تادانه

جهیزیه‌ی عروس
https://scontent-sjc2-1.cdninstagram.com/t51.2885-15/e35/16123066_983606361772806_598127608181293056_n.jpg?ig_cache_key=MTQzNzAwNTA0NzQwNTY0MDYxMQ%3D%3D.2
دیشب خانم فریبا کلهر گفتن فلانی تو که همه چی توی آموتخانه جمع کرده‌ای، اینجا رو دیدی؟
بعد آدرس جایی رو دادند در فردیس کرج: آنتیک ِ سید.
یادمه چند سال قبل وقتی تازه ایده‌ی آموتخانه افتاده بود توی مخیله‌ام، خانم کلهر، مشوق ِ اصلی‌ام بود در اینکه این کار را حتما به سرانجام برسانم
خلاصه همون دیشب رفتم به صفحه اینستاگرام این آنتیک سید و بعد رسیدم به کانال‌شون. پیام دادم به ادمین ِ کانال. جواب گرفتم. بسیار هم مودب جواب دادند و قیمت‌هاشون هم منطقی به نظرم رسید
تمام دیشب خواب می‌دیدم؛ خواب ِ آموتخانه و جهیزه‌اش
از خواب که پریدم، این کلمه‌ی جهیزیه بدجوری رفت روی مُخ‌ام. دوباره رفتم توی کانال سید. دیدم یک مجموعه داره به عنوان جهیزیه‌ی عروس. تازه یادم افتاد من در آموتخانه، جهیزیه‌ام کامل نیست
زنگ زدم که هستین من بیام؟
گفت بله
- آدرس؟
- فردیس. سه راه حافظیه
کولاک بود از صبح. باران و من و ماتیزخان راهی شدیم
خیلی سریع هم با گوگل‌مپ رسیدیم دم ِ در آنتیک سید. نمی‌نویسم کی بود و چی بود که شاید روزی نوشتمش
غلغله بود از مشتری
ساعت یازده رسیدم، تا نوبت به من رسید، شد ساعت 2 بعدازظهر
انتخاب کردم و شادمان شدم
معروف‌ام به چانه‌نزدن، احتمالا سید هم شوکه شد که یک دیوانه‌ای اصلا چانه نزد و خرید و بسته بندی کرد و درآمد
نمی‌دانست که من توی خودم نبودم، داشتم دوتا چهارتا می‌کردم که همین امروز ببرم‌شان به الموت؟ کولاک؟ هیچی به غیر آموتخانه نمی‌دیدم و نمی‌بینم و

کانال آموتخانه

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment