تادانه

نسل چهارم نويسندگان ايران
مهدي صادقي را از روزنامه انتخاب مي شناسم (نفر وسط)، از زماني كه طرح هايش در صفحات روزنامه منتشر مي شد و او مدير هنري آنجا بود. دانش آموخته گرافيك بود و استاد دانشگاه. هميشه تشويقم مي كرد؛ چه در داستان نويسي، چه در تحقيق ها و چه حتي درباره وبلاگ نويسي ام. اولين طرح جلد "قدم بخير مادربزرگ من بود" را هم او زد، هنوز آن طرح را دوست دارم و شايد در تجديد چاپ كتاب، خواهش كنم اين طرح استفاده شود.
مهدي را از سال 82 ديگر نديدم. مدتي قبل ايميلي از او دريافت كردم كه خوشحالم كرد؛ هم ردي از مهدي داشت و هم اين كه فهميدم سايتي فعال دارد به نام رسم؛ خبرهايي درباره هنر گرافيك.
وقتي پيشنهاد داد براي آشتي قهر ناكرده ميان گرافيكي ها و نويسنده ها، نشستي در رسم برگزار شود، از طرحش استقبال كردم و آدم هاي زيادي را پيشنهاد دادم. اول مي خواست با عنوان نسل پنجم اين جلسه را برگزار كند، گفتم برود سراغ كامران محمدي، چرا كه من با وجود تقدير از زحمات كامران، اين عنوان را قبول ندارم. به كامران هم زنگ زده بود انگار، اما اين ديدار ميسر نشد. به دوستان ديگر هم گفته بود، دوباره كه به من زنگ زد گفتم يا مي گويم نسل چهارم يا نسل جديد، قبوله؟ گفت: قبوله.
اين بود كه نشستم به حرف زدن دربرابر او كه جدا از پرسنده اين نشست، تحليلگر شناختمندي هم بود و ايمان راد كه باسواد بود و آرام و گرافيستي خوب. من هم دانسته هايم درباره نسل جديد را گفتم تا به نادانسته ها برسم.
* بخش نخست این میزگرد ... اینجا
* بخش دوم و پاياني ... اینجا
***
داستان نسل چهارم ... اینجا
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment