تادانه

اينجا خانه "حاج قربان"‌ است

هزاران بار شنيده بوديم مادرم وقتي از دست من و برادر و خواهرهام عصباني و از دست خدا شكار مي‌شد، به گله، دست به دامنش برمي‌داشت كه اين هم "بخش"‌ بود دادي به من؟ (اينم بخش با، هداي يه منه)

عكسش‌ را ديده‌بودم، مي‌دانستم در "شب، سكوت و كوير" شجريان هم دوتار زده؛ كه البته خودش قبل از مرگش در گفتگويي تكذيب كرد و گفت كه در "ياد ايام"‌ زده بوده و يادي ازش نكرده‌اند و در عوض در جايي كه حتي پنجه‌اي هم نزده بوده، يادش كرده‌اند.

خانه‌اش را هم ديده بودم اما يادم رفته بود اينجا بزرگ شده‌ام؛ آنجا زندگي كرده‌ام.

اين يادداشت هم بيشتر آشنايم كرده بود با او، اما سيرابم نكرد كه بيشتر تشنه شدم براي ديدن كسي كه رفته. فرانسوي‌ها بيشتر از من ِ ايراني او را مي شناختند وحالا دربه در افتاده‌ام به پيدا كردن صدا و عكس‌هايش.

تا اين كه رسيدم به اينجا. از ديشب ديوانه شده‌ام. هزار بار از اولش گوش كردم تا آخر. هر كاري كردم نتوانستم اين گزارش تصويري را ذخيره كنم در كامپيوترم، با اين حال توانستم صدايش و عكس‌هايش را ذخيره كنم. نمي‌دانم عكاس ِ اين عكس ها كيست اما از اين فلش برداشته‌ام و حالا با صداي گزارش مي‌گذارم شان اينجا، كه شما هم كمي سبك شويد.
حاج قربان سليماني، از آخرين "بخشي"هاي موسيقي خراسان و قوچان بود و درباره اين موضوع هم حرف زده است.

تادانه‌نوشت: حالا كه دقايقي به بامداد ِ شنبه نمانده، بيش از 24 ساعت است درگير حاج‌قربان هستم و صدايش و آن فلشي كه گفتم. چند دقيقه‌اي نمي‌گذرد كه فهميدم اين عكس‌ها و آن گزارش كار كيست. خسته نباشيد مي گويم به شهاب ميرزايي كه ترديد ندارم بي نصيب نخواهدماند از ناي مسيحايي پيرمرد.
تمام صبح نشستم و با فوتوشاپ، عكس‌ها را از فلش كشيدم بيرون. بعد آپلودشان كردم. بعد كه ظهر آمدم ديدم عكس‌ها كور شده‌اند. بعد ديدم كه گويي زمان آپلود من در سايتي كه صبح سراغش رفته بودم به سر رسيده. دوباره از اول آپلود كردم عكس‌ها را. بعد با مكافات فايل ام‌پي‌تري را آپلود كردم. همه اين كارها را كه تمام كردم فهميدم پيش از من سايت "تبيان" هم چنين مسيري را رفته است براي پيرمرد.
حالا دقايقي نمي گذرد كه يادداشت شهاب ميرزايي را خوانده‌ام و يادداشت مينو صابري و مريم حسينيان را از ديدارشان با پيرمرد.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment