تادانه

«شوهر عزیز من» تمام شد
http://www.khabaronline.ir/Images/News/Smal_Pic/7-2-1391/IMAGE634710609687419042.jpgکتاب - چاپ اول رمان «شوهر عزیز من» روز 14 فروردین منتشر و توزیع شد که در کمتر از 20 روز به فروش رفت و اکنون در مرحله انتشار چاپ دوم برای عرضه در روز اول نمایشگاه کتاب است.
به گزارش خبرآنلاین، چاپ اول رمان «شوهر عزیز من» نوشته‌ فریبا کلهر که آخرین عنوان از سه‌گانه اوست و بعد از‌ «پایان یک مرد» و «شروع یک زن» عرضه شده، با استقبال مردم به پایان رسید. ناشر این کتاب در تلاش است چاپ دوم رمان را در روز اول بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، رونمایی کند.
شخصیت اصلی این رمان، زنی است که در نخستین فصل رمان با ترور همسر خود که استاد اخراجی دانشگاه است، مواجه می‌شود و پس از آن داستان به شرح تغییر ایدئولوژی‌ها و نگرش این فرد در طول سال‌های پس از دهه 60 می‌پردازد.
کلهر درباره‌ این رمان می‌گوید: در رمان «شوهر عزیز من» گره خوردن زندگی اجتماعی با زندگی عاطفی را می‌بینیم و ماجرای آن در 10 سال اول انقلاب، یعنی سال‌های 50 تا 60 روایت می‌شود. در کتاب «پایان یک مرد» به رویدادهای سال‌‌های 1370 و 1376 پرداختم،‌ در «شروع یک زن» نیز فضایی از دهه‌ 60 را ترسیم کرده بودم که تا روزهای اخیر به‌گونه‌ای دنبال شده است. در «شوهر عزیز من» موضوعاتی مانند ازدواج‌های آن زمان یا مسائل جنگ مانند چگونگی جبهه رفتن‌ها و یا سوءاستفاده‌های اجتماعی برخی‌ها در پست خود و در نهایت تأثیر کلی برخی رویدادها بر روابط و مناسبات انسانی در قالب قصه آمده است.
کلهر درباره‌ انتشار سه کتاب «شوهر عزیز من»، «شروع یک زن» و «پایان یک مرد» نیز بیان می‌کند: نگارش و نام‌گذاری این سه‌گانه به این جهت بود که این سه اثر در سمت و سوی یکسانی به‌لحاظ طرح مسائل اجتماعی، ‌سیاست و تأثیرات آن‌ها بر روحیات و مناسبات انسان‌ها نوشته شده‌اند و از این جهت دوست داشتم این سه کتاب هر سه در سال 1390 منتشر شود.
در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «از موقعی که بیکار شده است، نه ورقه‌ای هست که تصحیح کند، نه دانشجویی که استاد راهنمای پایان‌نامه‌اش باشد. کاری ندارد؛ جز مصاحبه‌ کردن با روزنامه‌ها و مجله‌هایی که می‌خواهند بدانند چرا از دانشگاه اخراج شده، آیا اخراجش به مصاحبه با بی‌بی‌سی ربط داشته یا به تغییرات ملموسی که در دیدگاه‌های سیاسی‌اش به وجود آورده است. این روزها بیشتر وقت کوروش توی پارک گفتگو می‌گذرد. آنجا راحت‌تر است. دست و پای من را هم نمی‌بندد. مردی که صبح تا شب توی خانه باشد، ایرادگیر می‌شود. این حرف کوروش است؛ وگرنه من که از بودن و دیدن کوروش شکایتی ندارم.»

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment