد. اما دغدغه اصلي او اين نيست. چاپ اين كتاب هم در سال 1372 به پيشنهاد دوست شفيقي انجام پذيرفت و امسال هم به پيشنهاد دوست شفيقي ديگر ... ادامه گفتگو

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment