تادانه

زندگیِ جدیدِ جناب دایناسور
رُمان کودک
نوشته‌ی ربابه میرغیاثی
انتشارات چکه و شهر قلم
نزدیکِ فصلِ زمستان جناب دایناسور برای رئیس موزه نامه نوشت و از او خواست بازنشسته‌اش کند. سال‌های سال بود که همه‌ی دوستانِ دایناسور مُرده بودند و فقط او زنده مانده بود. دایناسور می‌ترسید اگر زندگی‌اش را همین‌طوری ادامه بدهد تا چند سالِ دیگر به موجودی خنگ و خونسرد تبدیل شود. و البته، ترس دیگری هم در میان بود جناب دایناسور با نود و پنج سال عمر، پنج ‌متر قد و چهل تُن وزن می‌ترسید که بمیرد و نسلِ دایناسورهای روی زمین منقرض شود. برای همین بود که او هر روز تازه‌ترین مقاله‌های پزشکی و روان‌پزشکی را می‌خواند و به دنبال راه‌هایی بود که بتواند بیش‌تر زندگی کند.
از متن پشتِ جلدِ کتاب (نگارنده به سطور خاکستریِ رنگ بالا اشاره می‌کند) معلوم است که قهرمانِ این رُمان یک دایناسورِ خیلی خسته است، آخرین دایناسور روی زمین که از مناسباتِ کارمندی خسته شده و تصمیم گرفته بی‌خیالِ ثباتِ شغلی‌‌اش برود پیِ یک زندگی جدید. البته، گویا هراس درونیِ دایناسور از مرگ هم روی انتخاب مسیرش برای زندگی تأثیرگذار است. چه تأثیری می‌گذارد؟ خُب، باید کتاب را بخوانید و متوجّه شوید چه‌گونه راه‌هایی که جناب دایناسور برای زندگیِ بیش‌تر پیدا می‌کند او را به یک شبه کانون اصلاح و تربیت می‌رساند در دلِ جنگل و به یک زن؛ خانوم یونا که یک زارفه‌ی مهربانِ حساسِ گریه‌او است. خُب، وقتی هم پای یک زن به زندگیِ باز می‌شود دیگر … وقت آن است که بگویم داراخ داراخ دوراخه.
زندگیِ جدیدِ جناب دایناسور برای گروه سنّی کودک نوشته شده است. یک داستانِ فانتزی با شخصیّت‌های جانوری که جدای ماجرا، رگه‌هایی از طنز هم دارد. گیرم، از این طنزهای یواش. فکر می‌کنم بچّه‌های دبستانی از خواندنِ ماجراهای جناب دایناسور، خانوم یونا و دیگر حیواناتِ این داستان لذّت ببرند.
این رُمان به‌تازگی چاپ شده است و با قیمت ۲۰۰۰ تومان در غرفه‌ی انتشارات چکه و انتشارات شهر قلم در بیست‌وپنجمین نمایش‌گاه بین‌المللی کتاب تهران (سالن ۲۳b، غرفه‌ی ۱۲۵) به فروش می‌رسد. لابُد بعد از نمایش‌گاه هم در کتاب‌فروشی‌های سطح شهر می‌توانید زندگیِ جدیدِ جناب دایناسور را تهیّه کنید.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment