تادانه

درباره ختنه دختران
اولین بار در کتاب "چهره عریان زن عرب" نوشته دکتر نوال سعداوی، رمان‌نویس و محقق معروف مصری در این باره چنین چیزی خواندم:
«آن‌شب شش سالگی خود را به یاد می‌آورم که گرم و آرام در بستر خود غنوده بودم، در آن حالت دلپذیر نیم‌خواب و نیم‌بیدار، و با آن خواب‌های رنگارنگ کودکی که چون پریان خیالی با سرعت، ولی آرام و بی‌صدا، از برابرم می‌گذشتند. در درون بسترم حرکت چیزی شبیه به یک پنجه سرد و زمخت را احساس کردم که به لمس و جستجوی بدن من سرگرم بود. گویی به دنبال چیزی می‌گشت. همزمان با آن، پنجه‌ای دیگر، به همان بزرگی، سردی و زمختی اولی، بر دهان من قفل شد تا مرا از فریاد زدن باز دارد.
آن‌ها مرا به حمام بردند. چهره‌هایشان را به یاد نمی‌آورم، ‌این‌که مرد بودند یا زن و یا تعدادشان. به نظرم دنیا را بار تیره‌ای فرا گرفته بود که مرا از دیدن باز می‌داشت. شاید هم آن‌ها چیز خاصی به روی چشم‌های من گذاشته‌بودند. چیزی شبیه یک گیره آهنی را به یاد می‌آورم که دست‌ها، بازوان و ران‌های مرا در خود می‌فشرد طوری‌که قدرت هرگونه حرکت یا مقاومت را از من سلب می‌کرد. تماس سرد و یخ‌زده کاشی‌های حمام در زیر بدن برهنه‌ام را به یاد می آورم و صداهای ناشناس و زمزمه‌های نامفهومی را که گاه و بیگاه با صدای فلزی ناهنجار قطع می‌شد. صداهایی که قصاب را هنگام تیز کردن چاقوی خود و قبل از سر بردین گوسفند عید قربان به خاطرم می‌آورد... برخلاف انتظار من آن شی به گردن من نزدیک نمی‌شد بلک قسمت دیگری از بدنم را نشانه گرفته بود؛‌ جایی در زیر شکمم و شاید به دنبال چیزی پنهان در میان ران‌هایم.»
(چهره عریان زن عرب/ دکتر نوال السعدوای/ مترجم: مجید فروتن و رحیم مرادی/ نشر کانون اندیشه‌های نوین/ چاپ اول 1359/ 367 صفحه)

بعدها شنیدم این رسم در میان اعراب و کردها شایع است. هر بار که به این رسم خشن و وحشی انسان‌های اولیه برای ناقص‌ ساختن زنان (مثلا برای بی‌رغبت ساختنش به جنس مرد) می رسم، سرم پر از کلمه می‌شود.


واشنگتن پست عکس‌هایی از ختنه دختران در کردستان عراق منتشر کرده که توصیه نمی‌کنم ببینید

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment