خرید تلفنی کتاب
66496923
66499105
09360355401
ارسال رایگان/ سراسر ایران
توضیحات بیشتر در اینجا
هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نويسنده اين وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نميگذارد
فرزام شیرزادی: محمدعلی علومي اخيراً به هزار و يك شب پرداخته و زبان طنز و رمز در اين اثر را مورد بررسي قرار داده است. هزار و يك شب اثري است كه در جهان بسيار مورد توجه بوده و در ايران با بياعتنايي نسبي اديبان و پژوهشگران مواجه شده است. بعد از اين گفتوگوي نسبتاً مفصل با علومي، متوجه خواهيد شد او در اين كار با عرقريزان روح مواجه بوده، چراكه كاري خلاف آمد عادت انجام داده است و به جاي توجه به پسند و مرسوم در سالهاي اخير و حتي دهههاي گذشته و در عوض شرحهاي تكراري و نخنماي بربكت و يونسكو يا توضيح بر آراي دريدا و رولان بارت و هكذا، به آثار اصيل و پشتوانههاي فرهنگي ما، مانند هزار و يك شب پرداخته است. علومي اهل بم، شهري باستاني و با مردمي هنرمند و هنرپرور است. رمان طنز «شاهنشاه در كوچه دلگشا» از علومي برنده 30 سال رمان طنز شد. پژوهش وي در معرفي طنز در مثنوي، سال گذشته برنده جايزه پژوهشها در فصل پاييز شد. چندي پيش نيز در جشنواره سراسري طنز تهران، در كنار تعدادي از كارگردانان و بازيگران سينماي كمدي مانند مرتضي احمدي و عليرضا خمسه و مرضيه برومند، در طنز مكتوب از محمدعلي علومي تقدير شد. از محمدعلي علومي در معرفي و بررسي طنز تاكنون اين آثار چاپ و منتشر شده است: «بررسي انواع طنز و شيوههاي داستاننويسي در مثنوي معنوي»، «بررسي انواع طنز در گلستان»، «بررسي طنز و شيوههاي داستاني در بوستان» و «نقد و بررسي طنز امريكا (جلد اول)» و نيز اين نقدها و بررسيها را در دست انتشار دارد: «طنز در دوره پهلوي با آثاري از جلال آل احمد، سيمين دانشور، خسرو شاهاني، طاهره صفارزاده، مهدي اخوانثالث و...»، «نقد و بررسي طنز در آثار استاد باستانيپاريزي» و «انواع طنز در خارستان اثر حكيم قاسميكرماني.»
- چرا وقت و عمر خود را بر سر «هزار و يك شب» گذاشتهاي، حتماً ميداني كه بخش قابل توجهي از اديبان ما، نويسنده و شاعر، كه اسم و رسمي هم دارند، هزار و يك شب را وابسته به سنت فرهنگي شفاهي و به عبارتي واضحتر، غيرقابل توجه ميدانند! آيا اين اثر براي مخاطب خاص و عام ما ميتواند جالب توجه باشد؟
درست ميگوييد كه تعدادي از اديبان ما «هزار و يك شب» و آثاري از اين دست را كه اعتبار و احترام فرهنگي ما در سطح جهان محسوب ميشوند مورد بيمهري و بيتوجهي قرار دادهاند. شنيدهام ميگويند داستانهاي هزار و يك شب بيارزش هستند چون تيپسازي ميكنند اما مگر بورخس كه اين همه شيفته هزار و يك شب بود و آن را بزرگترين داستانها در همه زمانها ميدانست، تيپسازي نميكند؟ و مگر هرمان هسه در آثارش مثل «سفر به شرق» يا «نرگس و زريندهان» و خيلي ديگر از آثارش تيپسازي نميكند؟ بعضيها ميگويند مثلاً هزار و يك شب پر از خرافات است. اين نوع داوريهاي شتابزده ربطي به ادبيات ندارد و مگر آنچه به رئاليسم جادويي معروف است و در ادبيات ايران، مدتي همه ماركززده شده بودند، همين پرداختن به فرهنگ و باورهاي مردم در امريكاي لاتين، باورهاي سرخپوستها نيست؟ و مگر آثار توماس مان از نمادها و استعارهها بهره نميجويند؟ و مگر آثار سوررئاليستها چيزي غير از نمادپردازيها و تداخل جهان عيني و ذهني است؟ به گمان من، داوريها در رد و طرد آثار ارجمند و كلاسيك ما به موضوع يا بهتر بگوييم به موضوعات ديگري مرتبط ميشود ... ادامه گفتگو
Labels: mohammadali-olomi