تادانه

برای این روزها
مسیح. فرزندم، مگذار آن کار که محض خاطر من بر عهده گرفته‌ای، روحت را خرد کند، یا که مشقات نومیدت سازد. بگذار تا همواره وعده من قوت و تسلای تو باشد؛ من تو را پاداشی بی حساب عطا توانم کرد. تقلای تو اینجا طولانی نمی گردد و قسمت تو همواره رنج نخواهد بود. اندکی صبر کن تا مصائب تو زود پایان پذیرد. زمانی فرا خواهد رسید که هرچه مشقت و مصیبت هست، به پایان رسد: هرآنچه در بند زمان است، عمری کوتاه دارد و اعتباری اندک.
با همه توان خویش بکوش؛ در تاکستان من مخلصانه خدمت کن. من خود پاداش تو خواهم بود. قلم بزن، کتاب بخوان،‌نیایش کن، صبور باش، خاموشی گزین و به دعا بنشین. با همه مصائب خود چونان یک مرد مواجه شو: (وصال) حیات جاوید را این همه و حتی ستیزده‌هایی بزرگتر سزاوار است. تنها خدا می داند که چه هنگام آرامش فرا خواهد رسید؛ آن هنگام، روز و شب آشنای ما نخواهد بود، بل نوری است جاودان، جلالی بیکران، صلحی پاینده و آرامشی بی خلل. آن هنگام خواهی گفت «کیست که مرا از این پیکر فانی وارهاند» و نه فریاد برمی‌کشی که «دریغا، غربت من چه طولانی است!» زیرا قدرت مرگ یکسره درهم خواهد شکست و رستگاری کامل، حتمی است. دیگر هیچ دغدغه‌ای نخواهد پایید و تنها سرور فرخنده‌ای می‌ماند که از همنشینی نیک و دل‌انگیز قدیسان حاصل می‌شود.
اگر تو را میسر بود که قدیسان را در اوج شکوه و جلال بیکران‌شان رویت کنی، در دم سر خضوع بر خاک می‌ساییدی و خدمتگزاری همگان را از ولایت بر یک تن خوشتر می‌داشتی. زیرا اکنون قدیسان به همان‌قدر ترفع یافته اند که پیشتر در این جهان، کوچک و خوار و عاجز از زندگانی‌شان می‌پنداشتند. تو در این زندگانی طالب خوشوقتی نمی‌بودی و درعوض، به رنج بردن از برای خدا، د ل خوش می‌داشتی و این را که خلایق ناچیزت انگارند، عظیم‌ترین منفعت می‌دانستی. اگر شادمانی راستین تو با امور الهی حاصل می‌گشت و این امور تا کنه ضمیرت نفوذ می‌کرد، هرگز زبان به گلایه نمی‌گشودی. آیا از برای حیات ابدی، تحمل هر مشقتی بایسته نیست؟ وضال یا محرومیت از ملکوت پروردگار، امر کوچکی نیست. دیدگانت را به جانب آسمان فراز کن. ببین که من اینجا هستم و در جوار من همه قدیسانم که در این دنیا به مبارزه‌ای سهمگین تن دردادند. اکنون لبریز از سرور و تسلایند؛ اکنون ایمن و آسوده‌اند؛ و ایشان تا ابد با من در ملکوت پدرم سکنی خواهند داشت.


تشبه به مسیح
توماس آکمپیس
ترجمه سایه میثمی
باب چهل و هفتم
لزوم تحمل مشقات از برای وصال حیات جاوید
صص 244 و 245
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment