تادانه

گزارش و عکس‌های دومین نشست آموت


هادی خورشاهیان - لیلا عباسعلیزاده


به گزارش خبرآنلاین ... اینجا

به گزارش روزنامه آرمان ... اینجا و اینجا

به گزارش خبرگزاری ایسنا ... اینجا

به گزارش خبرگزاری مهر ... اینجا

به گزارش چهار ستاره مانده به صبح ... اینجا

به گزارش وبلاگ کوچه های قدیمی ... اینجا


كتاب‌هاي «از خواب مي‌ترسيم» هادي‌خورشاهيان و «به چيزي دست نزن» نوشته ليلا عباسعليزاده روز گذشته‌ پنج‌شنبه 21 بهمن ماه نقد شد.

دومین نشست از سری نشست های «نقد آموت» بعدازظهر پنجشنبه 21 بهمن با نقد و بررسی دو مجموعه داستان «از خواب می ترسیم» نوشته هادی خورشاهیان و «به چیزی دست نزن» نوشته لیلا عباسعلیزاده در نشر آموت برگزار شد.
در دومین نشست نقد آموت، بلقیس سلیمانی، نویسنده و منتقد و محمداسماعیل حاجی علیان، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه، این زوج نویسنده را نقد و بررسی کردند.

بلقیس سلیمانی: در مجموعه ی «از خواب می ترسیم » آنچه که جلب توجه می کند بهره از قالب داستانی «فلش فیکشن» است. در مجموعه ی «به چیزی دست نزن » بهره گیری از این شکل دارای پرداختی دوپاره است به این معنا که آغاز برخی داستان ها در قالب داستان کوتاه است و از ویژگی های داستان کوتاه مانند ارائه ی یک طرح وسیع ، جزئی نگری در شخصیت پردازی بهره می گیرد، اما در پایان به شیوه ی فلش (پایانی ناگهانی و کوبنده) خاتمه می یابد. اکثر داستان های مجموعه از این دوپارگی رنج می برند. بسیاری از داستانها استعداد این را دارند که به داستان کوتاه بسیار ارزشمندی تبدیل شوند ؛ در صورتی که بار داستانها بر پایه ی ضربه ی کوبنده ی نهایی نباشد. کلیت نگاه نویسنده ی «از خواب می ترسیم» یک نگاه رئالیستی است و حتی زمانی که از عنصر خواب هم بهره می برد وارد فضاهای فانتزی یا فضای سورئال نمی شود. به همین دلیل فضاها خوش خوان و فاقد پیچیدگی های تکنیکی هستند. در یکی از داستانها شاهدیم که زن و مرد به قبرستان رفته اند و از روی اسامی روی سنگ قبر ها در حال انتخاب اسمی برای فرزندشان هستند. داستان بر پایه ی یک نگاه اگزیستانسیالیستی است. به این معنا که شخصیت ها سعی دارند که از یک فضای سرد و فاقد روح زندگی، زندگی را بیافرینند.
موضوع خواب از موضوعاتی است که هر دو مجموعه داستان به آن پرداخته اند.
در داستان «از خواب می ترسیم» شخصیت خواب راز آلودی را می بیند و در داستان «موش کور » با زنی مواجه هستیم که خواب می بیند به موش کور تبدیل شده. در مقایسه ی این دو داستان ، «موش کور» از مجموعه داستان «به چیزی دست نزن » دارای برتری است.زیرا به طور صرف به عنصر خواب نپرداخته است و مجموعه ای از نشانه ها را برای رسیدن به وضعیتی که در بیرون اتفاق می افتد در اختیار مخاطب قرار می دهد.
بسیاری از داستانهای این دو مجموعه از موضوعات روزمره بهره می برند. از دیگر موارد قابل اشاره در هر دو مجموعه عنصر «ارتباط» است. ارتباط راویان با خود: مثل داستان «موش کور » که رابطه ی یک شخصیت را با نهاد و وجود خویش به تصویر می کشد. یا داستانهایی که در آنها با ارتباط شخصیت با افراد دیگر مواجه هستیم. موضوعاتی که همه ی افراد به طور روزمره با آنها مواجهند. هر نویسنده ای به دو شکل می تواند موضوعات روزمره ی زندگی را به ساحت ادبی نزدیک کند و از آن به گونه ای در اثرش بهره ببرد که در مخاطب ایجاد دلزدگی نکند 1. برداشت تازه 2. پرداخت تازه
اکثر داستانهای این دو مجموعه گاهی از عنصر «برداشت نو» رنج می بردند و گاهی از عنصر «پرداخت نو ». اگر بتوانیم به یک برداشت نو برسیم این امر منجر به یک پرداخت نو نیز خواهد شد.
داستان «زمهریر » یکی از بهترین داستانهای مجموعه داستان «به چیزی دست نزن » می توان دانست. در این داستان با خلق موقعیتی مواجهیم که در آن جان انسان بر اعتقاداتش برتر شمرده شده می شود .با این حال با پرداخت شتابزده ای از جانب مولف مواجهیم.گذشتن از سنت و ورود به مدرنیته که به عنوان بن مایه داستانی به آن اشاره شده در این داستان بسیار سریع اتفاق می افتد که با حقیقت این مساله در تناقض است و با توجه به انتخاب زاویه دید دانای کل و قابلیتی که این زاویه دید در اختیار نویسنده می دهد فضای داستانی گسترده تری را می طلبد.
«زبان شاعرانه » از عناصری است که مورد استفاده ی بسیاری از نویسندگان قرار می گیرد.در ایران کسانی مانند «بیژن نجدی» در «یوزپلنگانی که با من دویده اند » از این ویژگی به درستی استفاده می کنند.زیرا به موضوعی شاعرانه می پردازد و بهره گیری از چنین زبانی کاملا با عنصر زبان همخوانی دارد. اما از آنجایی که بسیاری از نویسندگان ایرانی در یک بستر شعری غنی رشد کرده اند از وادی شعر وارد عرصه ادبیات داستانی شده اند در بسیاری موارد استفاده ی نا به جا از زبان شاعرانه باعث لطمه می شود.

محمداسماعیل حاجی علیان : 26 داستان «از خواب می ترسیم» و 17 داستان «به چیزی دست نزن فضای ساختاری نزدیک به هم و متناسبی را دارند که ایجاد دل زدگی در مخاطب نمی کنند. قالب برخی از داستانهای در هر دو مجموعه ، قالب « داستان شگفت» یا همان داستان «فنتستیک» است. این نوع داستان ها با یک مقدمه چینی شروع میشود و در پایان با یک ضربه ی نهایی به پایان می رسد.
داستان «اجرای ساعت 21» از مجموعه داستان «به چیزی دست نزن » از قالب بهره می برد. تناقض ها و طنازی های درون این داستان که همراه با بازی زبانی است هم اشاره به داستان شگفت دارد. این داستان توسط من راوی روایت می شود. نویسنده در افتتاحیه داستان سعی دارد به شگفت بودن خود شخصیت علاوه بر داستان اشاره کند.همه ی شخصیتهای فرعی مانند متصدی بانک نیز شخصیت اصلی را یاری می کنند که این موقعیت شگفتی به سر انجام برسد. همچنین فعالیت های دیگر شخصیت اصلی مانند فروش کتاب های خطی اش هم به این شیفتگی کمک می کند.در این داستان با مقدمه چینی طولانی مواجهیم و شروع آن دیر اتفاق می افتد که این امر باعث لطمه به داستان شده است. در کل می توان گفت که نویسنده در خلق این فضای شگفت موفق بوده. اما در صورت رعایت فضای علی و معلولی عنصر شگفتی نیز می توانست نمود بهتری بیابد.
در دوچشم قرمز قرمز از «به چیزی دست نزن » نویسنده از راوی ترکیبی من راوی و دانای کل بهره می برد. در این داستان بهرگیری از جملات شاعرانه گاه در تناقض با ویژگی های شخصیتی کاراکتر اصلی است.خودگویی های درونی که با شکل سیال ذهن ارائه می شود نیز با فضای کلی داستان و منطق روایت ناهمخوانی دارد.
داستان «پرتره » از داستانهایی است که از ساختار مناسبی بهره برده است.در داستان « فاصله » با ویژگی های زنانه مانند جزئی نگری مواجهیم که با کاراکتر مرد داستان در تناقض است. در داستان «یک امضای دیگر» شاهد حضور عناصری هستیم که فاقد منطق داستانی اند مانند لکنت زبانی که شخصیت اصلی دارد و در پاره ای موارد این عامل نقش یک بازی زبانی اضافه را دارد که به اثر لطمه می زند .
داستان «ساعتم با اجازه خوابیده است » را جزء داستانهای ارزشمند مجموعه داستان «از خواب می ترسیم »می توان دانست و بهره گری مناسب نویسنده از عنصر «ساعت» به پر رنگ تر شدن بخش فانتزی شخصیت کمک کرده است.
در داستان «سیب زمینی» نیز با مقدمه چینی طولانی وگستردگی فضای داستانی مواجیم که با پایان بندی ناگهانی اثر در تناقض است و به آن لطمه می زند.
«زیست بوم مشترک » از مواردی است که بر نوشتار هر دو نویسنده تاثیر بسیار موثری داشته است. در هر دو مجموعه با تنوع نوشتاری و موضوعی مواجهیم. در مجموعه «به چیزی دست نزن» 10 داستان از 17 و در مجموعه داستان «از خواب می ترسیم» 8 داستان از 26 داستان «داستان زنانه» هستند. اعم از داستانهایی که راوی آنها زن است ، روایت زنانه دارند ، به موضوعات مورد علاقه ی زنان می پردازند و یا در مورد زنان هستند و 6 داستان از 17 داستان «به چیزی دست نزن» و 13 داستان از 26 داستان «از خواب می ترسیم» رویکردی مردانه دارند و می توان آنها را جزء داستانهای مردانه قلمداد کرد.

در پایان هادی خورشاهیان نیمی از داستانهای مجموعه را بازتابی از زندگی مشترک و موضوعاتی دانست که از موضوعاتی حقیقی برداشت شده اند. لیلا عباسعلی زاده نیز ضمن تشکر از صحبت های منتقدین و شرکت حاضران در جلسه ، اولین تجربه ی خود را در زمینه ی داستان بسیار لذت بخش خواند و ابراز امیدواری کرد که جلسات نقد داستان که تاثیر به سزایی در پیشرفت داستان نویسی دارند رونق بیشتری بگیرند.

Labels: , , , , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment