تادانه

طنز در ادبیات
محمدعلی علومی، نویسنده و طنزپرداز معاصر با بيان اين مطلب به خبرنگار شبستان گفت: مشخص نبودن خطوط قرمز یا ممنوعیت‌های نویسنده و خالق اثر، آن‌قدر مبهم است که کمابیش شرایط دوره نیکولای گوگول به یاد می‌آید، چون او هر کاری می‌کرد با واکنش دیگران روبرو می‌شد. با این همه استادانی مانند منوچهر احترامی و عمران صلاحی چنان استادانه حرکت می‌کردند كه به کسی نيز اهانت نمي شد و این برخاسته از بینش و دانش آنها بود که به راحتی آن را بدست نیاوردند.
وی درباره جایگاه طنز در ادبیات کلاسیک ایرانی اظهار داشت: ادبیات کلاسیک ایران تحت شرایط غالب آن دوره بیشتر متاثر از هستی‌شناسی بود. ما در آن دوره با طنزهایی روبرو می‌شویم که می‌توان به آن طنز فلسفی گفت، مانند طنزی که در آثار خیام، عطار و یا حافظ می‌بینیم. اگرچه رندان تیزهوشی چون شیخ اجل سعدی هم بودند که به طنز اجتماعی و حتی سیاسی می‌پرداختند.
علومی در ادامه تصریح کرد: در ادبیات معاصر نیز که متأثر از فضای غالب اندیشه دوره جدید بود، طنز سیاسی و اجتماعی وسعت یافت و طنز فلسفی یا هستی‌شناسی منحصر به آثار معدودی چون چند داستان بهرام صادقی، ساعدی، هدایت، جمالزاده و امثالهم شده است.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment