تادانه

مرور چند كتاب
نمي دانم كي من را با اينجا آشنا كرد و اصلا يادم نمي آيد چرا رفتم عضو شدم و چرا بعد براي همه دوستانم هم دعوت نامه فرستادم و بعد هم كه رفتم داخلش، فكر مي كردم جايي است كه كتاب مي توان گرفت. اما بعد كه آشنا شدم ديدم نه، جايي است كه مي تواني كتاب هايي را كه خوانده اي مرور كني. اين ها هم مرور چند روز گذشته من هستند در goodreads

پيرمرد و دريا ارنست همينگوي:
پيرمرد و دريا يادم داد كه نوشتن رمان ماندگار، جنگولك بازي نيست. لقمه را از پس كله بردن به سوي دهان نيست. رمان يعني رمان و داستان داستان است. جذابيت روايت و قصه است كه داستان را داستان مي كند و نه هيچ چيز ديگر

ناتور دشت سلينجر:
دوستش داشتم و باز هم دوست دارم بخونمش. هرچه رمان ها و داستان هاي كوتاه خارجي را مي خوانم و اعتماد به نفس پيدا مي كنم براي نوشتن با خواندن كارهاي ايراني، برعكس اين احساس را پيدا مي كنم از بس به گمان خودشان هنري نوشته اند.

دلتنگي هاي نقاش خيابان خيابان چهل و هشتم سلينجر:
داستان هايي تنها. تن هايي رها. داستان هايي كه به آدم مي گويند كه بنويس. داستان نويسي به همين سادگي كه مي بيني. فقط بنويس. اين كتاب و دبليني هاي جويس نقش زيادي در نوشتنم داشته اند

بارون درخت نشين ايتالو كالوينو:
اين كتاب را هر وقت مي خوانم يك بار ديگر جور ديگر زندگي مي كنم

صدسال تنهايي گابريل گارسياماركز:
چي مي‌تونم بنويسم جز اين كه من هم تونستم اين كتاب رو بخونم و شانسش رو داشتم كه بخونمش. بعضي وقت ها حسودي ام مي شود به بعضي نويسنده ها. همين

مردي كه همه چيز، همه چيز، همه چيز داشت ميگل آنخل آستورياس:
ياد خيلي چيزها را برام مياره

بيگانه آلبر كامو:
با بيگانه به راحتي آشنا شدم و هنوز آغازش را گاهي با خود زمزمه مي كنم:‌مادر امروز مرد شايد هم ديروز. رماني سرد و آرام. اينگونه است كه رمان هاي ماندگار در ذهن آدم هم ماندگار مي شوند

ادامه مطلب

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment