تادانه

استفاده از عناصر اسطوره اى و توجه به جادو به عنوان مناسك آيينى انسانهاى پيش ازتاريخ، يكى از ويژگى هاى بارز نهفته در درون كتاب هرى پاتر است. «يوسف عليخانى» نويسنده در تحليل اين نكته با اشاره به استفاده از عنصر جادو در ديگر آثارى از اين دست و مقايسه آن با جادوى نهفته در هرى پاتر چنين مى گويد: «وقتى به تاريخ داستانهاى افسانه اى و جادويى نگاه مى كنيم متوجه مى شويم كه پيش از هرى پاتر نمونه هاى ديگرى از اين دست وجود داشته است. داستانهاى هزار ويك شب، سيندرلا و يا آليس در سرزمين عجايب از جمله اين كتابهاست. اما به نظر من توجه به هرى پاتر و استقبال بى سابقه از آن به دلايل ديگرى باز مى گردد.» وى مى افزايد:« به گمانم اينكه يك كودك يتيم به نام هرى پاتر با يك عينك مخصوص قادر به انجام كارهاى مشكل است، براى خوانندگان ايجاد جذابيت مى كند. چرا كه انسان در طول تاريخ نشان داده كه خيلى دوست دارد مشكلاتش به شكلى ساده و جادويى حل شود.» وى در تشريح عوامل ديگر به شجاعت شخصيت اصلى اين داستان اشاره كرده و مى گويد: «شجاعت هرى پاتر در رويارويى با مشكلات يكى ديگر از عوامل موفقيت اين شخصيت داستانى است. اين شجاعت در كنار ميل به شهرت و برانگيختن احترام ديگران، همه از عوامل موفقيت اين كتاب اند
عليخانى در ادامه مى افزايد: «تمامى كودكان فكر مى كنند كه خانواده هايشان آنها را نمى فهمند، بنابراين با علاقه به شخصيت افسانه اى و قهرمان هرى پاتر جذب مى شوند ودوست دارند همانند او قهرمان شوند تا توجه ديگران را به خود جلب كنند.» از سوى ديگر وى تأكيد مى كند: «همه ما دوست داريم خير بر شر پيروز شود واز آنجا كه موضوع اغلب داستانهاى كودك و نوجوان پيروزى خير بر شر است، هر بار كه هرى پاتر بر آدم بدها پيروز مى شود، اقبال به خواندن خود را دوچندان مى كند.» رولينگ در تمامى اين موارد براى بيان عقايد دوطرف ماجرا، به ساختارهاى اسطوره اى و استفاده از عناصر جادويى پايبند مى ماند. «فتح الله بى نياز» توجه به اين عناصر را از منظر روانشناسى مورد بحث قرار داده و مى گويد: «يونگ معتقد است كه اسطوره ها به دوره ما انتقال پيدا كرده اند به اين معنى كه در درون هر يك از ما به زندگى خود ادامه مى دهند. فرويد البته اين نكته را قبول ندارد و آن را نشانه يك بيمارى مى داند. با اين حال به اعتقاد يونگ اين يكى از نشانه هاى انسان مدرن است. به نظر من كسانى چون «يونگ» و حتى «فريزر» توجه ما را به اين نكته جلب مى كنندكه بشر امروز حتى مدرن ترين افراد، گرايش ناخودآگاهى به جادو و قصه هاى شاه پريان دارد. وقتى ما براساس اين گزارش ناخودآگاه به متنى دست پيدا مى كنيم كه از چنين عناصرى استفاده كرده به سمت آن كشش پيدا مى كنيم. به نظر من اين يك نوع هم حسى است. به اين معنا كه اسطوره براى بسيارى از ما سرگرم كننده است
رولينگ براى تأثيرگذارى بيشتر بر مخاطب خويش علاوه بر توجه به جادو به عنوان يك عنصر سرگرم كننده از عناصر آشناى ديگر نيز بهره گرفته است. يوسف عليخانى در مورد اين عناصر مى گويد: «نكته مهم ديگر توجه به ساخت پليسى اين كتابهاست. تمامى كودكان و نوجوانان از داستانهاى جنايى و پليسى لذت مى برند. رولينگ نيز با آگاهى از اين نكته از اين اسلوب استفاده كرده و توانسته به خوبى هرى پاترش را محبوب سازد.» ...ادامه

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment