تادانه

حمله اعراب به ایران - 1
وقتی داشتم درباره ناصر خسرو تحقیق می کردم در تاریخ اسلام به چیزهایی برمی خوردم که سرم به قول امروزی ها سوت می کشید؛ از برخوردی که اعراب با ایرانیان کرده اند و به زور شمشیر چه کارها که نکرده اند. یادداشت هایی از آن برخوردها برداشته ام که به مرور در اینجا منتشرشان می کنم.
این روزها مشغول تحقیق روی موضوع دیگری هستم که به نوعی باز با اسلام مرتبط است. دیشب داشتم کتاب «تاریخ هزار ساله اسلام در نواحی شمالی ایران» را می خواندم، آنقدر حالم بد شده بود که با سردرد خوابم برد. همیشه گمان مان بوده ایرانیان با آغوش باز، اعراب بادیه نشین و تازه مسلمان را در آغوش گرفته و اسلام آورده اند؛ البته این چیزی بوده که سال های سال در گوش مان خوانده اند و هنوز هم می خوانند اما تاریخ چیز دیگری می گوید.
در همان صفحات آغازین کتابی که دیشب می خواندم، به یازده جنگ اعراب با مسلمانان طی سال های 12 هجری تا 21 هجری اشاره ای شده بود. تاریخ می گوید ایرانیان 9 سال با اعراب مسلمان جنگیده اند و سرانجام در جنگ یازدهم پیروزی نسیب اعراب بادیه نشین می شود و مثل مور و ملخ وارد سرزمینی می شوند که برای آن ها مثال بهشت بوده و پیامبر اسلام هم نویدش را داده بود که اگر ایمان بیاورید ایران و یمن و سوریه از آن ایشان خواهد بود (احمد کسروی – شهریاران گمنام. ص 125)
خلاصه در صفحه 43 «تاریخ هزار ساله اسلام در نواحی شمالی ایران» یکی از برخوردهای رئوفانه و پر از مهر و بخشش مسلمانان نسبت به ایرانیان شکست خورده از اعراب و اسیران جنگی آمده است: «چهارمین جنگ به نام الیس در کنار رود فرات روی داد که آن هم جنگ سختی بود و سرانجام ایرانیان مغلوب شدند و خالد بن ولید، فرمانده سپاهیان اسلام همه اسیران را گردن زد و خون کشته شدگان را در فرات ریخت که سه روز آب آن رود خون آلود بود.» (سال 12 هجری)

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment