تادانه

گفتگوی روزنامه آرمان با «آذر عالی‌‌پور» درباره داستان‌های «فلانری اوکانر»
http://axgig.com/images/67868313995727810470.jpg 
هادی حسینی‌نژاد (روزنامه آرمان): آذر عالی‌پور متولد ۱۳۲۸ ماهشهر، کار‌شناس ارشد روابط بین‌المللی از نیوجرسی آمریکاست. این مترجم، سابقه ترجمه آثار متعددی را در حیطه ادبیات داستانی منتشر کرده. مجموعه داستان‌های «جنون دو نفره» و «رز گریه کرد» از ویلیام ترور، «ملاقات با مرینال» از چیترا بنرجی، رمان‌های «لحظه ایست روبین عشق» از لورا اسکوئیول، «آتش در کوهستان» از آنیتا دسای و... همچنین او نگارش مجموعه داستان‌هایی با نام‌های «اشتیاق»، «بانوی دریاچه» و «شلیک به قاضی پرایس» را نیز در پرونده خود دارد. وی که پیش‌تر رمان «شهود» و مجموعه داستان «شمعدانی» را از فلانری اوکانر ترجمه کرده بود، در ابتدای سال جاری مجموعه داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر را در قالب کتابی قطور، از سوی نشر آموت روانه بازار کرده است. این گفت و شنود، حول محور این کتاب و آثار اوکانر تهیه و تنظیم شده اما به تجربه نویسنده در کار ترجمه و همچنین ملزومات ترجمه در دنیای جدید نیز پرداخته‌ایم. متن گفت‌وگو، پیش روی شماست.
خانم عالی‌پور؛ ابتدا برای روشن شدن بحث، کمی درباره مجموعه داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر که با ترجمه شما توسط نشر آموت روانه بازار شده توضیح دهید. آیا این کتاب، تمام داستان‌های کوتاه اوکانر را شامل می‌شود؟
اوکانر در طول زندگی کوتاهش که 39 سال بیشتر نبود در مجموع سی و یک داستان کوتاه (که البته برخی از آنها داستان‌هایی بلندند)، دو رمان و یک مجموعه مقالات و تعداد زیادی نامه نوشت. مجموعه جدیدی که از آثار این نویسنده ترجمه کرد‌ه‌ام و توسط نشر آموت در نمایشگاه بین‌المللی کتاب امسال عرضه شد «مجموعه داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر» نام دارد و ۲۵ داستان از داستان‌های کوتاه و بلند او را در برمی‌گیرد.
با توجه به زندگینامه و آثار نویسنده، در می‌یابیم که شخصیت هنری اوکانر در تقابل با رویدادهای پیرامونی‌اش در دهه‌های ۴۰ تا ۶۰ میلادی، هویت و نشانه‌های خاصی به آثار این نویسنده آمریکایی داده است. از دیدگاه شما کدام ویژگی‌های مهم زندگی و آثار اوکانر را مشخص کرده‌اند؟
اوکانر یکی از نویسندگان جنوب آمریکاست. دو ویژگی یعنی «جنوبی» و «کاتولیک» بودن بر کار‌هایش اثر گذاشته‌اند و این دو خصلت از شاخصه‌های مهم آثار اوست. جنوب آمریکا تا نیمه قرن بیستم نویسندگان بزرگی را به جهان ادبیات معرفی کرد مثل ویلیام فاکنر، ارسکین کالدول، کا‌ترین آن پور‌تر، کارسون مک کالرس و ادورا ولتی. اوکانر هم یکی از شاخص‌ترین آنهاست. زبان اوکانر به شدت جنوبی و سرشار از اصطلاحات و کنایات عامیانه مردم این حوزه جغرافیایی است. اصولا ادبیات جنوب آمریکا سال‌ها تحت تاثیر مذهب و نیز تغییر مناسبات اجتماعی بین سیاهان و سفید‌ها ویژگی چشمگیری داشت که از آن جمله توصیف‌های رئالیستی است، هرچند که اوکانر خود را در این چهارچوب محدود نمی‌کند. از شاخصه مهم کارهای اوکانر تاثیر مذهب بر نوشته‌هایش است. خود او یک کاتولیک مؤمن و وفادار به اجرای مناسک مذهبی بود اما در داستان‌هایش تنها یک دانای کل و نظاره‌گر باقی می‌ماند. با اینکه خودش آدمی وفادار به مذهب بود، شخصیت‌هایش با مذهب درگیر می‌شوند و راه‌های غیرمذهبی را انتخاب می‌کنند. نمایش سرگردانی در زندگی شخصیت‌ها یا اشاره‌های مکررش به انجیل از زبان این شخصیت‌ها، همه بیانگر عمده بودن نقش مذهب در نوشته‌های او است. با این همه نباید نوشته‌هایش را به قالب‌های «جنوبی» یا مذهبی» محدود کنیم.
فلانری اوکانر 
اوکانر اگرچه سابقه فعالیت در جنبش‌ها و جناح‌های سیاسی و اجتماعی عصر خود را نداشت، اما در داستان‌هایش نسبت به جریان‌های رایج در زمانه‌ و جامعه خود واکنش نشان داده است. این رویکرد‌ها را ذیل چه عناوین و مواردی می‌توان دسته بندی کرد؟
اوکانر در طول دو دهه داستان‌هایش را نوشت. دهه‌هایی که جنبش مبارزات مدنی برای از بین بردن تبعیض نژادی بین سیاهان و سفید‌ها در جریان بود. خود او فعالیتی در این جنبش نداشت و طرفداری خاصی نیز از آن نشان نمی‌داد، اما در بیشتر داستان‌هایش به بازگو کردن احساسات و افکار آدم‌هایی می‌پردازد که هنوز معتقد به تفاوت گذاری نژادی و اجتماعی بین سیاهان و سفید‌ها هستند و تحت تاثیر تقابل آنها با فرزندانشان با دنیای جدید آشنا شده‌اند. در بسیاری از داستان‌های اوکانر فرهنگ و اصطلاحات رایج این دوران گذار کاملا به چشم می‌خورند و به همین دلیل هم واژه «کاکاسیاه» یا «زنگی» که پس از آن دوران لقبی توهین آمیز محسوب می‌شد، مدام در نوشته‌هایش و از زبان شخصیت‌های سفید تکرار می‌شود، ولی خود اوکانر در داستان‌هایش، به عنوان نویسنده و راوی، در این باره به داوری نمی‌پردازد اما به شیوه‌ای ظریف و طنزگونه، تقابل شخصیت‌هایش را با آینده پیش رو بیان می‌کند. از جمله او در نامه‌ای خطاب به دوستش نوشته است که برخورد آدم‌ها با این جنبش و اندیشه‌های آنها و برخوردشان با کلنجارهای درونی و با اطرافیان برایش مهم‌تر از خود این جنبش است. با این همه، مقالات و نامه‌هایش همه نشان می‌دهند که اوکانر انسانی بود رئوف، مردم دوست و طرفدار صلح و معتقد به رحمت الهی.
شما پیش‌تر نیز ترجمه شماری از آثار اوکانر را در کارنامه خود داشته‌اید. کدام خصوصیت و ویژگی‌ها در آثار این نویسنده شما را ترغیب کرد تا مجموعه‌ای کامل از آثارش را ترجمه و منتشر کنید؟
یکی از رمان‌های اوکانر را در سال ۱۳۶۵ تحت عنوان «شهود» ترجمه کردم و 6 داستان از داستان‌های او را نیز در سال ۱۳۷۳، با عنوان «شمعدانی» به چاپ سپردم. البته شش داستان کتاب شمعدانی را هم به دلیل سپری شدن 20 سال از ترجمه اولیه آنها، در این مجموعه جدید گنجانده‌ام. چیزی که مرا ترغیب کرد تا بقیه کارهای اوکانر را ترجمه کنم، غنی بودن آنها چه به لحاظ سبک داستان‌نویسی و چه از نظر مضمون ومحتوی بود. از جنبه داستان نویسی، شگردهای او در به تصویر کشیدن فضای محیط بومی و بازگویی درونی‌ترین لایه‌های روانی شخصیت‌هایش با نثری موجز و آمیخته به طنز شگفت انگیز است. اغلب منتقدین استفاده او از تصویرپردازی‌ها و نماد‌های غنی و پیچیده به کار رفته در داستان‌هایش را ستوده‌اند. اوکانر از نویسنگان صاحب سبک جنوب آمریکاست و در داستان‌هایش با طنزی تلخ فرهنگ تجاری- مادی دهه‌های پنجاه و شصت آمریکا را به نقد می‌کشد. او با مهارت بسیار لایه‌های درونی روان آدم‌های محیطش را که بیشتر آدم‌هایی از پا افتاده، روان پریش، متعصب و دارای رفتارهای غیرمعقول هستند بازگو می‌کند و با شجاعت و بی‌پروایی تضادهای درونیشان را نشان می‌دهد و کشمکش درونی آدم‌ها و کلنجارهای ذهنیشان را با باورهای مذهبی بیان می‌کند. مذهب و الزامات و کاربست‌های مربوط به آن نظیر وجدان، رستگاری، توبه و جهنم، از درونمایه‌های اصلی داستان‌های اوکانر است. او یکی از برجسته‌ترین نویسندگان داستان‌نویسی بعد از جنگ جهانی دوم و در میان آنها یک «خلافِ قاعده» محسوب می‌شد. داستان‌هایش به شدت رنگ و بوی محلی دارد و پر است از جزئیات طنز از محیط اجتماعی جنوب. او از طریق نشان دادن رفتارهای غیرمعقول شخصیت‌هایش سعی می‌کند رازی را که در انسان امروزی و این جوامع به نوعی گم شده است نشان بدهد: راز هستی، راز ماهیت انسان، راز رحمت الهی.
ترجمه داستان‌های اوکانر، چه ملزوماتی را برای شما به عنوان یک مترجم می‌طلبید و چه تفاوت‌هایی با سایر ترجمه‌های شما داشت؟
آثار اوکانر پر است از اصطلاحات خاص جنوب و دیالوگ‌هایی با لهجه محلی و سیاه پوستی و همین مساله کار ترجمه و یافتن معادل درست فارسی را برای این اصطلاحات و لهجه‌ها که بیشتر در قالب خرده فرهنگ‌های آن دیار و به صورت بریده-بریده و نصفه نیمه به کار رفته‌اند مشکل می‌کرد و نسبت به ترجمه‌های دیگرکوشش به مراتب بیشتری را می‌طلبید.
از آنجایی که با کم و کیف آثار اوکانر آشنایی دارید، فکر می‌کنید از لحاظ شیوه و تکنیک‌های نویسندگی چه ویژگی‌هایی در آثارش وجود دارد که می‌تواند برای نویسندگان امروزی ما درس‌آموز باشد؟
از ویژگی‌هایی آثار اوکانر که می‌تواند برای نویسندگان امروزی ما مفید باشد، معناگرا بودن داستان‌ها و پرداختن به جزئیات روح و روان و ظاهر شخصیت‌ها و دغدغه‌هایشان و به تفکر وا داشتن خواننده است. او در یک داستان کوتاه به شکلی موجز، زندگی، طرز فکر، گذشته و نیز کشمکش شخصیت‌ها با مساله مرگ و زندگی و دغدغه‌های دیگر را به نحوی استادانه به تصویر می‌کشد. او همچنین به نحو حیرت‌انگیزی مفاهیم معنا‌شناختی و هستی‌شناختی زندگی بشر را به‌ویژه در لایه‌های دوم و سوم داستان می‌گنجاند. پایان‌بندی داستان‌هایش به شدت غافلگیر کننده هستند، پایان‌بندی‌هایی که نه به شکلی تصنعی که به نحوی بسیار طبیعی از دل داستان و جزئیات متن بیرون می‌آیند، طوری که برای خواننده، در عین غافلگیر کننده بودن و حتی عجیب بودن، باورپذیر جلوه می‌کنند. او به نحوی استادانه بر تقابل‌های دوگانه سنت گرایی و مدرنیسم تمرکز می‌کند و با نشان دادن آن در کنش‌ها و دیالوگ‌ها و رویداد‌ها و استفاده به جا از شگرد‌ها و اعمال غیرقابل پیش‌بینی، داستان‌هایش را روایت می‌کند. همه این‌ها می‌توانند از نظر داستان‌نویسی آموزنده باشند.
برخی معتقدند مترجمان کشورمان بیش از اندازه به ترجمه آثار کلاسیک پرداخته‌اند و در مقابل؛ آثار مدرن و دستاورد‌های تازه ادبیات داستانی جهان، کمتر مورد توجه و ترجمه قرار گرفته‌اند. آیا شما با این تعبیر و داوری موافق هستید؟
با این نقطه‌نظر‌ها چندان موافق نیستم. دستاورد‌های تازه ادبیات داستانی جهان نیز مورد توجه مترجمان ما قرار گرفته و شماری از آنها نیز به فارسی ترجمه شده‌اند. اما شاید یکی از دلایلی که آثار مدرن و کارهای نویسندگان موج نو ادبیات دراینجا کمتر ترجمه می‌شوند، قابل چاپ نبودن بخش‌هایی از این داستان‌ها یا رمان‌ها به دلیل محدودیت‌های فرهنگی برگرفته از عرف و اقتضائات کنونی است. یکی از درونمایه‌های اصلی ادبیات داستانی، به‌ویژه ادبیات مدرن، روابط بین انسان‌ها از جمله روابط بین زن و مرد و مناسبات عاشقانه است و اکثر آثار مدرن امروزی این روابط را هر یک به گونه‌ای بیان می‌کنند. اما‌‌ همان طور که گفتم مترجم یا خود ناچار می‌شود این بخش‌ها را حذف کند یا از خیر ترجمه کتاب می‌گذرد که معمولا راه دوم انتخاب می‌شود.
در جهان داستان، نویسنده امروزی وسعت دید و دانش بیشتری نسبت به وقایع و مفاهیم مطرح در دنیای امروزی دارد. همچنین مباحث تئوریک و تکنیک‌های نویسندگی نیز عملا در دهه‌های اخیر بیشتر مورد توجه نویسندگان قرار گرفته‌اند. از این حیث، آیا ترجمه آثار کلاسیک راحت‌تر از آثار مدرن‌ است؟
مقوله سختی یا راحتی ترجمه یک اثر را نمی‌شود در تقسیم‌بندی آثار ادبی به کلاسیک و مدرن به تعریف کشید. پاره‌ای از آثار کلاسیک زبان ساده‌تری دارند و بنابراین ترجمه آنها هم راحت‌تر است، اما در بسیاری از این آثار از واژه‌های کهن و منسوخی استفاده شده که یافتن معادل درست به زبانی دیگر برای آنها بسیار دشوار است،‌‌ همان طورکه ترجمه آثار کلاسیک ما، به‌ویژه آثار شعرای قدیم ایرانی به زبانی دیگر بسیار مشکل و‌گاه غیرممکن است. اما ترجمه آثار مدرن از جنبه‌هایی راحت‌تر و از سویی دشوار‌تر است. زبان به کار رفته در آثار جدید، زبانی تحول یافته و نزدیک به زبان مورد استفاده رایج است و بنابراین ترجمه آنها از نظر زبانی نسبت به آثار کلاسیک راحت تراست، اما به لحاظ شگرد‌ها و تکنیک‌های جدید داستان‌نویسی برگرداندن آنها به زبانی دیگر دشوار‌تر است؛ شگردهایی مثل خطی نبودن، تغییر زاویه دید، تغییر مکرر راوی بدون اینکه نویسنده آن را اعلام کند و در نتیجه منجر به عدم تشخیص ضمائر می‌شود، استفاده از روش سیلان ذهن و مؤلفه‌هایی از این دست، حتی فهم این آثار را نیز، به‌ویژه در خوانش‌های اولیه، برای خواننده مشکل می‌کنند و طبیعتا ترجمه آنها هم دشوار‌تر است. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم که راحتی و سختی ترجمه یک اثر بستگی به زبان، پیچیدگی و تکنیک‌های به کار رفته در آن دارد و ربط چندانی به کلاسیک بودن یا مدرن آثار ندارد.
به عنوان یک مترجم، فکر می‌کنید به فراخور تحولاتی که ادبیات داستانی نوین به آنها دست یافته، مترجمان نیز در ترجمه این آثار، به پیشرفت و تحول نیاز دارند؟ مترجم خوب با شاخصه‌های امروزی، چه المان‌هایی را باید داشته باشد؟
همانطور که در پاسخ به سوال قبلی گفتم، با توجه به پیچیده‌تر شدن لایه‌های داستانی و تحولاتی که در روش / ساختار و زبان ادبیات داستانی رخ داده است، طبیعتاً مترجم نیز باید خود را به ابزار شناخت و کد‌های رمز گشایی از این تکنیک‌های نوین و روح نهفته در لایه‌های زیرین این آثار مجهز کند و این ابزار چیزی نیست جز آشنایی عمیق با فرهنگ امروزی جوامعی که داستان در آنجا رخ می‌دهد و نیز آشنایی با اصطلاحات و واژه‌هایی که چه بسا در دائره‌المعارف‌های موجود نیز یافت نمی‌شوند و کوششی به مراتب بیشتر از گذشته را می‌طلبد. ترجمه‌های عجولانه و نداشتن حوصله برای آشنایی عمیق با مفهوم و روح نهفته در اثر و روش‌های به کار رفته در آن منجر به ترجمه‌ای می‌شود که به هیچ وجه معنای به کار رفته در داستان را به خواننده القا نمی‌کند و حتی او را سردرگم و پشیمان از خواندن اثر می‌کند. خواندن مدام آثار مدرن به زبان اصلی نیز به مترجم امروزی کمک می‌کند تا با مؤلفه‌های نوین داستان‌نویسی آشنایی بیشتری پیدا کند و بتواند حاصل کار بهتری داشته باشد.
سوال آخر اینکه در حال حاضر مشغول ترجمه چه اثری هستید و ترجمه‌ یا ترجمه‌هایی از شما که باید منتظر انتشارشان باشیم، کدامند؟
فعلا کار مشخصی در دست ترجمه ندارم. ترجیح می‌دهم مدتی را به مطالعه و خواندن کتاب‌هایی که یا نخوانده‌ام یا دوست دارم دوباره بخوانم، بگذرانم.
***
شماره تلفن‌های 66496923، 88490392، 09360355401 و ایمیل aamout@gmail.com  برای ثبت سفارش و ارسال رایگان کتاب (خرید حداقل 4 عنوان) در خدمت علاقمندان کتاب‌های نشر آموت است. این طرح روز تعطیل ندارد و در تمام روزهای هفته (حتی جمعه‌ها و روزهای تعطیل) می‌توانید سفارش خود را اعلام فرمایید. برای مشاهده فهرست 110 عنوان کتاب نشر آموت (رمان ایرانی/ رمان خارجی/ شعر/ ایرانشناسی و ...) به سایت انتشارات آموت مراجعه فرمایید: www.aamout.com

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com