تادانه

«دولت آبادی» و عامه پسندها

یوسف علیخانی - محمود دولت آبادی/ عکاس: فرانک حیدریان

همیشه از دیگران عکس گرفته ام و این بار خودم هم «عکس» شده ام در این عکس؛ در آن روز برج پیمایی برای میلادی دیگر. در کنار «محمود دولت آبادی» که با خواندن «کارنامه سپنج»اش جان گرفتم برای نوشتن و با «جای خالی سلوچ»اش راه گرفتم به روستا.
وقتی رسیدیم به برج میلاد؛ من و ساینا و ایرنا و بهنام ناصح و مهیار زاهد، فقط رضا شکراللهی رسیده بود و پسرش پارسا. داشتیم حرف می زدیم که «فرزاد حسنی» و «مریم آموسا» از دور دیده شدند و در میان شان «محمود دولت آبادی» بزرگ.
آمدند همان جا که قرار بود بقیه هم بیایند. دولت آبادی تا نشست، اول از همه جاسیگاری خواست و بعد به شوخی گفت «کسی برای من چایی نمی آورد؟» آوردند.
نشستم روبه رویش که عکس بگیرم. گفت: «علیخانی! اون عکس هایی رو که شب بهرام بیضایی در شب های بخارا ازم گرفتی، در مجله بخارا دیدم.»
هنوز تشکر نکرده بودم که گفت «حرف های خوبی زدی.»
با تعجب نگاهش کردم.
گفت «در تلویزیون. شبکه چهار.»
یکبار بیشتر نرفته ام به شبکه چهار. گفتم «روز اول نمایشگاه کتاب امسال.»
دولت آبادی گفت «دست گذاشتی روی موضوع خوب و حساسی که من سال ها آرزو داشتم یکی درباره اش حرف بزنه.»
گفتم «ادبیات روستا؟ یا فرهنگ عامه؟»
گفت «نه. ادبیات عامه پسند. در تمام ممالک دنیا این ها جایگاه خوبی دارند اما در ایران جور دیگه ای بهشون نگاه می کنند. خوب کاری کردی با ر. اعتمادی و بقیه شون گفتگو کردی. اگر این ها نباشند کسی کتاب های ما رو نمی خوانه.»
خنده نشست تا مغز سرم. هم کیف بود و هم سوال. شادی های آن روزم چندبرابر شد.

و حالا بعد از یک هفته که این عکس را در وبلاگ «فرانک حیدریان» دیدم، یاد اون روز افتادم که فرزاد حسنی قرار است فیلمش را بهم برساند و دوست دارم دوباره این بخش از حرف های دولت آبادی را گوش کنم و برای اینکه حرفی را جا به جا نکنم و شاید همین جا منتشرش کردم.

Labels:

youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment