تادانه

در همراهیِ «مهین گرجی»
وقتی تیرماه 1382 به دعوت مجید رضاییان به روزنامه جام جم رفتم و در گروه فرهنگ و ادب (به عنوان مترجم عربی) مشغول به کار شدم، این روزنامه از جمله رسانه های پولدار آن زمان به شمار می رفت چرا که سه دستگاه کامپیوتر در ورودی سالن گذاشته بود برای استفاده عمومی خبرنگاران از اینترنت و خبر گرفتن از خبرگزاری ها.
جماعت، زیاد حوصله اینترنت و خبر گرفتن از آن را نداشتند و می ماند دعوای من با دو خبرنگار که مثل خودم، همیشه پای ثابت اینترنت و کامیپوتر بودند. اولی خانمی بود در سرویس رسانه و دیگری «مهین گرجی» خبرنگار ورزشی.
با مهین گرجی از همان اول، دعوای مان شکل خانوادگی گرفت چون به شوخی صدایم می کرد: داداش کایکو! بسه دیگه! پدر پرینتر رو درآوردی.
مهین گرجی، بلندقدترین، لاغرترین و سبزه ترین خبرنگار زنی بود که در عمرم دیده بودم. بعدها دیدم که در سالن کناری مثل بلبل انگلیسی حرف می زد و با تلفن، نمی دانم به کدام تلویزیون یا رادیوی خارجی خبر می داد.
همیشه با ابهت نگاهش می کردم. اولین کسی بود که وقتی بار اول از جام جم بیرون آمدم، آمد و گفت دلتنگ است از این برخورد و گفت: دیری نخواهد گذشت که همه مان برویم از اینجا.
بعد که دوباره دعوت به کار شدم به جام جم (یک سال بعدش)، باز اولین کسی بود که دوید طرفم (و اگر لابد اسلام در خطر نمی افتاد، بغلم می کرد که ببوسدم) و گفت: خوش اومدی داداش کایکو!

بعد مدتی ندیدمش. جام جم آنلاین طبقه اول بود و تحریریه طبقه سوم. مدتی بعد در مسنجر یاهو پیدایش شد. شکلک درآورد و مسخره بازی و دست آخر هم دو عکس فرستاد که در عکس ها هم سفیدتر شده بود و هم چاق تر. گفتم: این عکس ها را از کجا فرستادی؟ معلومه ایران نیستی که اینطور سرحال شدی؟
خندید و گفت: برای رادیو فردا کار می کنم.
آن وقت آدرس وبلاگش را برایم فرستاد که لینکش را اضافه کنم. من را به اسم یوسف علیخانی یا تادانه لینک نداده بود. نوشته بود: داداش کایکو!

گذشت تا همین حالا که چالنگی صدای آمریکا، پس از گفتگو با مهمانانش درباره حوادث روز عاشورا، درگذشت «مهین گرجی» را تسلیت گفت.
تمام صورتم یخ کرد. دهانم باز ماند. همسرم با تعجب پرسید: چرا مثل گچ، سفید شدی؟
باور نکردم تا آمدم به اینترنت و خبر را دیدم: «مهین گرجی، خبرنگار رادیو فردا که حدود سه ماه بود در اثر تصادف رانندگی در کما به سر میبرد، روز گذشته پنجم دی ماه چشم از جهان فروبست»

حالم اصلا خوب نیست. اصلا حالم خوب نیست. اون از «عباث جعفری» و این از «مهین گرجی».
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment