تادانه

نگاه ِ دکتر «عباس پژمان» به کتاب «یک جفت چکمه برای هزارپا»/ فرانتس هولر/ ترجمه‌ی علی عبداللهی
http://www.ibna.ir/images/docs/000034/n00034286-b.jpg
دکتر عباس پژمان
بتازگي «يك جفت چكمه براي هزارپا»ي فرانتس هولر سوئيسي را خواندم، كه مترجمش علي عبداللهي و ناشرش نشر آموت است. كتاب، مجموعه اي است از داستان هايي كه اغلب در يك صفحه يا حتي چند سطر است، تعداد اندكي از آنها هم در چند صفحه هستند.
    يكي از داستان هاي كتاب درباره باغباني است كه پاهاي سنگي اش شهره عالمش كرده اند. براي همين گروه گروه آدم از همه جاي دنيا به ديدنش مي آيند تا وقتي او دارد باغچه ها و كرت هايش را آب مي دهد پايش را لمس كنند يا وقتي در گلخانه اش سرگرم كار است دستشان را به ساق پايش بكشند. بعد هم بگويند آدم تصورش را هم نمي تواند بكند كه پر و پاي يك نفر از سنگ است، اما هيچ گاه كسي از گل هاي او چيزي نمي گويد.
    وقتي شروع كردم داستان هاي اين كتاب را خواندن، طولي نكشيد كه متوجه نكته اي شدم. احساس كردم در بعضي از آنها چيزي هست كه يكدفعه ظاهر مي شود و وقتي آن ظاهر شد داستان به وجود مي آيد. معمولادر هر موقعيتي از زندگي چيزهايي هست كه ازشان غافل هستيم؛ اما اي بسا كه بسياري از آنها خيلي مهم تر از چيزهاي ديگري است كه ذهن ما را به خود مشغول مي كنند. داستان ها سر و كار زيادي با اين مساله دارند. چيزهايي كه معمولااز آنها غافل هستيم، گاهي نقش مهمي در داستان ها بازي مي كنند.
یک جفت چکمه برای هزارپا
مجموعه داستان طنز
   البته رمان ها و داستان هاي بلند جايگاه خودشان را دارند، اما زيبايي واقعا مي تواند در يك قالب خيلي كوچك و در نهايت سادگي هم به درخشش درآيد و صورت كمال پيدا كند: «داستان عاشقانه ـ يك بشكه مواد ترانزيتي و يك واگن زغال بر، توي يكي از ايستگاه هاي اصلي قطار مونتس به هم خوردند و احساس كردند كه برخوردشان به هيچ وجه تصادفي نيست، زغال بر زمزمه كرد: دوست دارم عزيزم. بشكه مواد ترانزيتي از شنيدن اين حرف تا بناگوش سرخ شد و مدتي هر دو خيره به هم نگاه كردند. بعد هم آه كشان به حركت در آمدند، بشكه مواد ترانزيتي به سمت كياسو رفت و زغال بر به سمت كپنهاك. واقعا متاسفم كه آنها هرگز دوباره همديگر را نديدند.» احساس كردند كه برخوردشان به هيچ وجه تصادفي نيست. بعضي از داستان هاي «يك جفت چكمه براي هزارپا» براي كودكان و نوجوانان هم مناسب هستند، اما نكته هاي ظريفي در بسياري از آنها هست كه درك آنها ذهني ورزيده تر از ذهن كودك و نوجوان مي خواهد. در هر حال تعدادي از داستان ها ممكن است بعد از اين كه آنها را خواندي براي هميشه در ذهنت بماند؛ به دليل اين كه زيبا و صميمي هستند. علي عبداللهي كه كارنامه عالي و پرباري در شعر و ترجمه دارد. اين كتاب را هم خيلي زيبا و عالي ترجمه كرده است.
* روزنامه جام‌جم، شماره 3649 به تاريخ 17/12/91، صفحه 8 (ادبيات)

Labels: ,

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com