تادانه

تسلیت به حسنی شلمرودی
منوچهر احترامی را آنقدر نمی‌شناختم که حتی نمی‌دانستم خالق «حسنی نگو بلا بگو» اوست. شاید اگر عباس، آن وقت‌ها چیزکی ننوشته بود نمی‌دانستیم «شاعر شلمرود» کیست و با چه کسانی محشور بوده که بعدها در رونمایی کتاب «عمران صلاحی» هم دیدم که چطور درباره عمران حرف زد و کلمات از میان سبیل‌های سفیدش دود شدند و شاید فکر نمی‌کرد کمتر از شش ماه بعد از آن که از عمران می‌گوید و می‌خندد، کسی هم پیدا می شود که از او حرف بزند و کلمات از میان سبیل‌های سیاهش دود شوند و شاید هم من فکر نمی‌کنم که ...

منوچهر احترامی رفت و من زیاد دیده بودمش این آخرها؛ چه در شب های بخارا و چه در نمایشگاه کتاب و چه در جلساتی مثل آنکه نوشتم. راستی این عکس مال سهام است و عکس های دیگری از استاد را اینجا و اینجا و اینجا هم می توانید ببینید.

منوچهر احترامی، ازدواج نکرده بود تا زاد و رودی داشته باشد و «احترامی» اش روی پسرش بماند اما تردید ندارم، حسنی، آنقدر بزرگ شده باشد که جای خالی پسران نداشته منوچهر خان را بگیرد.

روحش شاد و به امید دیدار

Labels: , ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment