تادانه

گفت‌وگو با بهنام ناصح
خیلی از نویسنده‌ها به‌عنوان اولین کتاب، با نوشتن مجموعه داستان شروع می‌کنند چطور شد که اولین اثرتان رمان از کار درآمد؟
من نمی‌دانم آیا واقعاً همه نویسنده‌ها چنین کاری می‌کنند و یا اگر می‌کنند در کارشان موفق می‌شوند یا نه؟ فقط این را می‌دانم که برای من این‌طور نیست چرا که از نظر من این دو گونه ادبی از نظر ماهوی تفاوت‌های زیادی با هم دارند. به اعتقاد من داستان کوتاه علیرغم شباهت‌هایی که با رمان دارد فضای متفاوتی است که کوتاه بودن آن ربطی به سادگی آن ندارد؛ برای همین تجربه در آن، کمک زیادی در خلق رمان نمی‌کند. نوشتن داستان کوتاه شگردهای و حساسیت‌های خاص خود را دارد که از لحاظ ماهیت با رمان متفاوت است و این نمونه خوبی برای این موضوع فلسفی است که «کمیت تبدیل به کیفیت می‌شود.»
یعنی یک رمان‌نویس حرفه‌ای قادر نیست یک داستان کوتاه بنویسد؟
موضوع بر سر توانایی نویسنده نیست بلکه بحث بر سر تفاوت‌هاست. چه بسا یک نویسنده قابلیت‌های دیگری هم داشته باشد مثلاً ممکن است بتواند شعر هم بگوید یا ترانه بسراید. در تاریخ ادبیات جهان می‌بینیم نویسندگانی که در طول زندگی‌شان فقط رمان نوشته‌اند یا فقط داستان‌کوتاه و یا اگر هر دو را تجربه کرده‌اند در یکی موفق بوده‌اند در عین حال نویسندگانی هم وجود دارند که در هر دو زمینه آثار درخوری خلق کرده‌اند. به هر قاعده کلی‌ای وجود ندارد.
یکی از نکات جالب در رمان «ایراندخت» شیوه روایت آن است؛ چه شد که برخلاف بسیاری از نویسندگان امروزی شیوه روایتی کلاسیک را انتخاب کردید؟
اگر بخواهم حرف‌های قلمبه سلمبه بزنم می‌توانم بگویم که ساختار خود اثر بود که چنین شیوه روایت را بر من تحمیل کرد و از این جور حرف‌ها. اما راستش خودم این شیوه داستان‌گویی را می‌پسندم؛ شیوه‌ای که نمونه‌هایش نه تنها در ادبیات کلاسیک بلکه امروزه در غرب هم زیاد مشاهده می‌شود ولی انگار در داخل کشور از دید نویسندگان‌مان، متاسفانه بیشتر با نگاه تحقیرآمیز به آن نگاه می‌کنند.
ادامه گفتگو در «تهران امروز» / بازنشر در آموت

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment