تادانه

«کلیله و دمنه» به‌روایت «محسن بنی‌فاطمه»
محسن بنی‌فاطمه که بازآفرینی قصه‌های کلیله و دمنه را در مجموعه ۳۰ جلدی «یکی بود یکی نبود» انتشارات کتاب پارسه به پایان رسانده، معتقد است حکایت‌های کهن فارسی شبیه مینیاتورهای ایرانی هستند و پرسپکتیو ندارند؛ به همین دلیل تبدیل فضای مسطح آنها به فضایی سه بعدی برای مخاطب امروز بسیار دشوار است.

بنی‌فاطمه در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) با بيان اين مطلب افزود: سابقه بازنويسي و روان‌نويسی متون كهن خيلي زياد نيست و شايد اولين نمونه‌ها در سال ۱۳۳۵ توسط آذر يزدی با استخراج داستان‌هایی از ادبیات کلاسیک صورت گرفته است.

وي ادامه داد: با توجه به اینکه متن كليله و دمنه بسیار دلنشین و جذاب است و روایت‌ها و قصه‌ها از زبان حیوانات بیان می‌شود، شخصا علاقه‌ زیادی به این داستان‌ها دارم. البته بیان حکایت‌ها از زبان حیوانات هنگام بازنویسی و بازآفرینی آسیب‌هایی را به دنبال دارد و به همان نسبت فرصتی را نیز برای برقراری ارتباط بیش‌تر فراهم می‌کند.

بنی‌فاطمه در توضيح بيش‌تر اين امر گفت: در باز‌نویسی چنین متنی ممکن است نویسنده بیش از حد وارد دنیای فانتزی شود و از سوی دیگر فرصتی برای نویسنده است؛ چراکه در این نوع نگارش به ویژه برای نوجوانان از جذابیت‌های داستانی می‌توان بهره گرفت.

وي درباره نحوه باز‌آفريني اين اثر توضيح داد: در داستان‌هاي كليله و دمنه قابليت تصويري زيادی هست. از آن‌جا كه محوريت ما بیان حکایت‌ها در قالب داستان بود، بايد در بارآفريني با احتياط پیش می‌رفتم تا در عین جذاب بودن اسیر تکرار و کلیشه نشوم.

این نویسنده درباره منابعی که در بازآفرینی از آن‌ها بهره گرفته اظهار داشت: حدود ۶ نسخه کلیله و دمنه از جمله کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی را استفاده کردم. از سوي دیگر ترجمه محمدجعفر محجوب از نسخه انگلیسی در انتخاب ۱۰ قصه‌ای که نام‌آشنا نیستند، کمک شایانی بود.

وی تاکید کرد: در انتخاب حکایت‌ها سعی کردم بیش‌تر از حکایت‌های گمنام که عناصر داستانی قوی‌تری دارند استفاده کنم و گاهی اوقات از یک پاراگراف متن روایتی را برای داستان استخراج می‌کردم و فضاسازی‌های داستانی را انجام می‌دادم.

بنی‌فاطمه با اشاره به این که حکایت‌های کهن فارسی شبیه مینیاتورهای ایرانی هستند و پرسپکتیو ندارند(دو بعدی و مسطح هستند)، توضیح داد: تبدیل چنین فضاهای مسطحی به فضای حجم‌دار(سه بعدی) کار بسیار دشواری بود؛ به ویژه با توجه به تلاش زیاد ما برای وفاداری به متن اصلی. با همه این‌ها در استخوان‌بندی داستان کاملا به متن اصلی وفادار بودم و از هسته اصلی داستان دور نشدم.

وی در توضیح بیش‌تر درباره این کتاب به تشریح ویژگی‌های قصه پرداخت و گفت: فطرت و ذات انسان همیشه به خواندن و شنیدن قصه علاقه دارد. برای او متون خشک صرفا نظری جذاب نیست. از این رو در مجموعه «یکی بود یکی نبود» بازآفرینی قصه‌های کلاسیک برای نسل نوجوان دارای جذابیت و اهمیت ویژه‌ای خواهد بود.

این نویسنده افزود: تمام داشته‌هایمان ریشه در متون کهن و میراث مکتوب ما دارد و زبان، فرهنگ، اندیشه و پیشینه ما در آن خلاصه می‌شود؛ شاید بسیاری از گرفتاری‌های اجتماعی که درگیرشان هستیم در گذشته رخ داده و در این متون تکرار شده باشد. اهمیت مطالعه متون کهن برای همه سنین و همه نسل‌ها و اقشار جامعه؛ از همین واقعیت ناشی می‌شود.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment