تادانه

کتاب هفته نگاه پنجشنبه
دو سه هفته پیش بود که سرکار خانم شیما شهرابی زنگ زدند و امر کردند یادداشتی بنویسم درباره دوران سربازی. اول خواستم از وقتی بنویسم که تقسیم شدیم و افتادیم دایره خبر نیروی زمینی ارتش؛ جایی که جمشید برزگر هم بود و افشین هاشمی‌مرغزار و بعدها بهنام ناصح و غلامرضا معصومی و بعد همزمانی خدمت‌ سربازی‌مان با ترور صیاد شیرازی و سفرهای مدام‌مان به جنوب برای پوشش خبر بازسازی عملیات‌های بیت‌المقدس و فتح‌المبین و هواپیماهای سی‌130 و این‌ها ... بعد یه چیز دیگه نوشتم و فرستادم برای خانم شهرابی. به اضافه عکسی . حتی نپرسیدم کجا که می‌دانستم جای بدی نباید باشد.
بعد در خبرها خواندم که منتشر شده.
بعد دیشب که از اراک برگشتم، ساینا خواب بود (ساعت 1:45 دقیقه بامداد رسیدم) گفت که بابا برات بسته اومده. سه شماره مجله «کتاب هفته نگاه پنجشنبه» بود با صاحب‌امیتازی و مدیرمسوولی حسین واحدی‌پور و جانشین مدیرمسوول: علیرضا معزی و سردبیری سیدعلی میرفتاح و دبیرتحریریه: سیدعبدالجواد موسوی.
کارت تبریک «سال نو مبارک» خوشگلی هم همراهش بود و لای کارت تبریک، نامه حضرت سیدعلی میرفتاح به اضافه دو اسکناس ده هزارتومانی و یک اسکناس پنج‌هزارتومانی.
عجیب حالی داد این بیست و پنج هزار تومان و بعد از مدت‌ها یکی از این جریده‌ها مرحمت کرده و پولی سمت این جیب خالی این‌روزها روانه کرده.
هرچی گشتم شماره‌ای از آقای میرفتاح در دفترچه‌ام پیدا کنم، یافتم نشد. گفتم از همین‌جا از حضرتش سپاسگزاری کنم که رئیس! اگر هم بحث قد و قامت باشد، تمام قد من است که در قاب مهربانی شما جا کم خواهد آورد. ایام به کام و سال نو مبارک.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment