تادانه

از تذکره‌الاولیاء عطار
اگر مرگ را در بازار فروختندی و بر طبق نهادندی، سزاوار بودی اهل آخرت را که هیچ شان آرزو نیامدی و نخریدی جز مرگ.
«یحیی بن معاذ»

هرچه خوانده ای فراموش کن و هرچه نبشته ای، بشوی تا حجاب برخیزد
«ذوالنون مصری»

روح من روح تو را بشناخت که روح مومنان با یکدیگر آشنا باشند
«اویس قرنی»

تا مرد منافق نباشد، خلق از او خشنود نگردند
«سفیان ثوری»

مرا سلطانی است که آن را دل گویند
«بشر حافی»

یک روز دلم گم شده بود. گفتم الهی! دل من باز ده. ندایی شنیدم که یا جنید! ما دل بدان ربوده ایم که با ما بمانی. تو باز می خواهی تا با غیر ما بمانی؟
«جنید بغدادی»
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment