تادانه

نگاه ِ «بهاءالدین مرشدی» بر «رز گمشده»
«رز گمشده» نخستين رمان اين نويسنده ترك است. از چند جهت مي‌توان درباره كتاب سخن گفت. اما مهم‌ترين وجه رمان حضور نوعي روح شرقي در بن‌مايه كتاب است كه آن را نسبت به نمونه‌هاي مشابه‌اش متمايز مي‌كند. هنگامي كه در انتهاي كتاب با چنين جملاتي روبه‌رو مي‌شويم تفاوت نگاه رمان‌نويس را متوجه مي‌شويم: «مدهوش اين رمان شدم. مشاهده و درك نويسنده از طبيعت انسان فوق‌العاده است.» (گينو چواينارد، سالوت بون ژور ويكند – ايتاليا) هنگامي كه منتقد ايتاليايي با چنين شيفتگي نسبت به اين كتاب حرف مي‌زند، بي‌گمان بايد عنصري مسحور‌كننده در خود داشته باشد. عنصري كه بتواند توجه دنياي رمان را به خود جلب كند. در اين رمان با چند سفر روبه‌رو هستيم. سفرهايي از درون به بيرون، از درون به درون و از بيرون به بيرون. همه اين سفرها بنمايه‌هاي رمان را شكل مي‌دهند و با شكلي فلسفي خود را به نمايش مي‌گذارند. روح شرقي با اين نوع سفرها آشناست و همواره با طي اين سفرها به نوعي كمال رسيده است. در ادبيات فارسي هم كم نيستند سفرهايي كه انسان‌ها را به كمال و خودشناسي رسانده‌اند. از سفر سيمرغ تا هفت وادي عشق و سفرهاي حكايات سعدي اينها نمونه‌هايي از سفر در بخش ايراني ادبيات شرقي است. بيشتر اين سفرها به كمال و انسان نگاه مي‌كنند و وجود انسان را به خودش متذكر مي‌شوند. اين‌گونه است كه در نقد كتاب «رز گمشده» با اصطلاحاتي از قبيل «طبيعت انسان» روبه‌رو مي‌شويم. داستان‌هاي شرقي اين امكان را به مخاطب خود مي‌دهند كه در طول داستان به خودشناسي دست پيدا كند و شايد اين مهم‌ترين دليل موفقيت اين كتاب است. داستان رمان، سفر يك دختر است به نام «ديانا» براي يافتن خواهر دوقلو و گمشده‌اش «مري». مادر مرده «ديانا» ترتيب اين سفر را براي او مي‌دهد و او را راهي شرق مي‌كند تا در آنجا بتواند نيمه گمشده‌اش را پيدا كند. اين نيمه در شرق پيدا مي‌شود با نوعي رمزگذاري‌هاي شرقي. در شرق هيچ چيز سرراست اتفاق نمي‌افتد، همواره بايد در هاله‌اي از ابهام و ايهام پوشيده باشد. شرق دنياي رمز و راز است و اين است كه او را از بخش‌هاي ديگر جهان متمايز مي‌كند. ادبيات رمزي، عرفاني، فلسفي و... اين‌گونه است كه در پيشاني رمان با چنين جملاتي روبه‌رو هستيم: «افسس! شهر دوگانگي. هم معبد آرتميس، هم مأمن مطهر مريم مقدس. سرايي هم براي نفس و هم براي روح. تجسم هم كبر و هم فروتني، هم اسارت و هم آزادي.» (ص 13) در شروع رمان، نويسنده، مخاطب را با يك دوگانگي همراه مي‌كند. اين دوگانگي نوعي تعليق را براي مخاطب رقم مي‌زند، تعليقي كه در نهايت بايد به فلسفه شرقي رمان نزديك شود. سفر براي پيدا كردن خواهر گمشده دوقلو از دنياي غرب به دنياي شرق. غرب دنياي واقعيت‌هاي ملموس است اما شرق جهاني است كه در آن رزها با انسان گفت‌وگو مي‌كنند. اين نوعي باور در ميان شرق است. شرق زبان هر چيز را مي‌داند. اين طبيعت اين جهان است. طبيعتي رازگونه. در اين رمان ما با اين رمزها و رازها روبه‌رو هستيم. در عين حالي كه نويسنده در بخش اول رمانش اين هشدار را به مخاطب خود مي‌دهد كه: «هر دو يكي هستند... » (ص 15) اما خواننده اين رمزگشايي را شايد نشانه‌اي مي‌داند و رمان را دنبال مي‌كند و در انتها ... ادامه در روزنامه شرق (PDF) / بازنشر در آموت

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment