تادانه

قرار دیدار | منتقد موافق | منتقد مخالف
خنده دار بود شاید خبر؛ دو منتقد، یکی مخالف و یکی موافق، قرار است درباره کتاب هایی صحبت کنند از یک آدم.
حتی دوستی ایمیل زده بود که این یعنی چی علیخانی؟ یعنی چی که اول از همه پیش ذهن می دهید به ما؟ که یکی مخالف کارهای تو هست و دیگری موافق کارهایت.
بعد هم گفت: نقد نقد است، منفی و مثبت ندارد که.
گفتم: حق با توست اما تو که مثل من مترجم عربی نبودی تا معروف ترین برنامه تلویزیون الجزیره را بشناسی: الاتجاه المعاکس. سه شنبه ها پخش می شود و مجری ای وسط می نشیند و دو نفر را می آورند جلوی دوربین و یک موضوعی را مطرح می کنند. آن وقت، موافق و مخالف شروع می کنند به بحث. کار به جاهای باریک می کشد گاهی که هرچه مجری داد می زند که آقا! آقا! این برنامه زنده است! کسی محل نمی گذارد. گاهی هم شده که یکی از مهمان های جلسه، قید ِ برنامه را می زند و از جایش بلند می شود و برنامه زنده تلویزیونی (آن هم تلویزیون پرمخاطبی مثل الجزیره) را ترک می کند.

واقعیتش اما این است که پیشنهاد صحبت کردن «کامران محمدی» را خود من دادم. اول خود ِ دوستان مشهدی تصمیم گرفته بودند دو نفر دیگر از منتقدان مشهدی صحبت کنند؛ که قبول نکردند البته.

بعد قرار شد از تهران کسی ببرند. گفتم حالا که اینطور است، بهتر است از کسانی دعوت بشود که سال ها در جمع های خصوصی و به طور شفاهی گفته اند که داستان های «قدم بخیر مادربزرگ من بود» و «اژدهاکشان» و «عروس بید» را دوست ندارند.
از میان دوستانی که دوست ندارند، من این آدم ها را اسم بردم: مجتبا پورمحسن، علیرضا محمودی ایرانمهر، محمدحسن شهسواری، مهدی یزدانی خرم، یاسر نوروزی، کامران محمدی و ... که بعد از «کامران محمدی» دعوت شد بیاید حرف بزند درباره این داستان ها.

کامران محمدی، تنها کسی است که خیلی صریح توی چشمانم نگاه کرده و گفته: «این مزخرفات چیه تو می نویسی؟ یه عده ... فکر می کنند تو داستان نویس هستی.» به هرحال این سلیقه کامران محمدی است و البته من شادم که نتیجه یکی دو هفته جدیت او برای صحبت کردن به عنوان منتقد منفی را روز شنبه در مشهد گوش خواهم داد؛ فایل صوتی این برنامه را حتما همین جا برایتان می گذارم تا بشنوید.

و خوشحالم یکی این داستان ها را می خواند و بعد مستدل درباره اش حرف می زند؛ حتی اگر همدل نباشد و دوست شان نداشته باشد. در این چند سال کم آدم ندیده ام که پشت سر آدم بدگویی می کنند و می آیند جلوی آدم و قیافه مهربان می گیرند. وقتی هم ازشان بپرسی: «خدا وکیلی! خواندی چیزی که حرف می زنی و فحش می دی؟» حرفی ندارند بگویند.

یا فلان داور ِ فلان جایزه ِ فلان و بهمان بهت می رسد و می گوید: «آقای علیخانی تبریک می گم، آقای فلانی می گفت کتاب جدیدتان عالیه، مگه تازه کتاب درآوردید؟» و بعد چه بگویی بهش جز اینکه، بله «عروس بید» بهمن 88 منتشر شد و قاعدتا باید در فهرست کتاب های بررسی شده شما هم می بود در جایزه تان که ... خب جایزه ها هم سلیقه ای است دیگر.

و خوشحالم که کامران محمدی صحبت می کند و البته محمدعلی علومی که مثل دوستان دیگر پیش از این مهربان بوده با کلمات این سه تا کتاب.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment