تادانه

از «پایاب» هجدهم
تا وقتی ما خودمان خودمان را قبول نداریم و کسی را مثلا در عرصه ادبیات بزرگ نمی دانیم، درهای دنیا را به روی خود بسته ایم.

کسی که در خانه خود مقبولیتی ندارد، بی گمان چنته یی پر برای عرضه در دنیا نخواهد داشت.

ما همچنان گرفتار «بی خود» یم و در کار فروکاستن از ارزش کار هرکسی تا خود به چشم بیاییم. یعنی نَفسِ هنر، نَفسِ ادبیات مطرح نیست؛ ما باید مطرح باشیم؛ این «خود»ِ ما. حالا فرقی نمی کند مرده یا زنده همه را باید کوبید. همه را باید فروکاست. چرا که یا نمی توانیم یا نمی خواهیم خود را بَرکشیم.

دوست داریم بگوییم اخوان ثالث شاعر نیست بلکه ناظم است. بگوییم پروین اعتصامی ناظم نخود و لوبیا و پیاز است و در ردیف این ناظمان، اخوان ثالث را نیز در صف قرار دهیم و ناظم را چنان به کار بریم که انگار صفتی مذموم و ناسزاست. در لفافه توهمات «پیشامدرن» و غیره یی از این دست و با آوردن یکی دو نمونه، احمد شاملو را از دور خارج کنیم. انگار کورس باشد و نباید در این کورس عقب ماند و مرگ جسمانی آن ها را حتی به آثارشان نیز سرایت داد تا خودمان دیده شویم.

در کجا زندگی می کنیم که به صورت افواهی چیزی می شنویم و متر و معیارمان نه مربوط به خودمان که از آن وضعیتی بیرونی است که برای ما جریان سازی اش می کنند و ما را در تله هرچه مغشوش تر، پستمدرن می اندازند.

ما گیر کرده ایم و نمی توانیم بیرون بیاییم از «خود»مان.
***
از سرمقاله شماره هجدهم دوفصلنامه پایاب
نیمه اول 1387/ به قلم محمدرضا مدیحی
payabmag@gmail.com

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment