تادانه

شب پرویز مرزبان برگزار شد
001-58.jpg 
شب پرویز مرزبان، مترجم و پژوهشگر فقید، برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی دهباشی - سردبیر مجله‌ی بخارا - در صدوبیستمین شب بخارا در معرفی پرویز مرزبان گفت: پرویز مرزبان در پنجم اسفند 1296 در تهران متولد شد. تحصیلات دبیرستانی را در رشته زبان و ادبیات فرانسه در مدرسه سن لوئی تهران به اتمام رساند. به سال 1320 موفق به دریافت لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشسرای عالی شد و به استخدام وزارت فرهنگ برای تدریس درآمد. ایشان علاوه بر تدریس در دبیرستان‌های تهران، به تدریس زبان انگلیسی در دانش‌سرای مقدماتی تهران مشغول شد. یک دوره نیز سرپرست دانشجویان ایرانی در لندن بودند و با مراجعت به تهران به سمت استاد زبان انگلیسی دوره فوق لیسانس دانشگاه تربیت معلم منصوب شد و در رشته تاریخ هنر و نقد هنرهای تجسمی در دانشگاه‌های تهران، مدرسه عالی ادبیات و زبان‌های خارجی و دانشگاه هنر به تدریس پرداخت که تا سال 1375 ادامه داشت.
او در ادامه عنوان کرد: استاد مرزبان دارای کتاب‌ها و مقاله‌ها و ترجمههای بسیاری است که به برخی از آن‌ها اشاره میکنم؛ در حوزه ادبیات کتاب دو نمایشنامه «شوهر دلخواه» و «زن بیاهمیت» اثر اسکار وایلد که در سال 1335 در سلسله انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. ترجمه کتاب «سیر تمدن» اثر رالف لینتون و بعد در سال 1343 ترجمه کتاب «معنی زیبایی» نوشته اریک نیوتن و همین‌طور کتاب «مردانی که دنیا را عوض کردند» نوشته راگون لارسن و ترجمه دو جلد از مجموعه چهارده جلدی تاریخ تمدن ویل دورانت با عنوان «عصر لویی چهاردهم در فرانسه» و « نهضت اصلاح دینی». حاصل سال‌های بعد انقلاب نیز بسیار مهم بوده است، از آن جمله کتاب معروف و شناخته‌شده «تاریخ هنر» نوشته جنسن که این کتاب بسیار مفصل تاکنون به چاپ‌های متعدد نیز رسیده است. سپس کتاب «هنرهای ایران» اثر دبلیو فرریه که دارای خلاصه تاریخ و زمینههای هنرهای ایران از آغاز تا به امروز است. همچنین «باغهای خیال» نیز کتابی بود که ایشان ترجمه کرد و برنده بهترین ترجمه سال نیز شناخته شد. نزدیک به یکصد و پانزده مدخل از کتاب پانزده جلدی آرتور پوپ را با عنوان «بررسی هنر ایران» به چاپ رساند و ده‌ها کتاب و مقاله دیگر که ما جزییات آن را در بخارا به تفصیل چاپ خواهیم کرد.
در این مراسم هوشنگ دولت‌آبادی نیز با اشاره به دوستی دیرینه‌اش با پرویز مرزبان، به حکایت خاطره‌هایش از مرزبان در نخستین روزهای آشنایی تا واپسین دم پرداخت و گفت: پرویز مرزبان موجودی دوست‌داشتنی و از هر حیث دلنشین بود، با هر معیاری که بخواهیم بسنجیم، انسانی استثنایی بود. ممتاز بودنش در زمینه‌ی هنر است و در آثار بسیاری که اکنون قسمتی از آن‌ها ذکر شد و صاحب‌نظران دربارهاش سخن خواهند گفت. من تأکیدم را بر متمایز بودن پرویز مرزبان میگذارم، برای این‌که به گمان من متمایز بودن از ممتاز بودن کم‌تر نیست.
این نویسنده متذکر شد: پرویز مرزبان آدم بسیار خوشبختی بود. من فکر میکنم در نزدیک به 70 سالی که از اولین آشنایی ما گذشت، میتوانم بگویم که از هر حیث آدم بسیار خوشبختی بود. در آن زمان که پرویز مرزبان به دنیا آمد، خانوادههایی که به فرهنگ اعتقاد داشتند و در آن‌ها فرهنگ رفت و آمد داشت، خیلی زیاد نبودند. راهی هم برای یاد گرفتن از کتاب‌ها و نشریه‌ها وجود نداشت، تعداد کمی از خانوادهها بودند که به علت ارتباط با فرنگ و به علت ارتباط با شعرا و حکمای داخلی کانون فرهنگ بودند و یکی از این خانوادهها، خانواده‌ی مرزبان بود. پدرش که یکی از اطبای پیش‌روی چشم‌پزشکی در ایران بود و یکی از اولین کسانی بود که بنیاد چشم‌پزشکی نو را در ایران گذاشت، شخصیت بسیار مطبوعی بود که عده‌ی زیادی از بزرگان علم و ادب در خانهاش جمع میشدند، در نتیجه آقای پرویز خان مرزبان ما هم بدون این‌که هیچ زحمتی بکشد، مقدار خیلی زیادی از این آدم‌ها که میآمدند و میرفتند، مطلب یاد گرفت.
همچنین آیدین آغداشلو از پرویز مرزبان و تاریخ هنر سخن گفت.
این هنرمند با بیان این‌که برای بنده اسباب افتخار است چند کلمهای در مدح استاد بزرگ درگذشته آقای پرویز مرزبان عرض کنم، اظهار کرد: ما از مؤلف بزرگواری حرف میزنیم که به زعم بنده در یاد‌ها می‌ماند و از او همواره یاد می‌شود. چقدر باید بها داشته باشد حاصل عمر او که برای کسانی که خودشان مدرس تاریخ هنر هستند، کتاب «تاریخ هنر» تألیفی او کتاب بالینی باشد؛ یعنی هر جایی که اشکال داشته باشند، هر جایی که بخواهند از چیزی رمزگشایی کنند، به کتاب او رجوع کنند. مقام عظیم و بزرگی است که به هر کسی نمیرسد.
آغداشلو در بخش دیگری از سخنانش به اهمیت مترجم در ایران پرداخت و گفت: کتاب «تاریخ هنر» پرویز مرزبان یک کتاب تعیینکننده است برای همه کسانی که اهل این معنا بودند. پرویز مرزبان حضور مشخص یک روشنفکر والا، بلندبالا و فرهیخته‌ی یک عصر را با اسمش و با زندگیاش یدک میکشد. پنجاه سال گذشته، شصت سال گذشته با نام او عجین شده است. خیلی‌ها بودند که کارهای بسیاری کردند. سهم عمدهای دارند. سهم هر کدام‌شان باید به جا بیاید. اما به حسب علاقه و دل‌بستگی من، آن چیزی که ما به اسم تاریخ هنر میشناسیم، به یمن کار پرویز مرزبان جا افتاد.
همچنین متن سخنرانی پرویز تناولی، که گفته شد، به علت بیماری در مراسم حضور ندارد، توسط علی دهباشی خوانده شد که در بخشی از آن آمده بود: آشنایی من با مرزبان به سال 1333 برمی‌گردد، زمانی که هنرجوی هنرستان بودم. در آن سال و سال‌های پس از آن، مرزبان معلم زبان انگلیسی ما بود، اما علاقه‌اش به هنر او را اغلب از تدریس زبان به تاریخ هنر معاصر می‌کشاند و بحث‌های داغی را موجب می‌شد. آشنایی و تسلط او به هنر و جهت‌گیری‌های خاصش شور و شوقی در دل ما می‌افکند و تا ساعت‌ها پس از کلاس ادامه پیدا می‌کرد. اما این تازه آغاز کار بود، زیرا چنان‌که خواهم گفت چند سال بعد سرنوشت مرا بیش از پیش به مرزبان نزدیک کرد. به سال 1339 و با پایان تحصیلاتم در ایتالیا، روانه‌ی لندن شدم تا با مجسمه‌سازی قدرتمند انگلستان آشنایی پیدا کنم و تجربیات تازه‌ای بیاموزم. چند روز پس از اقامتم برای دیدار حمید عنایت به سفارت ایران رفتم و در راهروی سفارت به پرویز مرزبان با همان چهره‌ی دوست‌داشتنی برخوردم. وی با گرمی مرا پذیرفت و حال و وضعم را جویا شد و از من خواست هرگاه کمکی لازم داشته باشم، به ایشان رجوع کنم. در آن زمان مرزبان در سمت معاونت مسعود فرزاد، به اتفاق امور فرهنگی ایران را اداره می‌کردند و وجودشان برای من دلگرم‌کننده بود. حمید عنایت نیز سمت قابل‌ توجهی در سفارت داشت و وقتی از قصد من برای اقامت چندماهه‌ام آگاه شد، مرا نزد مهرداد بهار برد و از وی خواست خانه‌ی خود را در چند ماهی که به خارج از لندن می‌رود، در اختیار من بگذارد و بهار با روی خوش قول عنایت را پذیرفت. من در زیرزمین بزرگی که بهار در اختیارم گذاشت، در محله‌ی Egle Count مستقر شدم. این زیرزمین برای کار من ایده‌ال بود و به محض استقرار، مشغول به کار شدم. از آن پس هر چند روز یک بار به دیدن مرزبان و عنایت می‌رفتم و از وجود آن فرزانگان بهره می‌بردم. در مصاحبات هنری با مرزبان نزدیک‌تر بودم و او را در روند کارهایم قرار می‌دادم. مرزبان با اشتیاق، طرح‌ها و عکس مجسمه‌هایم را نگاه می‌کرد و برای هر یک حرفی می‌زد و گاه چنان به هیجان می‌آمد که ناهار دعوتم می‌کرد و مرا به رستوران‌ها و باشگاه‌های درجه یک می‌برد و پس از نهار به چند محله که گالری‌های آن زمان لندن مستقر بودند، می‌رفتیم و مدتی را به بحث و گفت‌وگو درباره‌ی آثار به نمایش گذاشته‌شده می‌گذراندیم.
در ادامه‌ی مراسم، فیلم مستند پرویز مرزبان ساخته مجید عاشقی به نمایش درآمد.
در بخش پایانی هم یگانه مرزبان، همسر پرویز مرزبان، گفت: از تمام دوستان و یارانی که در این روزهای سخت ما را تنها نگذاشتند و از مجله بخارا و علی دهباشی تشکر می‌کنم.
او از همسرش چنین یاد کرد: پرویز مرزبان آدمی بود وارسته و بینیاز که در این دنیای ماشینی و مادی یک هدف داشت و آن هم بیداری جوان‌ها و آشنایی آن‌ها با هنر بود. از همین‌رو از ترجمه تاریخ بزرگ جنسن، خلاصه تاریخ هنر را تألیف کرد که هر سال برای دانشجویان هنر چاپ میشود و تا به حال هجده چاپ را پشت سر گذاشته است و در این زمینه رقیبی ندارد. بهترین ساعت‌های عمرش در کلاس و در کنار دانشجویانش گذشت.

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com