تادانه

همسايه‌هايم نام جايزه‌ها را نشنيده‌اند!
يوسف عليخاني گفت: تعداد جايزه‌هاي ادبي كه در كشور برگزار مي‌شود، شكل خنده‌داري از ادبيات ما را نشان مي‌دهد؛ به اين دليل كه تعداد آن‌ها بسيار كم است.

اين داستان‌نويس در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: هر وقت تعداد اين جايزه‌ها به بيش از صد عنوان رسيد، ما مي‌توانيم اين عرصه را عرصه‌اي خوب براي رقابت بناميم. در بهترين حالت، ما پنج جايزه‌ي دولتي و پنج جايزه‌ي خصوصي داريم و در جايزه‌هاي خصوصي، اغلب داوران مشترك هستند و اتفاق بدتر اين است كه در انتخاب‌ها، جايزه‌هاي خصوصي‌ ساز خود را مي‌زنند و جايزه‌هاي دولتي هم ساز خودشان را.

او همچنين افزود: در برگزاري جايزه‌هاي ادبي براي انتخاب داورها از آن‌جا كه كار ما حرفه‌يي نيست، منتقدهايي را انتخاب مي‌كنيم كه از دوستان و نزديكان‌مان هستند و در واقع، همفكر ما هستند. وقتي جمع شديم، خود به خود جايي از ما حمايت مي‌كند؛ يعني يا اين حمايت توسط خود ما صورت مي‌گيرد و يا چند نشر با هم اين كار را انجام مي‌دهند؛ در نتيجه، ما هرگز كتابي را كه جزو تيم ما نبوده و از قيافه‌ي نويسنده‌ي آن هم خوش‌مان نمي‌آمده، حتا نمي‌خوانيم.

عليخاني سپس گفت: من به صورت مستدل مي‌توانم ثابت كنم در برخي جايزه‌ها اصلا برخي كتاب‌ها ديده نشده‌اند، چه برسد به رسيدن به مرحله‌ي داوري و در برخي جايزه‌ها اين از سليقه‌ هم فراتر رفته است؛ يعني اگر در دوره‌اي من داور هستم، كتاب شما را برگزيده مي‌كنم و در دوره‌ي دوم شما داوريد و كتاب مرا برگزيده مي‌كنيد. اين‌جاست كه بي‌اعتمادي شكل مي‌گيرد. وگرنه خود شكل حضور يك جايزه عالي است و همه برگزاري آن را دوست دارند.

او با اشاره به برگزاري دور اول جايزه‌ي مهرگان ادب (پكا) و يا جايزه‌ي گلشيري گفت: وقتي در دوره‌هاي اول اين جايزه‌ها اسامي برگزيدگان اعلام شد، با تمام اختلاف نظرها دور اول برايم قابل قبول بود؛ اما دور دوم و سوم و دورهاي ديگر، كتاب‌هاي برگزيده‌ي آن‌ها را نخريدم و وقتي من به عنوان خواننده اين كتاب‌هايي را كه آن‌ها انتخاب كرده‌اند، نمي‌خرم، به معني شكست كامل آن جايزه است.

عليخاني اظهار اميدواري كرد تا جايزه‌ها به صورت حرفه‌يي عمل كنند و افزود: حرفه‌يي عمل كردن به اين معناست كه داورهاي خود را از همه‌ي طيف‌ها انتخاب كنند و گزارش كار بدهند كه چرا برخي كتاب‌ها انتخاب نشده‌اند. دست كم، اين گزارش كار بايد براي كتاب‌هايي كه در سال سروصدا مي‌كنند، داده ‌شود كه چرا اين كتاب‌ها اصلا در ليست انتخابي آن‌ها نيستند.

اين نويسنده در عين حال گفت: من معتقدم اين جايزه‌ها با اين وجود هنوز تأثيرگذارند؛ اما چگونه انتظار داريم مردم كتاب منتخب جايزه‌اي را كه خبرش در رسانه‌ها كار نمي‌شود، بخرند؟ مطمئنا نمي‌خرند. اما من به عنوان كسي كه خود كانديداي جايزه‌ها بود‌ه‌ام، اين را انكار نمي‌كنم كه يك جايزه مي‌تواند يك كتاب را از ناشناسي مطرح كند و موجب شود اين كتاب به چاپ دوم برسد؛ اما اين چاپ‌ها به تعداد زيادي نمي‌رسد؛ يعني ما كشوري هستيم كه با فشار عصبي و بازي‌هاي جوايز، كتاب‌هاي‌مان دست بالا به شش‌هزار نسخه مي‌رسند.

عليخاني خاطرنشان كرد: هر كتابي كه در ايران عنوان پرفروش‌ مي‌گيرد، يعني كتابي كه خواننده‌ها آن را مي‌خرند و دوستش دارند و منتقدان هم نسبت به آن نظر منفي ندارند و حتا نظر آن‌ها به آن ميانه است؛ اما اين كتاب‌ها در روند هيچ‌يك از جايزه‌ها ديده نمي‌شود.

اين نويسنده براي مثال به كتاب «سهم من» پرينوش صنيعي اشاره كرد و گفت: سالي كه اين كتاب منتشر مي‌شود، هرگز به آن توجه نمي‌شود و تا جايي كه من پي‌گيري كردم، درباره‌ي اين كتاب يك نقد كوتاه و يك گفت‌وگو در «بخارا» ديدم و با نويسنده‌ي آن به عنوان نويسنده عامه‌پسند دو گفت‌وگو انجام شده است؛ اما اين كتاب در ايتاليا ترجمه مي‌شود و برنده‌ي جايزه‌ي «بوكاچيو»ي ايتاليا يعني معروف‌ترين جايزه‌ي ايتاليا مي‌شود. نقص‌ ما كجاست و قضيه به چه ترتيبي است؟

اين نويسنده به تعداد زياد نويسندگان داستان كوتاه در كشور اشاره و عنوان كرد: ما نويسندگان داستان كوتاه زياد داريم؛ يعني توليدي ما در حوزه‌ي داستان كوتاه بسيار زياد است؛ اما كتاب‌ها در چاپ اول مي‌مانند و چرا ناشران رغبت نمي‌كنند داستان كوتاه چاپ كنند؛ اما يك رمان از يك نويسنده‌ي ناشناس به چاپ‌هاي متعدد مي‌رسد؟

او در ادامه اظهار كرد: جايزه‌هاي ما در خوشبينانه‌ترين حالت در يك طيف دو، سه‌هزار نفري مخاطب دارد و تأثيري بيش از اين نخواهد گذاشت. البته بايد از استثنا بگذريم كه زويا پيرزاد هم جايزه‌ي دولتي كتاب سال را مي‌گيرد و هم جايزه‌هاي خصوصي را و در بين مردم هم علاقه‌مند دارد و اين كتاب فكر مي‌كنم چاپ چهلم را گذرانده است. «چراغ‌ها‌ را من خاموش مي‌كنم» استثناست. اما اين كتاب‌ها كم هستند. به نظر، ما خودمان كتاب مي‌نويسيم و خودمان به خودمان جايزه مي‌دهيم و براي جامعه‌اي كه نمي‌شناسيم، تصميم مي‌گيريم. ما پشت درهاي بسته براي يك گروه بزرگ و ناشناس تصميم مي‌گيريم؛ در حالي‌كه آن جامعه روند خود را دارد و كتاب مورد علاقه‌ي خود را مي‌خرد و مي‌خواند. ما هم ساز خودمان را مي‌زنيم و با خودمان هم دعواهاي فراواني داريم. يكي را متهم مي‌كنيم كه جايزه‌ي دولتي گرفته و همه‌ي روابط به هم مي‌ريزد.

او با اشاره به كتاب «قدم‌بخير مادربزرگ من بود» گفت: من درباره‌ي اين كتاب حساس بودم و اين كتاب تنها كانديداي جايزه‌ي كتاب سال شد؛ اما درباره‌ي «عروس بيد» ديگر حساس نيستم. اگرچه اين جوايز اعتبار دارد؛ البته اعتباري براي درهاي بسته و بين خودمان؛ وگرنه نه همسايه‌ي بالايي من و نه همسايه‌ي پاييني من نمي‌دانند كه من كانديداي جايزه گلشيري شده‌ام يا برنده‌ي جايزه‌ي جلال. اگر به آن‌ها بگويي هم، نام اين جايزه‌ها را نشنيده‌اند.

عليخاني در مقايسه بين جايزه‌هاي ادبي خصوصي و دولتي گفت: اميدوارم جايزه‌هاي خصوصي و دولتي در هم ادغام شوند. جايزه‌ي دولتي وقتي گرفته مي‌شود، در كم‌ترين شكل، يك حمايت مالي از نويسنده مي‌شود و برد خبري كه جايزه‌ي دولتي دارد، جايزه‌ي خصوصي ندارد؛ اما جايزه‌ي خصوصي هم پز خاص خود را دارد. من يوسف عليخاني با عشق و افتخار روي كتابم مي‌نويسم نامزد جايزه‌ي هوشنگ گلشيري و تقديرشده‌ي جايزه‌ي جلال آل احمد. هر دو اين جوايز براي من يكي است و هر يك طيف خاص خود را دارد.

او در پايان گفت: بهتر است همه با هم مهربان‌تر باشيم؛ چون ما برگ‌هاي درخت تنومند ادبيات هستيم.

يوسف عليخاني براي «قدم‌بخير مادربزرگ من بود» در سال 83 نامزد جايزه‌ي كتاب سال جمهوري اسلامي شده و براي همين كتاب برنده‌ي جايزه بين‌المللي روستا شده است. او همچنين براي كتاب «اژدهاكشان» شايسته‌ي تقدير نخستين دوره‌ي جلال آل احمد و نامزد نهايي هشتمين دوره‌ي جايزه‌ي ادبي هوشنگ گلشيري شده است. با كتاب «عروس بيد» نيز كانديداي جايزه‌ي كتاب فصل بوده است.
youssef.alikhani[at]yahoo[dot]Com
0 Comments:

Post a Comment